تجربه و دیدگاهم از زایمان طبیعی
طبق چیزی که خونده بودم که. طرف ی سانته میره زایشگاه میبینه اعه‌ شده سه سانت !! بعدم با ورزش میشه پنج سانت و بعد دوساعت فول میشه و میزاد!! البته خب قبلشم ورزش کرده دیگه😉
خب منم از همون تول میرفتم سر کار و کارهای منزل و تا خونم پیاده میومدم تا ۳۱هفته که ی درد انقباضی داشتم و دکتر گفت فعلا زیاد راه نرو بعد دوباره شروع کن .منم ۳۶ هفته تا ۳۹ دوباره شروع کردم به ورزش و پیاده روی
روزی ۱۰۰تا اسکات /۲ساعت پیاده روی/ی ساعت ورزش لگنی مث گربه گاو و چمباتمه و پامرغی و ... /ماساژ پرینه و ماساژ بدن و اصول تغذیه مخصوص که پونصد فقط رژیم غذایی مناسب داشتم .
خیلی ماه درد داشتم مث درد پریود بود ولی شدید تر !! میگفتم خب خوبه لابد دو سانتی هستم موقع معاینه!!
بخاطر دیابنت بارداری ۳۸ هفته و پنج روز ختم بارداری رو از ماما خصوصی گرفتم .
چند سری معاینه شدم که بسته بودم روز اخرم که نامه رو گرفتم و بشدت انقباض و درد داشتم ۱ سانت بودم .
خلاصه قبل از بستری رفتم مطب و حدود سه ساعت دوباره ورزش لگنی و ماساژ تحریکی و معاینه تحریکی انجام داد و دردام شدیدتر شد و گفتم اخ جون لابد شدم سه سانت !!
و با دردی که هر لحظه شدتش میرفت بالا و هر سه دقیقه انقباض شدید داشتم رفتم برا بستری ولی چند سانت بودم؟؟!

۱۲ پاسخ

اگه ی درصد بدنت مثه بدن من باشه همون یک سانت من با ی عالمه ورزش و تحرک و ماه دردای شدید بازم به قدری دهانه رحمم سفت بود و به سختی باز شد که ماماها و دکتر باور نمیکردن زایمان سومم باشه

والا من از ساعت 8 صبح 3سانت بودم تا ساعت 11 6 سانت شدم با پیاده روی زیاد بعدن تا ساعت 2 کم زاییدم البته تجربه زایمانم نوشتم دوست راستی بین

انقباض چجوریه؟همین ک سفت میکنه خودشو بچه؟

من با دوسانت رفتم
امپول زدم
ورزش کردم
درد درد درد
10ساعت درد کشیدم
کیسه ابمو زدن، جون دادم باهاش وقتی زدنش
ولی رو همون دوسانت موندم🤦🏻‍♀️
دووم نیوردم گفتم سز کردن اختیاری


ینی من هرموقع بخوام کسبو نفرین کنم فقط میگم ایشالله درد زایمان بگیری😅
خیلی بده خیییلیییی

من ۲ سانتم هنوز درد ندارم

بالاخره چقد طول کشید تا زایمان کردی پ چطوری تا ده سانت تحمل کردی تو🥺؟

من رفتم گفت بسته هستی بعد سه روز بعد کیسه آبم سوراخ شد رفتم گفت ۴ سانتی چطور درد نداری تا آماده شم و رو میز برم شدم ۶ سانت ورزش و اینا کردم و سر ی ساعت شدم فول و زایمان کردم

حتما ۱ سانت مثل من 🤣

ادامه شم بگو امپول فشار هم زدن بهت؟

خب؟بقیشم بگو چی شد چند سانت بودی؟چقد کشید زایمانت کلا؟

خب بدن ها باهم فرق داره
زن داداش من هیچی ورزش نمیکنه
ولی چهارسانت که بستری میشه تا لباس بیمارستان بپوشه فول شده سر بچه دیده میشه هردوتا زایمان هاش همین بود

۲تا۳سانت شاید

سوال های مرتبط

مامان لیمو مامان لیمو ۱ ماهگی
مامان آیهان مامان آیهان ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی 1
من زایمان طبیعی بوشهر بیمارستان قائم با کلینیک ماهسون گرفته بودم
من پیاده روی از هفته 35 با روزی 20 دقیقه شروع کردم و تو هفته 37 به صورت سر سخت روزی یک ساعت ورزش های مخصوص بارداری انجام میدادم و انتظار داشتم توی 38 هفته زایمان کنم،به صورت عجیبی از وقتی رفته بودم توی ماه 9 دردام قطع شده بود و حالم خوش بود،اصلا انگار نه انگار که باردار بودم،این قضیه کلی اذیتم می‌کرد دیگ روز های آخر کارم شده بود گریه و حس میکردم که سوزن فشاری میشم،بخاطر زایمان از خونه و شوهرم دور بودم همین باعث شده بود روحیم کلا ببازم،توی 37 هفته و 3 روز معاینه لگنی شدم گفت دهانه رحم 1 سانت و سر بچه کامل تو لگن هست و خیلی لگن خوبی دارم برای زایمان طبیعی که گفت با دوتا زور میتونی راحت زایمان کنی،دیگ من خیلی خوشحال بودم گفتم حتما تا هفته دیگ به سانت میرسم و راحت زایمان میکنم،و ورزش ها پیاده روی بیشتر کردم،و هفته بعد توی 38 هفته 2 روز رفتم برا معاینه تحریکی متاسفانه گفت هنوز همون 1 سانت هستم و وضعیتم دیگ تغییر نکرده و گفت با 1 سانت خوب نمیتونم تحریکت کنم اما تمام سعی خودم میکنم ،بعد معاینه کمی درد داشتم و رفتم پیاده روی 1 ساعت و تا آخر شب هم درد پریود داشتم و صبحش قطع شد دیگ ،باز ناامید نشدم و ادامه دادم تا روز بعدش که دیگ ترشحات موکوسی داشتم و این ترشحات کرم رنگ بود و ادامه داشت (برای من ترشحاتم دیگ بعد معاینه تحریکی قطع نشد)باز وضعیتم همینطور بود بدون درد و هیچ انقباضی تا که 38 هفته و 5 روز باز رفتم برای معاینه تحریکی که باز گفت همون 1 سانت پیشرفت نداشتم نمیتونه برام تحریکی انجام بده
ادامه تاپیک بعد میزارم
مامان فندوق مامان فندوق ۵ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان الین مامان الین ۱ ماهگی
خب خانما اومدم براتون تعریف کنم ک چیکار کردم که زایمان کردم
من روز سه شنبه ک ۳۸ هفته کامل بودم دکترم برام معاینه تحریکی انجام داد و گفت دو سانت پنجاه درصد بازم و برم خونه ورزش و پیاده روی اینا انجام بدم
منم معاینه تحریکی ک شدم بعدش رفتم دو ساعت با قدم های تند پیاده روی کردم و ۶ طبقه پله بالا رفتم و پایین اومدم و بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم ۵۰ تا اسکات زدم و بشین پاشو رفتم و حالت چرخشی و کششی کمرمو تکون دادم
بخاطر معاینه تحریکی ب خونریزی افتاده بودم ک خیلی زیاد نبود و یکسره ترشحات ژله ای زرد و قهوه ای داشتم
خلاصه اون شب دردام شروع شد و تا ۴ صب درد شدید و انقباض هر ۵ دقیقه یکبار داشتم که رفتم بیمارستانی ک قرار بود زایمان کنم ک معاینه کرد و گفت هنوز همون دو سانت پنجاه درصدی برو خونه هروقت دردات شدید تر شد بیا
منم رفتم خونه و خوابیدم و دیگه بیخیال شده بودم چون صبحش ک بیدار شدم دیگه دردای شدیدم رفته بود و ی ذره درد داشتم فقط تا شب ک یعنی چهارشنبه شب
چهارشنبه رو هیچ کاری نکردم کل روز رو دراز کشیده بودم و امیدی ب ورزش کردن نداشتم تا وقتی ک شب شد و رفتم با شوهرم بیرون و موقع برگشت گفتم حالا ک بیرون اومدم پیاده روی هم بکنم
خلاصه بازم دو ساعت تند تند پیاده روی کردم ساعتای ۱۲ بود ک در حین پیاده روی انقباضام دوباره میگرفت و دردام شروع شده بود (از روز قبل همچنان خونریزی و ترشح داشتم )خلاصه بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم همون کارای دیشبی و رو انجام دادم
توی حموم ک بودم همش حس میکردم ی چیزی ازم میریزه ولی خب چون زیر دوش بودم فکر میکردم آبه
هی دست میزدم و میدیدم رنگ خاصی نیست و گفتم ولش کن وقتی برم بیرون نوار بهداشتی میزارم ک ببینم چیه
ادامه توی کامنت ها….
مامان کیان♡ مامان کیان♡ ۲ ماهگی
پارت ۱ زایمان طبیعی
سلام دوستای گلم بالاخره بعد چندروز تونستم ب خودم بیام کارهام و مدیریت کنم و بیام گهواره تا براتون تعریف کنم داستان زایمانم رو
داستان اینطور شد ک من
برای اولین بار دو روز قبل زایمانم درد و انقباض داشتم در حد معمولی
و ترشحات خیلی زیاد موکوسی،متوجه شدم ک زایمانم نزدیکه
هرروز ورزش های لگنی انجام میدادم و پله و پیاده روی کم
اون روز ک درد داشتم
فرداش رفتم و یک ساعت و نیم ورزش کردم
قبلش هم ب دکترم گفتم برام معاینه تحریکی انجام بده
خودم دو سانت بودم و معاینه تحریکی هم انجام دادم
بعدشم رفتم کلینیک برای ورزش های لگنی و یک ساعت و نیم ورزش کردم
اون روز رفتم خونه خیلی درد کمر و شکم داشتم اما انقباض نداشتم
خلاصه ک خوابیدم و صبح بهتر بودم
ولی دوباره ورزش و شروع کردم
اون روز خبری نبود
فرداش
ک میشد ۲۵ شهریور ماه
صبح بیدار شدم
صبحانه خوردم بعدش دمنوش گل گاو زبون درست کردم برای اولین بار با نبات خوردم
رفتم پیاده روی یک ربع الی ۲۰ دقیقه
بعد از ظهر هم ی لیوان چای زعفرون خوردم
یهو ساعت ۳و نیم ی درد پریودی و انقباض ریز داشتم ی حسی مثل دستشویی بزرگ داشتن

دوباره ساعت ۵ اینا ی درد و انقباض شدید تر داشتم
و بعد پشت هم شد مثلا هر نیم ساعت و هر بیست دقیقه می‌گرفت و ول می‌کرد با درد
ساعت ۶ شدید شد
گفتم تحمل کنم تا ۷
نشد تا ۶ و نیم تحمل کردم و ساکشو گرفتم و رفتیم بیمارستان
پارت ۲ رو هم توی تایپیک بعد مینویسم
یهو
مامان تیام مامان تیام روزهای ابتدایی تولد
مامان کمیل👼🤍 مامان کمیل👼🤍 ۸ ماهگی
خاطره زایمان پارت ۱
۳۶ هفته که شدم کلینیک معاینم کرد و گفت دو سانت بازم ولی سر بچه کامل جاگیر نشده تو لگن ورزش و پیاده روی کن ۳۷ هفته و ۴ بیا برا معاینه تحریکی ...‌.‌‌
رابطه بدون جلوگیری داشتم و رقصای لگنی و ورزش و پیاده روی و پله زدن که دردام شروع بشه ولی نمیشد
تا ۳۷ هفته رفتم برا معاینه تحریکی و بعد اون دردای کاذبم شروع شد چند روز دردای نا منظم کم و کوتاه داشتم که شدتش بیشتر نمیشد زمانش تغییری نمیکرد
خلاصه درد زایمانی نبود تا یروز کل همتم و جمع کردم ورزش و رقص و همه رو باهم انجام دادم شب قبلشم رابطه داشتم و ۴۰ دقیقه اسپرم و گزاشتم بمونه بعد رفتم حموم آب گرم
حین رقصا و ورزشا حس کردم یچیزی اومد ی ترشح خیلی بزرگ و خونی مثل خلط بود زنگ کلینیک زدم گفتن بیا معاینه رفتم معاینه کردن گفتن دهانه رحمم هنوز دو سانته ولی سر بچه کامل اومده تو لگن و دهانه رحمت به حدی نازک شده که امشب میتونم بفرستمت بیمارستان
گفتم خو باشه یکم تحریکم کرد بعدش دردام بیشتر شد و منظم و زمانش کوتاه تر میشد رفتم بیمارستان که اگ خودشه زایمان کنم که اونجاهم با اجازتون دونفر مثل وحشیا معاینم کردن و همون کارمو ساخت..........
گفتن نمیتونیم بستری کنیم باز نشدی برو تا فردا بعد از ظهرم زایمان نمیکنی
هیچی دیگ رفتم خونه دست از پا دراز تر گرفتم خوابیدم فرداش دوباره انقباض داشتم تا ۱۰ شب دمنوش بابونه درست کردم خوردم دردام و انقباضاتم رفت گرفتم خوابیدم
ساعت سه شب حس کردم یچیزی ازم ریخت سریع پاشدم رفتم دستشویی دیدم کیسه آبه
مامان فاطمه🥰❤️ مامان فاطمه🥰❤️ ۵ ماهگی
تجربه زایمان قسمت ۱
سلام به همگی
من از اول بارداری چون دانشجوام دانشگاه میرفتم تا هفته ۳۸ و ۴ روز هم رفتم دانشگاه و فعالیت و اینا داشتم و خداروشکر اصلا استراحت مطلق هم نشدم
از هفته ۲۹، ۳۰ هم کلاسای ورزش رو شرکت میکردم
از هفته۳۶ هم دکترم گفت پیاده روی رو بیشتر کنم و کپسول گل مغربی رو از هفته ۳۷ یکی بخورم یکی هم شیاف بزارم که کپسول گل مغربی رو از ۳۸ هفته و سه روز شروع کردم
هفته ۳۷ معاینه که شدم ۱ سانت بودم هفته ۳۸ دو سانت شده بودم و هیچ دردی نداشتم فقط بعضی وقتا زیر دلم درد پریودی خیلی خیلی ضعیف میگرفت دکترم گفت از اون روز به بعد دوتا گپسول گل مغربی باهم بزارم هردوبار هم معاینه تحریکی کرد که دردش واقعا زیاد نبود
خلاصه گذشت تا رسید به روز پنجشنبه ۳ خرداد صبح که بیدار شدم ترشخ غلیظ زیادی رو نوار دیدم با عرض معذرت
بازم درد نداشتم ساعت ۱۱ صبح با مامانم رفتیم بازار و پیاده روی داشتیم از همون ۱۱ کمرم خیلی خفیف درد میگرفت و ول میکرد و هر ۵ دقیقه بود
حدودا ساعت ۲و نیم، ۳ ظهر بود که برگشتیم خونه باز درد خیلی خفیف داشتم که هر ۵ دقیقه بود به ماما همراهم اطلاع دادم و یه سری ورزش و دوش اب گرم و دود اسپند و اینا گفت انجام بدم تا زمانی که حدود ساعتای ۶ عصر بود که شدت دردام و طولشون یکم زیاد شد و شد هر سه دقیقه یه بار



بقیه تو کامنتا:
مامان دیارا مامان دیارا ۵ ماهگی
خب خب منم بلاخره وقت پیدا کردم که بیام بعد یه ماه از تجربه ی زایمانم بگم
تجربه ی زایمان طبیعی (پارت 1)
سلام مامانا من از هفته ی ۳۵ خیلی پیاده روی میکردم روزی یه ساعت پیاده روی داشتم و همش امیدوار بودم که زایمان راحتی دارم همش ذوق اینو داشتم که زود تر برم معاینه ببینم چند سانتم اصلنم تو بارداری استرس و ترس نداشتم به همین پیاده روی امیدوار بودم من تا هفته ۳۸ همینجور هر روز پیاده رویامو داشتم تا اینکه اول هفته ی ۳۸ رفتم برا معاینه ی لگن رفتم و معاینه شدم دکتر گف خیلی لگن خوبی داری و نزدیک سه سانت بازی منو میگی انقدر خوشحال شدم همینو گف دیگه هیچ چیزی نگف یا راهنماییم نکرد فقد گف بعد از این ترشحات قهوه‌ای رنگ داری همون شب که من معاینه شدم از همون شب دل درد پریودی هر رب ساعتی یا نیم ساعتی میگرفت و ول میکرد به مادر شوهرم گفتم گف اینا ماه دردیه چیزی نیس دیگه منم خودمو بی خیال گرفتم دو روز درد داشتم و ترشح داشتم شنبه که رفته بودم معاینه دیگه شب دوشنبه ساعت دو سه شب دردام بیشتر شد و هر رب ساعتی میگرف و ول میکرد اصن نخوابیدم از درد به خودم میپیچیدم ساعت چار صبح تایم گرفتم تا پنج دردام منظم شد و هر پنج دیقه شد دیگه خیلی دردام بیشتر میشد و گریه میکردم شوهرمو بیدار کردم گفتم بریم بیمارستان من خیلی درد دارم دیگه خونه مادر شوهرم بودیم اونم بیدار کردم ساعت شیش با هم رفتیم بیمارستان تامین اجتماعی زایشگاه که رفتم دیدم یه زنه وسط زایشگاه نشسته و درد میکشه ترسیدم گفتم شاید رسیدگی نمیکنن دیگه نیم ساعتی منتظر بودیم تا زنه اومد معاینم کرد گف چار سانتی همونجا جوری معاینم کرد کیسه ابمو پاره کرد دیگه لباس پوشیدم و رفتم بستری شدم