دیگه پرستار اومد برام توضیح داد گفت ۳ تا تخمک خوب داری ..‌ یسری مراقبتهارو توضیح دادن و شیاف هم هر ۱۲ ساعت استفاده کنم. مایعات بخورم ... از بابت دوستم خیلی ناراحت شدم سه تا تخمک ولی پوچ بود گفتن پریود بعدی از اول باید انجام بدی خیلی حالش بد شد خیلی ناراحت شدم... واقعا سخته بود پذیرفتن این حرف...

من که فرو ریختم ‌‌‌ 😥🥺 اشک تو چشمم جمع شد 🥺🥺🥺ولی بهش دلداری دادم خیلی حالم گرفته بود😔 بعد نوبت خودم که شد گفت شنبه بیا برای تعیین تکلیف جنینها.... 🐣خدایا به همه بچه بده ....🐣🐣🐣. نذار اینقدر بنده ها سختی بکشند نذار اینقدر چشم انتظار باشن.... خدایا هوایه همه ی بندگانتو داشته🤱 باش...💓

خلاصه گفتن لباس بپوشید رفتم تعویض کردم ... بیرون که اومدم مادر همسرم منو دیدم گفت چرا رنگو رو نداری از ۱۲ شب ۱.۵ ظهر گشنگی کشیدی گفتم خیلی درد دارم .. .. همسرم قرار بودfnaبشه هنوز دکترش نیومده بود .. استرس منو خودشو داشت ... رفتیم سوار ماشین شدیم دراز کشیدم ولی درد داشتم تا همسرم سوپ گرفت خودم تو دلم کمی اروم شد... خلاصه تا ۵ بعد از ظهر معطل شدیم دکتر بیاد نیومد رفتن مطبش نمونه بگیرند همسرم خیلی درد داشت خیلی ناراحت شدم ... تا نمونه را تحویل بیمارستان دادن... گفتن فردا زنگ بزنید ببینم نمونه تایید میشه خلاصه دیگه راه افتادیم به سمت شهرمون تو ماشین خوابیدم حالت تهوع بهم دست داد ... نشستم همسرم مادر خیلی نگران شدن😥
گفتن وایسیم اب بزنی به صورتت ... شیشه رو پایین دادم یه کم پسته شور خوردم اروم شد ولی درد درد تو رحمم بود خیلی امونمو🥺 برید بود🥺🥺
میخاستم گریه کنم... 😢
دیگه شیاف گرفتیم زدم اروم شد ولی درد داشتم
#قسمت دوم

تصویر
۴ پاسخ

بهشتی اصفهان

کدوم بیمارستان رفتی عزیزم؟

آن شالله که خدا دامن همه را سبز کنه

چه خوب و مفید توضیح دادی عزیزم ❤️❤️❤️

سوال های مرتبط

اقدامی اقدامی قصد بارداری
سلام پارت پنجم از مراحل ivf و تجربیات من

جمعه ساعت ۱۱ شب سه تا آمپول هم زمان روی شکم زدم که آزاد سازی بود. همون جمعه مرحله آخر استفاده از دارو هام بود. شنبه استراحت بودم یعنی دارویی نداشتم. رفتم با همسرم بیمارستان تمام مدارک مورد نیاز رو تحویل دادم و پیش دکتر بی‌هوشی چک شدم. یکشنبه ساعت ۷ صبح ناشتا منو همسرم رفتیم بیمارستان. پرونده بستری تشکیل دادم و از فروشگاه بیمارستان گان و کلاه و کیک و آبمیوه و یه سری چیزا خریدم که خودشون تو برگه راهنما داده بودن. خلاصه ساعت ۸ و نیم بود گمونم من گان پوشیدم رفتم تو اتاق بستری ۹ و نیم بود که اومدن سرم و آنژیوکت وصل کردن. کلا ۴ نفر بودیم برای پانکچر...
بعد به نوبت زدن آمپول های آزاد سازی مون مثلا یکی ۹ و نیم شب زده بود یکی ۱۰ و اینا منم که ۱۱...
خلاصه ساعت ۱۱ صبح بود که منو بردن اتاق عمل یه چیزی تو سرم تزریق کردن و بعد من دیگه نفهمیدم چطور بی‌هوش شدم.
ساعت ۱۱ و ۲۰ دقیقه بهوش اومدم که درد داشتم و اذیت بودم🙂
در حالی که خیلی ها می گفتن تخمک کشی درد نداره...
یکم حال اومدم بهم آبمیوه دادن و دیدن حالم بهتره لباس پوشیدم و تسویه کردیم و اومدیم خونه... الانم که هنوز استراحت هستم و یه درد خفیفی دارم... دستشویی‌ام بگیره دردم بیشتر میشه.
۶ تا تخمک کشیدن و پنجشنبه بهمون خبر می دن که چند تا جنین شده.
هزینه هم با بیمه شد ۸۰۰ تومن
مریم مریم قصد بارداری
خانما ی سوال تو رو خدا جواب بدین خیلی مهمه واسم
دیروز ی روز از موعدم گذشته بود و پریود نشده بودم
از دیروز ظهر درد پریودیم شروع شد دیشب ساعت یازده چند قطره خون قرمز با ی لخته کوچیک قهوه ای روشن دیدم دیگه چیزی نیومد خوابیدم ساعت ۳ صبح از درد بیدار شدم خیلی درد وحشتناکی داشتم مثل درد پریودی بلکم بیشتر رفتم دستشویی یکم خونریزی داشتم مثل پریود قرمز قرمز
دیگه گفتم پریود شدم بعد حوصله نداشتم نوار بزارم خیلی درد داشتم و خوابم میومد دیگه صبح که بیدار شدم گفتم الان هم رو تختیم خراب شده هم لباسم رفتم دستشویی یکم خون اومد دوباره بعد اصلا پاهام خونی نشده بود لباسم تمیز تمیز رو تختی هم تمیز بود خیلی تعجب کردم ی نوار گذاشتم ساعت ۱۰ صبح باز ساعت ۳ نوارمو عوض کردم یکی دیگه گذاشتم اون ی ذره خون ریخته بود روش کم بود خیلی بعد الان رفتم دستشویی هیچی خونریزی ندارم رو ندارم اندازه ی قطره خون ریخته با اینکه الان دو ساعته گذشته ولی فقط اندازه یکی دو قطره خون داره اونم رنگش به قهوه ای میرنه بیشتر دست میکشم هیچی نمیاد هیچییی
خیلی عجیبه بنظرتون امکان حاملگی هست ؟ دیروز بی بی چک دو تا زدم منفی شد