سلام دوستان من خیلی دوست دارم تجربیاتم از دوران بارداری رو برای شما بگم شاید کمکی بود برای مادران عزیز.
اول از همه اینو بگم دوران بارداری واقعا دوره پر استرسی هست برای بعضی از خانماو مادر باید بلد باشه کنترل کنه ،هرروز به ی چیز منفی فکر میکنی ،مخصوصا زمانی که توی گهواره مطالبی می‌خونی که تا حالا به گوشت نخورده ،یا آزمایش های میدی که فقط بخاطر یکم بالا و پایین بودن بعضی از موارد همش به چیزای منفی فک میکنید،خواستم بگم اولین چیزی که بهتون کمک می‌کنه توکل به خدا و نزدیک شدن به منبع آرامش هست،مورد بعدی اینکه سعی کنید پیگیر موارد منفی نشین ،و یک مورد هم برای دوستانی که آزمایش nt عدد بالا براشون اومده شما برین آزمایش هارو بدین وقتی گفت مشکلی نیست اعتماد کنید من واقعا خودمو اذیت کردم تا آخرین لحظه خداروشکر بچم سالم هست و از خدا خواستم بچه همه سالم باشه و به همه آرامش بده،در آخر اینکه سعی کنید از بارداری لذت ببرید و درگیر افکار منفی نشین😊🙏🌺

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان 🧜‍♀️مانلی🧜‍♀️ مامان 🧜‍♀️مانلی🧜‍♀️ ۶ ماهگی
#تجربه زایمان
پارت دوم:از اول بارداری بخوام بهتون بگم خداروشکر من بارداری خوب و بی استرسی داشتم یعنی نه ویار دشتم نه حالت تهوع و....
تحرکمم تو دوران بارداری واقعا زیاد بود و تا روزای آخر کارامو خودم انجام می‌دادم چون کلا آدم اکتیوی هستم استراحت بیش از حد برام سخت بود، کلا همیشه سعی کردم تو دوران بارداری زیاد به خودم سخت نگیرم نه از نظر رژیم غذایی نه فعالیت و اینا یعنی همه چی تا روزای اخر میخوردم و پرهیز غذایی نداشتم و وزن بچه هم همیشه تو محدوده خوب و رو به بالا بود و با وزن خوبی به دنیا اومد
من به شدت آدم ترسویی بودم یعنی خیلی زیاد از زایمان و اتاق عمل و امپول و....میترسیدم یعنی ی جورایی فکر میکردم کسی ترسوتر از من نیست جوری بود ک همه اطرافیانم استرس زایمان منو داشتن،من حتی از آزمایش خونم میترسیدم و چند بار تو دوران بارداری وقتی رفتم آزمایش خون بدم حالم بد شد بخوام کلی بگم تو کل دوران زندگیم دوسه بار سرم زدم از بس که میترسیدم خلاصه این بزرگترین ترس من تو دوران بارداری بود همش فکر میکردم انقدر حالم بد میشه ک زنده بیرون نمیام واسه همین همیشه واسه شوهرم وصیت میکردم😉