۲ پاسخ

هیچی..بگو مامان من در جریان زیاد نیستم..هر حرفی هست به پسرتون بزنید....اصلا به روی خودتم هیچی نیار...
خودتو اصلا وسط ننداز....فردا شوهرتو ببینه یادش میره همه چی ولی شما حرفی بزنی تا آخر عمر یادش می مونه

هر گفتن بگو لطفا پیش من چیزی نگین ناراحت میشم به خودش زنگ بزن بگو بعدم بگو شما مادر پسرین من دخالت نمیکنم

سوال های مرتبط

مامان بهار مامان بهار ۷ ماهگی
سلام دوستان،دخترم امسال می‌ره پیش دبستانی یکم کنجکاو،ویخورده پرخاشگر،حالاداداشم عقدکرده ورفتن مشهدالانم رفتن سرخونه زندگیش،مامانم میگه دخترتوبیارپیش من بزاربروتاخونشون کادوشونم ببر،میگم اگه منومیخوان بایدبچه ام هم بخوان میگه اوناکه حرفی ندارن من میگم خودتو اذیت میکنه،مامانم آدمیه که دربدترین شرایط حاضر نیست نیم ساعت یکی از بچه هامونگه داره اونوقت بخاطر خونه پسرش اینجورمیگه،آبجیم بزرگتره،ازمن،چون بچه اش بزرگتره،وآرومه بازنداداشم مامانم هرروز یکجاجمعا،الان موقع پاگشاکردن منوپیش میندازه که دعوتشون بکنم ولی برای جاهای جاهم که چون بچه ام اذیت می‌کنه من اصلاتعارف نمیکنن،به شوهرم میگم اصلا از همین اول مانریم که بفهمن،ماهم دلخوشی ازشون نداریم یکسره بلندنشن نیان،اخلاق زن داداشمم خیلی بچه گونه هست خودشوبابچه وبزرگ میگیره بعدشم زود ناراحت میشه وبه گریه،به نظرتون چیکارکنم،اینم بگم که جشن عقدشون،بااینکه میدونستن موقع زایمان من هست گرفتن من چون سزارین شده بودم نرفتم شب شش بچه ام عقدشون بودهمون شب هم بچه ام بخاطر زردی بستری بود.....