اینارو برای تو مینویسم مرد کوچک من.
دخترِ من، همیشه دختر منه. کل عمرش میتونه تو بغل من جا بشه. کل عمرش میتونه تو بغلم گریه کنه. قد هزااار سال میتونه بچه‌ی من بمونه.
اما تو پسرک من....
روز ها با تو خیلی سریعتر میگذره. من تورو محکم تر بغل میکنم و بیشتر تماشا. چون دلبرکم، روزای ما با هم زیادی محدوده.
شاید چند سال دیگه،وقتی میام جلوی مدرسه‌ت و اسمت رو بلند صدا میکنم بگی مامان ، جلو بچه ها نیا دنبالم. من دیگه بزرگ شدم.
شاید اونوقتی که یه نوجوون بی کله‌ی حرص درار شدی، دیگه نتونم با عشق بهت زول بزنم. شاید بهم اخم کنی و بگی مامان چرا همش زوم کردی رو من؟
شاید وقتی مرد شدی و سرت گرم کارای خودته، نتونم هرروز صدای قشنگت رو بشنوم چون بیکار که نیستی، کار داری، غرور داری،دغدغه داری.
شاید یه روزی نتونم بشینم یه دل سیییر باهات حرف بزنم چون ممکنه متهم بشم به مادر شوهری که سرش تو زندگی عروسه.
شاید یه روزی برسه که نتونم سیییر بغلت کنم جگر گوشه، چون دیگه تو بغلم جا نمیشی.

تصویر
۲۷ پاسخ

اره عزیزکم. اینده ممکنه برای ما عجیب رقم بخوره.
پس دلم میخواد، قد تمام روزایی که نمیشه، که نیستی، که ندارمت محکم بغلت کنم. اونقدر محکم که شروع کنی به غرغر کردن.
دلم میخواد قد تمام عمرت، ببوسمت. اونقدر زیاد سرتا پات رو غرق بوسه کنم، که غش غش بخندی. از اونا که تهش سکسکه‌ت میگیره.
محمد پسر من، تو تجلی همه ارزو های قشنگ منی. میدونم یه روزی میاد که از دیدن قد رعنات غرررق ذوق میشم.
میدونم‌ یه روزی باعث سربلندیم‌ میشی.
میدونم یه روزی از ته قلبم، به خودم، به خاطر داشتن تو افتخار میکنم.
اما بیا حالا که تو بغلم جا میشی
حالا که تو چشمام زول میزنی و میخندی
حالا که موقع شیر خوردن دستام رو محکم میگیری
بیشتر عاشق هم باشیم. بیا بیشتر مال من باش دلبرکم.
که زمان، مثل برق و باد میگذره.....


پ.ن: اکه عشق مادری انقدر قشنگه، پس عشق خدایی چقدر قشنگه؟

عالی بود عزیزم😭😭

وای چقدر دلم گرفت چقدر قشنگ

چقدر قشنگ گفتی
منم وقتایی که خودمو هم قد پسرم میکنم چشم تو چشم میبوسمش ته دلم میلرزه و میگم بزرگ هم بشه اینجوری بازم بغلم میکنه بازم مثل الان آروم میزنه پشتم....

چ‌ حس خوبی توصیف کردی‌غرق افکارت شدم و‌توذهنم نگهشون داشتم 😍🌸

عزیزم قلمت بسیار زیباست اشکال نداره از مطالبت استفاده کنم برای استوری گذاشتن؟

چقد متنایی نوشتیرقشنگ بودن گلم امشب تب و لرز دارم و خاب ندارم یهو شمارو پیدا کردم دارم یکی یکی میخونم یهو از دردم یادم رف میشه درخاستمو قبول کنی عزیزم🌹

خداحفظ کنه دردونه هاتون
شما بینظیر مینویسی
من که رفتم تا آینده ودلم ریخت
منی که دختر ندارم وپسرامم یه روزی به قول شما تو بغلم جانمیشن
خدا نگهدار همشون باشه

مامانایی که پسر دارن بیشتر درک کردن این متن رو .. خدا همشون رو حفظ کنه

واااای نهههههه

چه متن زیبایی چقدر قشنگ چقدر با احساس اشکم دراومد عزیزم خدا شمارو برای هم حفظ کنه ❤️

چه متنی بود اشکم درومد😢

مثل همیشه ، زیبا میبینی، زیبا مینویسی، زیباتر دل میبری

خعععلی گشنگ‌ بود فاطمه😭🥹
قلبم چند تیکه شد، و اشکام جاری!
دلم تنگ پسرام شد😭❤️

چقدرقشنگ گفتی🥲🥲🥲🥲🥲دلم تنگ شدازالان

ای خدا، من دقیقا. دارم همین روزارو میگذرونم پسر قشنگم که با هم عشق میکردیم پایه بودیم با هم ،الان نوجوون شده داریم از هم دور میشیم و من خیلی غصه میخورم😭،هر شب بغلم میکنه معذرت خواهی میکنه ولی فردا دوباره با هم به چالش میخوریم

با خوندنش اشک ریختم
کاری ک این روزها ب شدت سخت شده برام

مرسی یاد اوری کردی
من اصلا هیچ وقت از این زاویه نگاه نکرده بودم ب فرق بین پسر و دختر

چقدر قشنگ بود🥺
خیلی لذت بردم ازخوندنش 💖😘

منم همیشه بهش فکرمیکنم خیلی زیبا بود😍به خاطرهمینه مادرشوهرهاانقدر پسرشون رو دوست دارن و بهش وابسته ان. ولی خب زیادنباید باشه وتو دلشون باید باشه😊

خدا نگهتون داره واسه هم 🥹🥹

و منی ک اشکم دراومد😭😭😭
چقد قشنگ نوشتی،تصورش کردم،دلم شکست😭😭😭

عالی بود.
عزیزم درخواستمو قبول کن

چه عجیب دلم گرفت

ای جانم چه با احساس🥹🥹

عاشق قلمتم من
خیلی خوشگل مینویسی🥺🥺🥺👏🏻

چقدر زیبا نوشتی 😍😍

خیلی عالی و احساسی بود افرین به قلمت مامان بااااحساس مهربون

سوال های مرتبط

مامان دخترام♥️🧡 مامان دخترام♥️🧡 ۴ سالگی
مامانهای عزیز من همیشه تجربمو از چیزای مفید که برا دخترم اتفاق نیفته رو اینجا میگم شاید بدردتون بخوره
می‌خوام یه برنامه کودک فوق العاده رو بهتون معرفی کنم
اگه دوست دارین بچتون انگلیسی یاد بگیره که ورژن انگلیسیش وگرنه فارسیش
برنامه کودک پاپا پیگ
برای من بزرگترین درس فرزندپروریه
همه قسمت‌هاش رو دانلود کنین
حتی متوجه میشین چه مهارتهایی باید به بچه هاتون آموزش بدین
این برنامه کودک خیلی نکته تو دلش داره
روابط زن و شوهری، نقش پدربزرگ و مادربزرگ، دوستان، خواهر و برادری، معلم و ...
به عنوان یه سریال آموزنده خودتون هم ببینید حتما
از وقتی دخترم این برنامه رو میبینه، خجالتش کمتر شده، دنبال دوست پیدا کردنه و می‌تونه با بقیه بازی کنه
البته که دختر من حدود ۴ ماهه که هر روز چند قسمت رو میبینه و یه جورایی ملکه ذهنش شده
مثلا یه قسمت داره که بچه ها با والدین میرن کتابخونه، پس من فهمیدم باید رزا رو ببرم کتابخونه، و رزا هم ناخودآگاه یه ذهنیت از کتابخونه داشت مثلا میدونست نباید اونجا سرو صدا کنه و اون کتابها برای اون نیستن و ...
یه الگو شده این برنامه برای من
حتما ببینیدش
خیلی بهتر از برنامه کودک هایی مثل ماشا و میشا، باب اسفنجی و ... هستن
روی دیدن برنامه های بچه ها حساس باشید چون کامل الگو برداری میکنن
یه مدت دختر من نیکا رو میدید یا ماشا رو
دقیقا همونا شده بود
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
مامانا. من از وقتی یادم میاد همیشه درس خوندم از موقه ای که 7 سالم بود تا الان که 30 سالمه. فوق لیسانس حقوق و جرم‌شناسی دارم. دیگه از سال 97 من برا آزمون وکالت میخوندم هر بارم کلی تلاش میکردم متاسفانه هر دفه یه چیزی میشد و من نمیتونستم نمره قبولی کسب کنم بخداقبل بچه دار شدن بعضی روزا بود که من 14 ساعت درس میخوندم. بلاخره بعدش کرونا اومد دخترم به دنیا اومد من برا مدتی اصلا نتونستم بخونم اما بازم نا امید نشدم شبا که دخترم می‌خوابید یه سه ساعتی هرشب مطالعه داشتم و دوباره امتحان دادم و اینبار لب مرز رد شدم اما بازم بیخیال نشدم به همون روش هرشب 3 ساعت میخوندم اما خب مشکلاتم خیلی زیاد بود دخترم تأخیر داشت کلا خیلی خیلی تو فشار بودم از همه چی ناامید بودم حس بازنده ها داشتم فک میکردم همه رویاهام بر باد رفته بماند که با اون همه فشار باز فهمیدم باردارم تو اوج نا امیدی وقتی بود که دوترم دوسال بود هنوز راه نیفتاده بود هیچی نمیخورد با سرنگ غذا می‌ریختم تو حلقش که نمیره از گشنگی. و خیلی چیزای دیگه که نمیشه گفت وقتی فهمیدم باردارم گفتم هر چی که بشه من این بچه رو ميندازم نمیتونستم قبول کنم با اون همه فشاری که روم بود.
بقیشو پایین میزارم چون طولاني شد لایک کنید بالا بمونه