یکم پیش شوهرم زنگ زدم گفتم بچه لباس نداره بخر براش بیار
گفت بیا سر کوچه بریم بخریم گفتم منم ندارم خلاصه رفتیم خریدیم دخترم باباشو دید انقدر ذوق کرد انگار کلی خوشحالی دنیا نصیبش شد
رفتیم خریدیم نه گفت بیاین بریم خونه نه گفت دلم واستون تنگ شد هیچی
فقط با آنیسا درحد یه بوس بغل همین
وقتی اومدیم خونه خدافظی کردیم بچم تا دم مرگ گریه کرد هنوزم ک هنوزه هق هق می‌کنه باباشو میخواد
کاش میمیردم کاش همین یکم پیش یه تریلی میزد لهم میکرد زمین خدایا خودت شاهدی با زندگیم چی کردن اگه هستی جوابگو باش
گناه دخترم چیه

عزیزم اگر خودش اومد وقتی گفتی بریم خرید
توهم پاشو یهویی برو خونه، وقتی سرکاره
غذا بپز
خودتو خوشگل کن
توکه میخوای بخاطر بچت بمونی
قشنگ زبون چرب و نرم پیدا کن
سرشو با پنله ببر
الکی بگو مثلا داره میره خونه مادرش یه کیلو میوه بخر ببر دست خالی نرو
ببینه فرق تو با مادرش چیه
قشنگ خرش کن
واسه خودت خورد خورد پول جمع کن بذار کنار
ک اگر خدایی نکرده ازت،سوءاستفاده کرد بتونی یه کاری کنی

سودا برو سر زندگیت تا بیشتر از این ازتون سرد نشده به خدا دلم به درد اومد با خوندن تایپیک الان همه یه جوری مشکل دارن برو با زبون نرم با محبت خرش کن حتی اگه دلت هم ازش پر باشه دروغکی به خاطر خوشحالی بچت ازش تعریف کن هندونه بغلش بزار فقط برو

ببین گلم غرور همیشه خوب نیست فردا دست بچه اتو بگیر برو بشین خونت اگه همسرت هم گفت بگو بچه از دیشب تا حالا خیلی بی تابی میکرد مردا رو ول کنی به حال خودشون رفتن که رفتن چون الان واقعا شرایط زندگی سخت شده مادر شوهرت مهمون امروز و فرداست نه حرفی از خونه بزن نه چیزی برو بشین سر خونه زندگیت آروم آروم پیش برو تا به چیزایی که میخوای برسی

هیچکس توزندگی شما نبوده ک بدونه چقد سختی کشیدین، همه ما تو زندگیمون سختی داشتیم هممون زخم خوردیم از خیانت بگیر تا بی پولی و دخالت‌ های خانواده و...هموون کمتر بیشتر مشکلات داریم،منم یروزی میخواستم برم ولی نتونستم تو این شهرجایی نداشتم ماههای اخر بارداری بودم و استراحت مطلق اما نتونستم سوختم با خیانتش.. اما موندم الان
اگه شرایط طلاق نداری پشتوانه نداری برو زندگیت رو بچسب،رامش کن زندگیت رو دست بگیر،چرا یکی دیگه بیاد بهم بزنه هرجور ک هست
حداقل تلاشت رو بکن پسفردا نشد بگی تلاش کردم نشد نگی کااااش یکم کوتاه میومدم یا تلاش میکردم خداقل ب دخترت بگی من خواستم اما نشد..
اگه راه داره جا داره برو سمتش.. من نمیدونم چ مشکلی بوده ب اینجا رسیدی..
من خانواده همسرم دراین حد بودن ک خونه جداییم اما کلید مینداختن میومدن داخل انتظار داشتن من خوشحال هم بشم..

عزیزم کاش بهش یه فرصت دوباره بدی و برگردی سر خونه زندگی
ما جای تو نیستیم و قضاوتم نمیکنمت،ولی بخاطر طفل معصوم بچه غرورتو بذار کنارربرگرد،بعدا عذاب وجدان نگیری که کاش بخاطر دخترم میرفتم،خیلی سخته ولی آدم بخاطر بچه هرکاری میکنه

چرا خدافظی کردین مگه باهم زندگی نمیکنید

گلم همین الان برو ماشین بگیر بردگرد برا خونه زندگیت عزیزم
گناه داره دخترت چه گناهی کرده 🥺🥹

عزیزم چه اشکالی داره فقط این یبار بخاطر دخترت کوتاه بیای تو برو یبار

ببین مطمئن باش آه همون بچه میگیرتش طلاق بگیر

دوست من دخترش سه سالشه الان موقعی ک یک سالش بوده طلاق گرفته الان زندگیش با دخترش قشنگه که نگو باباشو یادش رفته کلا. دوست من که ا، کمر معلولیت داره ولی اینقد خوب از پس همه چی برمیاد شما که سالمی دیگه عزیزم

ی سر ب تایپیکام بزن شاید مشکلت حل شد عزیزم

یه سرکتاب باز کن و بختتون رو چک کن شاید طلسمتون کردن خدایی نکرده،.زیادن کسایی که چشم دیدن خوشبختی هامون رو ندارن

عزیزم مگه خیانت دیدی ازش؟

سودا خیلی دوست دارم فردا عکس بزاری خونه خودت با شوهرت و بچت باهم باشین بزار مادر شوهرت بترکه

خواهر من تاپیک هاتو خوندم برا شوهرت دعا گرفتن برو رو‌کتابی باز باطلش کن سر عقل میاد میاد دنبالتون …به امتحانش می ارزه

با مامان شکلات موافقم

بازم خیلی خوبه که باهم رفتین بیرون ...ببین حرفاها و کاراهایی که تو اوج عصبانیت بین شما ردوبدل شد براش سنگین میکنه که راحت باهات حرف بزنه باید سیاستمدانه شرایطی براش فراهم کنی که حرف دلشو بهت بزنه یقینا اونم دلش میخاد که برگردی سرخونه زندگیت

باهاش حرف بزن برو سر زندگیت تا دیر نشده

عزیزم چاره ای نیس تو میگفتی از پدر و مادرمون ک شوهر تو خوبه من برا دکتر حتی پول نداد کلادمنو مسدود کرد😔😔

مگه چی شده عزیزم

جداشدی ؟

الهی عزیزم چیشده

مگه جدا شدی عزیزم