بچهامن یه مشکل بزرگ دارم اونم وسواس فکریمه به نظرم دنیاخیلی جای بی ثباتیه که بدون هیچ تضمین و خیال راحتی ای یه دفعه ممکنه یه اتفاق بد برات بندازه که دنیاتونابود کنه هیچ جوره نمیشه گفت امکانش نیست یاهست بعد برای جلوگیری از اتفاقا سعی میکنم خیلی محتاط باشم یعنی دست خودم نییت بیمارشدم ولی بقیه بدون احتیاط دارن زندگی میکنن مثلا خواهرشوهرم دراین حددددبیخیاله که بچشو میسپاره به همسایه ای که زیادم نمیشناستش میره بیرون بعد یه باراومده دیده بچشو برده حموم با ذوق تعریفم میکرد که اره دخترم گریه کرده بوده بره حموم اینم برده وای وای باورم نمیشه یه سریا چقدددددر بیخیالو راحت دارن زندگی میکنن بعد من دارم خودمو پیر میکنم و میکشم حتی میترسم به مامانم بسپارم چون مامانم کلا شخصیت بیخیالی داره یه بار بچم کوچیک بود چهاردستوپامیرفت گفت تو بخواب من حواسم بهش هست منم ذوق کردم خوابیدم بلند شدم دیدم بچم رفته توهال داره اسپیکرو میندازه رو خودش مامانمم خوابه یا حتی شب زایمانم بچم سینمو نمیگرفت پرستاره هی میومد میگفت باید شیر بدی قند بچت میوفته بعدمامان من بااین که ۴تا زاییده گرفت خوابید گفت بچت گشنش شه خودش بیدار میشه گریه میکنه این سیره که خوابیده که اخرش اومد پرستاره به مامانم دعوا کرد گفت امشب کمکش کن شیر بده حالا در کل بجز این که به خودم حق میدم ولی خیلی سخت میگیرم همه چیو ولی اطرافیانم ریلککککس راحت توکرونا من بچه نوزاد داشتم اونموقع که کل دنیامغازه هاهم بسته بود منم هیچ جا نمیرفتم اما خواهرباردارم مسافرتم میرفت غذای رستورانم میخورد همش حسرت زندگی اونارو میکشموهم خودم اذیت میشم هم بچهام نسبت به بچه اونا چیزای کمتریو تجربه کرده ولی شانس دارن به نظرم بخدا نمیدونم

۱۲ پاسخ

انار رب انار ملس و لادام برا وسواس خوبه .حرفات درسته ها فقط فکر نکن که بعدش سخته در بیای از افکارت.ریلکس نشی بعدش لج میگیری بعد روانت میچرخونه مطالبو به شکل دیوانه کننده ای خل کنندس.من الان دارو میخورم طب سنتی با سختی کنده میشم چون جواب صحیح پیدا نکنم انقدر سوالارو به شکل های مختلف میگه میخوای بشینی گریه کنی

وسواس فکری مثلا همش فک کنی مریض بشی یا اگه فلان کار و نکنی یه اتفاق بد میفته

بعد عزیزم یاذمع گفتی شمام مث من لاغری درسته؟ کلا ادمای لاغر زیاد حرص میخورن انگار😂

منم وسواس دارمم😣😣😣😣😣خیلییی بده

اینایی که گفتی کاملا عادی بود به نظرم کارهای اطرافیانت غیر عادیه

عزیزم منم مث شما یکم زود رنج و حرص میخورم تو طب سنتی میگن از سردی هم میشع گاهی یکم گلاب بخور

اگر با این حجم از وسواس پیش بری دور از جونت مریض میشی دیگه نمیتونی خوب مراقب دستع گلت باشی توان بدنت کم میشه اهنگ گوش بده با بچت گاهی. خدا انشا الله برا همه و شما اتفاقات خوب رقم بزنه

عزیزم تعادل داشته باش هم مراقب باش هم این که توکلت به خدا باشع نماز خوندن و صدقه انداختن. گاهی اسفند دود کن. خواهر شوهرت عقل نداره شرمندت مگه ادم دختر بچه رو بده همسایه ببره حموم بچشو والا مشکوکه . مادرتم مسئولیت پذیر نیست مشخصه. سعی کن تو ام تفریح کنی بالاخره وقتایی که هوا بهتره با بچت یا جاهایی که خیلی شلوغ نیست فضا بازع لباس گرم بردار برو

چقد منی.ولی هرچی حساسم بچم اذیت کن بد غذا

شما کاملا نرمالی تو این دوره نمیشه ب کسی اعتماد کرد اومدیم ب بچه تجاوز بشه، از اونطرف باید آدمتو بشناسی مثلا مامان من کاملا مراقب بچمه و منم هر چند ماه یبار ک میرم شهرستان میتونم بخابم ولی مادر شما خب مراقب نی

کارای بقیه غیر عادی منم خیلی احتیاط کارم ولی همسرم بیخیال ب خدا اگه من نباشم دوروز خودشو ب فنا میده بچمو حتی ب خواهرمم نمیسپرم اون بیخیال خدا ب داد بچه اون برسه با این مادر ریلکس

نمیتونم مثل اونا باشمممممممم فکرمیکنم اونا شانس دارن شایدم مثلا بچه خواهر شوهرم بعدا معلوم شه خدای نکرده اسیب دیده یه طور مثال

سوال های مرتبط

مامان حلماسادات🌱 مامان حلماسادات🌱 ۲ سالگی
از حالم اینجا مینویسم چون میدونم خیلی از مامانا یا دارن این روزای منو طی میکنن یا قبلا گذروندن ☁️
دخترم امشب پنجمین شبی بود که دیگه شیر نخورد و خوابید🥺
چند روز پیش با خانواده باغ بودیم و دخترم اونجا رو خیلی دوس داره انقدر بازی میکرد که اصن انگار فراموش میکرد شیر بخوره بعد که اومدیم خونه مون ، همسرم گفت حالا که دوروز شیر نخورده و منم یه مدت سرکار نمیرم( پاش شکسته) بهترین موقع هست واسه اینکه از شیر بگیریش..
اون روز عصر خیلی کم شیر خورد و خوابش برد از اون روز دیگه بهش شیر ندادم😔
البته چندباری بیقراری و گریه شدید کرد ولی هردفعه با بازی و پارک و خوراکی حواسشو پرت کردیم امروز پنجمین روزی بود که شیر نخورده😮‍💨
حالا امشب نمیدونم چرا من انقدر ناراحت و داغونم انگار دارن منو از شیر میگیرن💔😅
انقدرر گریه کردم که چشام باز نمیشه اصن خودم باورم نمیشه 😭
شما هم اینطوری بودین ؟؟😔
خییلی سخت تر از اونیه که فکرشو میکردم🥺
راستی چقدر طول میکشه کامل از شیر گرفته بشه الان پنج روزه که نخورده ؟؟
مامان اَبرک☁️ مامان اَبرک☁️ ۲ سالگی
روش از شير گرفتن من
دوستان من اصلا نميخواستم بچمو مثل قديميا از شير بگيرم چون ميدونستم چه آسيب هايي توي روش هاي يهويي وجود داره
از اسفند بهداشت گفت فقط شير شب بده بخاطر وزن كم بچم
ولي من شروع كردم خيلي نامحسوس وعده هاي شير الكي رو حذف كردم
وقتي ميگفت شير . ميگفتم ميخواي بجاش اينو بيارم بخوري ؟
يا قبول ميكرد يا نه و من يك ماهي به سازش رقصيدم كه بودنه جاي ميكي ميتونه چيزاي خوشمزن ديگه بخوره
از عيد يكم سفت تر سرشو گرم كردم ولي نه تا جايي كه گريه كنه واسه شير . جايگزين هاي بيشتر و سير نگهداشتنش . اين روال ادامه پيدا كرد تا جايي كه شد بعد از بيدار شدن صبح . خواب ظهر و شب
بعد از بيدار شدن سخت بود چون خيلي دوست داشت ريلكس كنه با ميمي
و رسيدم جاي سخت خوابيدن بدون ميمي ظهر
چند روز اول سخت بود
واي عادت كرد
شد شير موقع خواب و طول شب
اونم بفاصله يك هفته قطع كردم و چند شب تو خواب شير دادم و تمام
الان پسرم راحت ميخوابه و اصلا شب بيدار نميشه
منم اصلا سينه هام درد نگرفت چون خيلي يواش يواش خشك شد
گفتم تجربمو باهاتون به اشتراك بزارم شايد به درد بخوره 😍