الان دوسه روزه هرکی‌ میاد پیشم میگه تو سر یک ساعت درد کشیدی بچه کردی
بااینکه کلی درد و بخیه کشیدم
فکر‌ کنم مادرشوهرم گفت واقعا چیکار کنم چی بگم بهش
چند روز بهش گفتم چرا به بقیه اینطوری میگی میگه نمیبینی‌ زنعمو در باره عروسش میگه این اصلا جیغ نکشید و زایمانش اینطوری بود اونطوری بود
واقعا دیوانه شدم از دستشون‌ مخصوصا شوهرم باز
شبا که بچه موقع شیر گریه میکنه بلند میشه از دستم میگیره
خودش ساکتش میکنه یا دستشو میزنه به دهن بچه نمیدونم چی بگم بهش که ناراحت نشه واقعا حرص میخورم و گریم میگیره
تازه به شوهرم میگم بریم خونه خودمون میگه تو تنهایی بچه رو میکشی

وااا یعنی چی بچه میکشی.بزن تو دهن شوهرت..من زایمان کردم.مادرشوهرم گفت بریم خونه ما گفتم نه خونه خودم راحترم نداشتم نه خواهرشوهرام باشن پیشم ن مادرشوهرم.۶ روز زنداداشم بود پیشم بعدش تنها بودم خودم وشوهرم..اصن رو نده.شوهرتو بگو تو اگ به فکر بچه بودی پول میدادی سزارین بشم نه بیای چرت بگی‌بجای تشکرته..

واااا عجبا بزن کتلتش کن

شوهرت میزنه دهن بچه شیش روزع یا من اشتباه متوجه شدم😳

شوهرمنم همینا رو بهم میگفت در حالی که نه موقع زایمان بودن نه هیچی فقط مامانم پیشم بود خونه مامانم هم نرفتم

اوووف با خوندن پیامت اعصابم بهم ریخت دلم میخواد اینجور آدمارو جر بدم

از الان وا دادی و دخالتش دادی تا اخر دهنت سرویسه

هووو اینا تازه شروعشه بعدشم بزن تو دهنش بگو مثل اینکه ۹ماهیی تو شکم تو بود مشخصا بعدم تا ۴۵ روزو خونه مادرت بمون استراحت کن

امان از این شیمارون🫠

من از الان همه چیو گوشزد کردم مادرشوهرم هرچی میگه میگه بعدا این کارو بکن اون کارو جواب میدم خودم میدونم تازه چند هفته اس عمل کرده پدرشوهرم فوت کرده زن تنهاس البته همه تنهان شوهرم تک و تنها میره روستا وایمیسته منم تنهام الان واسه من تصمیم میگیرن بعدا چیکار کنم با خنده جوابشون میدم حتی شوهرم خداروشکر جلوشون درمیاد جواب بده با احترام

خواهرچقدرتحمل داری برین توهیکلش اینقدررونده

چرانرفتی پیش مادرخودت