بچه ها شوهر من خیلی گوهه🤢ببین هر وقت برم پیش خانودش یا اونا بیان و بهشون احترام بزارم تمام حرف هام رو‌گوش میده و مهربون میشه انتظار داره هفته ای دوبار برم پیش هانودش البته به خاطر بچه که خانودش بچرو خیلی دوس دارن،حالا من چون سختمه هی برم اونجا نظرتون چیه؟؟به خاطر اینکه اونجا هی نرم پیش خانوادم هم نمیرم که نگه خانوده تو بچرو دیدن خانوده من ندیدن🤢🤢

خب عزیزم انتظار سختی ک نیست
تو برو بزار اونا هم بیان خونه ات مشکلی نداره ک والا ما هم هیمن رفت و اومد و داریم بچه ام نوه اوله انقد واسشون عزیزه واسش همه کار میکنن انقد دوسش دارن ک حد نداره این 2 3 ساعتی ک میریم اونجا بچه رو میزارم در اختیار شون ک رفع دلتنگی شون بشه و میایم خونمون دیگ

یاخدااااا
چقد کارت سخته
زندگی با همچین ادمی مصیبته
چون بابام اینجوری بود
و عمر مامانم سوخت پیشش

منو چی میگی تو یه ساختمون با همیم از همون اول شوهرم قانون گذاشته روزی یک بار بااید بچرو ببری ببینن🫡

ای کاش خانواده شوهر خوب باشن آدم رفت و آمد میکنن باهاشون خیلیم
ولی امان از وقتی که بد باشن و بخوان عروسو اذیت کنن اونوقت عروس هم هر وقت بخواد بره خونشون یا اونا بیا عزا میگیره و حالش بد میشه
کاملا درکت میکنم اینکه نمیخوای بری اشکال از شوهرته که اولویتش خانوادشه و تو حس میکنی اگه با اونا خوب باشی باهات خوبه سیاست کثیفیه که شوهرت راه انداخته
متاسفانه تا توی این زندگی هستی مجبوری تحملشون کنی 😔

من والا نمیرم اعصابم نمیکشه ارامش خودم مهم تره اگه دلشون بچه رو بخواد بیاد یه سر ببینن برن

به شوهرت بگو احترام بزاری احترام خانوادت می‌زارم‌.خودم هنوز کوچک ترین بیاحترامی به خانوادش نکردم اگه حرفی هم بخوام رک میزنم ولی با خنده شوخی.البته شوهرم بیشتر وابسته خانواده خودمه تا خانواده خودش

بخدا خوشی زده زیر دلت ،خانواده شوهر من ۱۰ ساله مارو ادم حساب نمیکنن اصلا خبر ندارن بچه دوم من دنیا اومده

حالا شوهر من ماهی یبار میره خونه مادرش بعد از من میپرسه میخوایی بیایی یا نه😑

مثل شوهرمنه وای من که مادرندارم ولی وقتی میخام برم خونه بابامم نمیزاره عصابماداغون میکنه مخصوصااگه باخواهرام باشه ولی خونه مامانش میرم اینقدرخوبه باهام هیچی هم نمیگه

تو نرو دلشون تنگ شد اونا بیان