۵ پاسخ

این بلا رو کیانمهر خیلی سرم آورده جوری ک دیگ سینه هام از درد نوکش سر شده بودن ولی خب بعد یه تایمی ک طولانی هم بود یادش رفت دیگ🫠🫠

وای من از خدامه بچم اینطوری بهم بچسبه برای شیر چه حس خوبیه ولی کلا اهل شیر نیس شیر خودم که جدیدا نمیخوره شیرخشکم با بی میلی میخوره

آخ دست رو دل گذاشتی که خونه من هردوتا سینم زخم شده باز شده دارم دیوونه میشم همشم شیر میخواد هرچی بزرگتر میشن وابسته ترمیشن

آخ که گفتی طاها هم همینجوری بخدا

۷ماهم تحمل کن تموم بشه
منم دارم لحظه شماری میکنم

سوال های مرتبط