۵ پاسخ

منم دلم نمیاد بچهامو جدا کنم حالم خراب میشه هر دو ور دلم میخابن تا نصف شب پا میشم ببینمشون خیالم راحت باشه 🥲ولی دخترم خودش خیلی دوست داره بره تخت خودش تنها بخابه ☹️

منم دخترم تا ۳سالگی پیش خودمون میخوابید بعد دیدم دیگه مناسب نیس باهم بخوابیم وقتشه جدا باشه هرشب میبردمش روتختش براش کلی شعر داستان میخوندم برای اتاقش شب خوابی ک دوست داره خریدم بهش وعده میدادم اگه شب تا صبح بخوابی بهت جایزه میدم ی بسته برچسب گرفته بودم هرروز صبح یدونه میدادم میچسبوند دفترش و ب عشقش میخوابید خلاصه ی تاپیک میزارم راجبش

من از دوسالگی دوقلوهام جدا خوابوندم ،الانم گاهی میان مارو صدا میکنن ولی خب بازم نمیذارم عادت کنن

منم پارسال میخواستم جدا کنم که باردار شدم و خیلی قضایا
الانم که هرکاری میکنم میگه اصلا از تو جدا نمیشم
دستمو میگیره میخوابه

ععع تو چقدر شبیه منه داستان خودتو خونت😂

سوال های مرتبط

مامان رایان و وانیا مامان رایان و وانیا ۴ سالگی
سلام مهربونا ببخشید یکم طولانیه چون کامل توضیح دادم 😬🫣🤭
رایان از نوزادی توی اتاق ما و تخت خودش بود
از دو سال و نیم که شرایطش بود توی تختش بخوابه و اتاق خودش رو داشته باشه (تا حدود دو سالگیش برادر شوهرم با ما زندگی میکرد و دو شب درمیون برای خواب خونه ما بود و چون رایان ممکن بود بیدار بشه نصف شب و اینا سخت بود اتاقش رو جدا کنم وگرنه قصد داشتم زودتر جدا کنم)
دیگه دو سال و نیم بود جابجا شدیم و بهش گفتیم این اتاقت هست و تختش گذاشتیم اتاقش و راحت می‌خوابید توی اتاقش یعنی توی تختش می‌خوابید نهایت ی قصه میگفتم و میموندم توی اتاقش تا خوابش میبرد حتی وقتی که وانیا دنیا اومده بود هم اتاق خودش میخوابوندم رایان رو
از آذر ماه پارسال که پدر و مادرشوهرم یک ماهی بخاطر عمل پدر خونه ما بودن رایان عادت کرد چند باری اتاق ما و تخت ما بخوابه بعد بذاریمش تو تختش
از امشب تلاش کردم دوباره روال قبل رو طی کنم و تخت خودش بخوابه
اما بچم کلی بی تابی کرد که من خوابم نمیبره و این چیزا ... کلی قصه و داستان گفتم و هی میگفت من هر چی سعی میکنم تو تختم خوابم نمی‌بره، می‌خوام همه مون پیش هم باشیم تا بخوابم (یعنی اتاق ما و روی تخت ما) 🥹🥹🥹 منم مامان ی دنده گفتم حالا یبار دیگه تلاش کن و خوابش برد
اما الان نگرانم نکنه آسیب ببینه چون فوق العادههههه حساس و درون گرا هست و بروز نمیده 😫