دوبار اومدم پسرمو از شیر بگیرم البته تدریجی از بس گفتن ی هویی بده فلانه دوبارشم شکست خوردم نشد ک نشد دیگه دیروز صبح ی هویی ندادم بهش واقعا خسته شدم دیگه کم خونی دارم عصبی شدم بعدم وقتش بود دیگه ندم خلاصه دیشب اینقد گریه کرد چهار بار بیدارشد بلند شدم تابش دادم هر‌چی میدادم نمی‌خورد ی شیشه شیر داشت یکم آبمیوه ریختم دیدم نیمخوره دم صبح بود باز پاشد گریه کردن دید انگار از شیر خبری نیست یکم آبمیوه خورد دیگه امروز تا ظهر سرگرمش کردم ظهر باباش بردش تا6عصر آوردش بعدشم مهمون اومد با اونا سرگرم شد ی بار گریه کرد دید تلخه نخورد الآنم خوابه دیگه امشب چ بلایی سرم بیاره نمیدونم ولی خدا کنه راحت باشه

ندادي ديگه نده هر كي هر چي گفت تو كار خودت بكن شير پاستوريزه رو با شيره انگوريه كم بزن بهش بيدار شد بده بخوره

زوده ک بزار دو سالش تموم بشه

نزار کامل از خواب بیدار شه زود بزار روپات که دوباره گیج بشه بخوابه چون هیچی نمیخورن میدونم پسره من حتی میگفتم آب داد میزد

شیر پاستوریزه نمیخوره؟من میریزم تو شیشه اون و میدم بیدار نمیشه

شیر خودتو میخوره