۷ پاسخ

چون کتک میخوره منم وقتی عصبیم میزنم پسرم پسرم لجبازترمیشه

گلم محبتتو بیشتر کن

پسر منم اینجوری شده مامانم میاد خونمون میگه برو مامان و بابام رو میزنه از صبح تا شب لجبازی و بهونه گیری میکنه فقط حرف حرفه خودشه به معنای واقعی بریدم چند روز بردمش مهد که حداقل یه نوبت اونجا انرژیش تخلیه شه سرش گرم شه همکاری نکرد

دقیقا پسره منم اینجوریه نه حرف گوش میده نه مهربونه نه درکی داره هرچی بهش میگم کاملا برعکسشو انجام میده تا حالا ندیدم یه بار بیاد بغلم کنه انقد بهش محبت میکنم اصلا نه به چشمش میاد و نه یه حرکت کوچیکی که از محبت باشه میبینم ازش

کلا زمانی ک لجبازی میکنه و گریه بیخود رهاش کن کار خودتو انجام بده بی اهمیت باش نسبت به گریش خودش دو دیقه بعد ساکت میشه هرچی حرف بزنی و خوب باشی بخوای ارومش کنی بدتر میکنه

چون میزنیش
تو داری یادش میدی وقتی از کسی ناراحت و عصبانیه و طبق حرفش نیست کتکش بزنه!
همینه بدتر لجبازی میکنه و هیچوقت تموم نمیشه

دقیقا پسر منم دو روزه همه چی رو میریزه روی فرش😭😭😭 اعصابمو شدیداً بهم میریزه بستنی شیر ماست شربت... همه چی رو میریزه هرعکس العملی نشون میدم اهمیت نمیده

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۳ سالگی
سلام
مامانا دختر من یه مدته که خیلی کنجکاوی نسبت به پایین تنه‌اش داره نمیدونم اصلا باید اسمشو کنجکاوی گذاشت یا نه دیگه کلافه شدم از دستش
چند مدته متوجه شدم میره تو اتاقش و شروع میکنه به نگاه کردن و دست زدن به خودش قبلا اصلا اینجوری نبود هیچ چیزی هم ندیده و اتفاقی هم پیش نیومده نمیدونم چرا اینجوری شده
من حساسیت نشون نمیدم که بدتر کنجکاوی نکنه سعی میکنم حواسشو پرت کنم و بیشتر مراقبش باشم یه مدت حس کردم یادش رفته بود
اما امروز همسرم رفت تو اتاق دیده بود که شلوارشو درآورده و با صدای بلند دعواش کرد جوری که از ترس خودشو خیس کرد واقعا نمیفهمم چرا اینجوری میکنه حتی.یبار باهاش صحبت کردم گفتم مامان چیشده دستشویی داری که شلوارنو درآوردی گفت آره درحالی که من میدونم ربطی به دستشویی رفتنش نداره
انقدر تو گوگل چرخیدم که راهکار پیدا کنم که آخرش با گهواره آشنا شدم
وقت گرفتم پیش روانشناس منتهی واسه سه هفته دیگه بهم وقت داده خواستم ببینم شما راهکاری دارید؟
اصلا طبیعیه همچین چیزی؟؟
مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۳ سالگی
سلام خانما. از دیشب همش بغض دارم .
قبلا از دست دخترم عصبی میشدم فقط داد میزدم ولی الان یک ماهی میشه خیلی بد شده .همه کارهای برادر زادمو یاد گرفته کلا هفته ای یکی دو بار میرم خونه بابام ولی برادر زادمو همیشه اونجاست و دخترم خیلی بهش وابستس. جدا از اون هرجا بریم بچه ای ببینه سریع باهاش ارتباط برقرار می‌کنه و هرکاری بچه انجام بده دختر منم انجام میده و اصلا حرف گوش نمی‌ده.دو شب پیش تو هیئت بچه ها رفته بودن خاک بازی اینم گریه رفت پیششون هرچی میگفتم بیا پیش مامانی نمیومد. بعد واسه شام رفته پیش مامان بچه هه نشسته .مامان بچه هه یه جوری با عصبانیت نگاش میکرد.خیلی اعصابم خراب شد رفتم بغلش کنم گریه نشست نیمد. منم آخرشب دستشو کشیدم بغلش کردم و یه نیشگون به بغل پاش گرفتم گریه کرد.دیشب میگه آب رفتم براش دو سه مدل آب آوردم مثلاً تو بطری خودش،تو لیوان و... میگه باز آب و بطری ها رو پرت می‌کنه و گریه می‌کنه نزدیک بود بخوره تو تلویزیون شوهرم دخترمو گرفت پرت کرد اونور گفت لوس احمق .دخترم خیلی گریه کرد بعد اومد بغل من چون تو هیئت اعصابم خرد کرد و خودم هم پریود شده بودم خیلی داغون بودم پرتش کردم اونور.بعد دوباره میخواست غذاها و بریزه و پرت کنه و داشت جورابش رو پاره میکرد منم محکم دستشو گرفتم و فشااار دادم خیلی دردش اومد خیلی گریه کرد .آخر سر بغلش کردم و بوسش کردم .کارهای بد برادر زادمو یاد گرفته اصلا چیز پرت نمی‌کرد با بزنه تو سرش خودش و جیغ بزنه و دیوونه بازی در بیاره همش یاد گرفته .منم دوس ندارم بچه لوس بزرگ بشه هم داد میزنم سرش ولی تا حالا اینجوری که بدرفتاری کنم نکرده بود با دخترم 😔تا حالا روش دست بلند نکرده بودم .خیلی ناراحتم .بچم اینقدر گریه کرده الان اصلا صداش در نمیاد 🤕.فقط من اینجوریم ؟