خانوما با شوهرم که برای عشق سابقش پیام و پست عاشقانه می‌فرسته و هر بار یا انکار می‌کنه یا به روی خودش نمیاره انگار که کار بدی نکرده، چکار کنم؟ یک ماهه زایمان کردم و ی دختر دو سال و نیمه هم دارم. دیگه نمی‌کشم و نمیتونم با کسی زندگی کنم که فکرش جای دیگه ست. دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم. همه میگن بچه داری و به خاطر اونا بساز باهاش اما مگه میشه با کسی با شک و تردید نشست و زندگی کرد؟ چکار کنم که درست باشه دیگه دلم باهاش صاف نمیشه و از طرفی اون انتظار داره مثل کلفت خونه داری زندگی شو کنم و طوری هم بهش محبت کنم انگار که اتفاقی نیفتاده‌. من نمیتونم دیگه حتی نگاش کنم ازش متنفر شدم و اون وقتی این رفتار منو‌ می بینه فحاشی می‌کنه. از خانواده م‌ دورم. به نظرتون بگم بیان دنبالم تکلیفمو‌ روشن کنم؟ حداقل در حد ی زهر چشم که فکر نکنه من ازش خیانت میبینم اما همچنان به زندگیم ادامه میدم.اخه میترسم خیانت بزرگتری کنه اگه هی ابروداریشو کنم و به زندگیم ادامه بدم انگار که همه چیز خوبه

۱۴ پاسخ

اسکییرن ازچت هاشون بگیر داشته باش حتما

بگو اگه خوبه منم برادخودم یک دوست پسر پیدا میکنم قول میدم رابطه جنسی نداشته باسم فقط چت می کنم

دوست خوب
مهم نیست همسرت به چی فکر میکنه ؛ مهم اینه که شما به چی فکر میکنی .
این فکر شماست که سرنوشتت رو معلوم میکنه ؛ نه فکر همسرت …….
شما با افکارت داری هر روزت رو رقم میزنی . شما با افکارت داری یک سال بعد و دو سال بعد و ……… تعیین میکنی
وقتی حس شکست داری ؛ وقتی ناامید هستی وقتی دلسرد میشی ؛ داری سرنوشت خودت رو می نویسی …….
هر لحظه افکار شما ؛ داره فرکانس میفرسته ؛ وقتی فکر منفی میکنی ؛ فرکانسهای شما به همسرت میگه ؛ من لایق دوست داشته شدن نیستم و همون خانم قبلی بهتر بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این شرایط عذاب آوری که به وجود اومده خودت ساختی با افکارت !!!!!!!!!!!!!!!!
اگر خودت رو شایسته یک زندگی توام با آرامش و شادی بدونی ؛ اگر هر روز به خاطر یک زندگی ایده آل شکر گزار خدا باشی ؛ اگر خودت رو دوست داشتنی ببینی ؛ همه چیز درست میشه بدون بحث و جدل !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لطفا” تمرکزت رو از روی این موضوع بردار ؛ هر گز و هر گز فکر منفی نکن ؛ شکرگزار باش و تمام جنبه های مثبت همسرت رو در نظر بیار ……………..
روی عزت نفست کار کن و خودت رو دوست داشتنی ببین . خودت رو از هر جهت خوب ببین ؛ شاد باش تا شادی بیشتر به زندگیت وارد بشه ………….

شماره دختره رو بردار پیام بده بهش بگو بترسونش شوهرتو بلاک کنه ‌ .با شوهرم جدی برخورد کن بگو به خودت نیایی میرم .

از هر چی مرد بدم میاد

بشین باهاش صحبت کن پیام ها هم نشونش بده بگو دلیل این کارت چیه اگه منو نمیخوای بیا بریم توافقی جدابشیم

کار درستی میکنی سکوت کنی یا میشه هووت یا هم شوهرت میندازت بیرون
مثل خواهر من ۱۴سال سکوت کرد الانم همش بهش میگه برو طلاق بگیر نمیخوامت

وا بزن دهن منشو پاره کن پوفیوزو

من باشم کوتاه نمیام

اخ اخ چی‌بگم از دلم💔

برنامه ولد رو دانلود کن ..از تمام چت هاش عکس بگیر .
آروم باش .کارتو ک کردی ب خانوداه خودت و همسرت بگو.
خیانت زمانی ک زن آدم کنارش باشه برا مرد جماعت راحته .چون ابروش حفظ میشه .

خب چرا اون انترو نگرفته؟فازش چیه؟

بزن دهن دختره رو پاره کن آبروشو ببر جلو خانوادش

عشق سابقش شوهر نداره ؟
دلیلی نداره با دو تا بچه به یک نفر دیگه فکر کنه

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
این روزا انقدر از همه طرف تحت فشارم که خدا میدونه. از اونور از بعد عملم دکتر قرص جلوگیری داده بهم برا جلوگیری از کیست با دونه اول اخلاق من شده عین سگ. یعنی انقدر عصبی و بی حوصله ام صبح تا شب هم فکر و خیال مشکلاتم هست که حل نمیشه
منی که برتر از اینارم گذروندم الان انگار دیگه نمیتونم فکر نکنم یا صبرم تموم شده یا تاثیر قرصای کوفتی نمیدونم
بمیرم بچه مو دقیقا یه هفته س دائم دعوا میکنم. دائم. انگار تمام اصول تربیتی که خوندم و شنیدم و دو سال جون کندم که اجرا کنم دیگه تو کنترلم نیست. پسرمم شیطنتش بیشتر شده میدونم حداقل نصفش به خاطر اینه دیگه اون وقت با کیفیت رو برا بازب باهاش نمی ذارم حوصله ندارم باهاش بازی کنم برا همینم میبینم دیگه حرفمو گوش نمیده. منم وقتی دوبار با دلیل و قربچن صدقه توضیح میدم میبینم گوش نمیده زرت عصبانی میشم داد میزنم
امروز دوبار تهدیدش کردم که اگر وسایلی که از کشو ریخته جمع نکنه احازه نمیدم دیگه به کشو و وسایلش دست بزنه. توش یه ذره خوردن ریز دفتر و خودکار و کلید و این خرت و پرتا. بچه م انقدر گریه کرد که شب نذاشتم بریزه بیرون. حالم از تهدید کردن بهم میخوره طفلکم تا داد زدم که چون جمع نکردی حق نداری دیگه به کشو دست بزنی دست نزد فقط یه ساعت گریه کرد. خیلی هم اذیت میکنه ها ولی من خیلی صبور بودن گاهی میشد در هفته یه بارم دعواش نمیکردم. الان هم من رفتارم اشتباهه هم میبینم اشتباه من باعث شد بچه حرف گوش نده. ولی اصلا دست خودم نیست. وقتی میخوابه خودمو هی لعنت میکنم که چرا صبوریم رفته. باز صبح که پامیشه بازم نمیتونم کنترل کنم خودمو
مادر آگاه شدن و موندن انگار همه ش عذاب وجدانه. هربار که یه رفتار اشتباه میکنی که میدونی نتیجه آسیبش چیه آدم دیوونه میشه
مامان عسل❤️ مامان عسل❤️ ۳ سالگی
دخترم به شددددددت شلوغ شده دیگه نا ندارم بخدا
با همه چی کار داره به همه چی دست میزنه میگی هم نکن بدتر میکنه
خیلی اذیتم میکنه چطوری کنترلش کنم نمیدونم واقعا چه رفتاری از خودم نشون بدم شبا که میخوابه تصمیم میگیرم دیگه از فردا باهاش تا کنم اروم باهاش حرف بزنم دعواش نکنم
ولی صبح که میشه یعنی تا چشمشو باز میکنه شروع میکنه به نق زدن راه میره گریه میکنه میشینه گریه میکنه اب میخواد گریه میکنه یعنی یه مصیبی سرم میاره ها
جایی میریم از دماغ و دهنم در میاره تو خونه هم میمونیم همون داستانه
یعنی خدا نکنه بخوام ۵دیقه بشینم انقدر اذیتم میکنه به غلط کردن میفتم
واقعا نمیدونم چیکار کنم
خیلی شره همه بچه ها رو اذیت میکنه
با هیچ بچه ای کنار نمیاد وسایلای خودشو به کسی نمیده میریم هم جایی باز وسایلای طرف هم برمیداره به خودش نمیده
هر چقدر هم میگم اصلا نمیفهمه
یعنی کافیه از کنارش رد بشی مثلا دستت بخوره به موهاش قیامت میشه
غذا خوردنشم که دیگه نگم
😔😔😔😔😔😔😔😔😔
مامان پسرم مامان پسرم ۲ سالگی
سلام مامانای الرژیک و مامانایی که دوتا بچه دارین
ببینید
پسر من الرژیکه و نمیتونم مهمونی برم مسافرت برم.... همش باید غذای جدا براش درست کنم... همسرم هم کمکم نیست بیشتر به کارهای خودش میرسه و او نظرش راجع به سوالی که میپرسم منفیه

چند روزه دارم فکرش میکنم
اقدام کنم واسه بچه دوم
چون خودم تک فرزند بودم حتما دو بچه رو میخام داشته باشم
اگه صبر کنم تا 5 6 سالگی پسرم تا ان شاء الله الرژیش خوب بشه بعد اقدام کنم تا اون موقع نه مسافرت رفتم نه مهمونی نه هیچی
ولی اگه الان اقدام کنم خییلییی سختی خاهم داشت اما دو سه سال دیگه اون بچه هم یک سال دو سالش شده میشه رفت مسافرت و...

اشتباه میکنم؟ میترسم کم بیارم نتونم به این بچه اولم برسم
البته اینم بگم
ما عقد که کردیم کرونا شروع شد دو سال صبر کردیم تا کرونا تموم شه مسافرت بریم و... نشد همینکه من باردار شدن واکسنش اومد و دیگه مسافرت درست حسابی نرفتیم بعدشم که بچم شیر نگرفت تا حالا
میترسم مثل دفعه قبل بشه همینکه اون یکی بچه دنیا بیاد یا باردار بشم بگم چه کاری کردم بچه دوم اوردم