دخترا پسر من ۱/۵ شده و حدود بیست روزه یکهو ب شدت وابسته باباش شده. در حدی ک دیگه نه بغل من میاد نه با من میخوابه نه به حرف من گوش میده اگه بغل من بده انگار هفت پشت غریبه م سیاه میشه از گریه. تو ماشین یا مهمونی رو پای باباش تکون نمیخوره. وقتی باباش میره بیرون پشت در بیقراری میکنه و انقد بابا بابا مکنه گریه میکنه بعضی وقتا تا باباش بیاد. شاید در ظاهر ب نفع من باشه اما من احساس بدی پیدا کردم چون هیچ نقشی دیگه ندارم و بعضیا فک میکنن شاید چون باباش مهربونتره یا چون من اذیتش کردم. درصورتیکه اتفاقا گاهی که باباش دعواش میکنه ولی من نه. حدودا یه هفته س از نظر روانی خیلی تحت فشارم 😢

دختر خواهر من ۱سال و نیمش همش بغل باباش غذا بااون میخوره بغل باباش میخوابه همه کار با باباش

اینا همش موقته ولی فعلا وابسته باباش باشه برا خودت خیلی بهتره نینی که بیا کمتر ضربه میخوره و اذیت میشه

بنظرم با ی روانشناس کودک صحبت کن تو سن حساسیه

نگران نباش چون باباهازیاد خونه نیستن بیشتر وابسته ی باباهاشون میشن حساس نباش کاملا طبیعیه وقتی پدرش نیست باهاش بازی کن ومشغولش کن

عزیزم ببرش بیرون براش اسباب بازی بخری تنقلات بخر دوتایی
تکرار کن که بگه مامان
بیشتر بوسش کن باهاش بازی کن درست میشه

نگران نباش وخونسردباش چیزای براش بخر ک دوستداره باهاش بخندوبازی کن موقعته بعدازسرش میفته دخترمنم اینجوری بودی مدت عوض شدعلایقشو براش محیاکن بخصوص وقتی باباش خونه نیس

پسرا اولا به شدت بابایی میشن!!صبرکن یکم بزرگتر شه.پسرمنم همین بود ینی میمرد برای باباش همه تعجب میکردیم چرا اینقد بابایی هنوزم شبا رو باهاش میخابه بدون اون اصن خابش نمیبره ولی به مراتب خیلی بهتر شده.انگاری که یه وابستگی الکی ب اونا دارن مثلا اونارو قهرمان خودشون پناه خودشون میدونن ولی مارو دلی دوست دارن ن اینگه باباشون دوست نداشته باشنا ولی وابستگیشون زیاد جدی نیست.پسر من الان هشت سالشه انقدر هوامو داره انقدر مراقبمه حرفمو گوش میده وقتی ناراحتم میااد بغلم ارومم میکنه.

احتمالا از زمانی که باردار شدی توجه ت نسبت بهش کم شده بچه متوجه این سردی شده و ازت فاصله گرفته
سعی کن گهگداری واسش به چیزی بخری بغلش کنی بهش کم کم نزدیک بشی تااین سردی که بوجود اومده برطرف بشه