از وقتی زایمان کردم تا الان هرشب گریه میکنم
نمیدونم چرا تا شب از راه میرسه حالم بد میشه
خونه مامانم موندم این ۳ روز و
نمیدونم چ حسیه اینطور بگم که
شوهرم کنارمه ولی دلم براش تنگ شده و دستش و میگیرم با گریه. نگاهش میکنم انگار بچه اونو ازم گرفته ....واقعا حسامو درک نمیکنم
بخیه هام درد گرفتن بس که گریه میکنم.
دلم واسه بارداریم خیلی تتنگ شده
امیدوارم حالتون خوب باشه خانما

ای خداا،درکت میکنم قشنگم
حقیقتا منم این روزارو داشتم حدااقل تا ده روز
خیلی حالم بد بود.ولی باید خودتو سرگرم کنی نزاری برات بمونه.وگرنه خیلی بد میشه
نگران نباش
یکم ک بگذره
وقت پیدا میکنی ک با شوهرت بگذرونی
باهم چای بخورین حرف بزنین
رابطه داشته باشین
حالت خوب میشه.فقط قوی باش

روزای اول واقعا سخته حق داری ، فشار زایمان ، خستگی ، بی خوابی ، ولی کم کم بدنت عادت می کنه عزیزم ، هر موقع احتیاج داشتی گریه کن 🫂

چند ماه دیگه حالا دلت واسه نوزادیش تنگ میشه پس لذت ببر😉

آخییی عزیزم خیلی طبیعیه🥺🥲 به خودت فرصت بده این حسهایی که داری هیچ اشکالی نداره واقعا هم درسته🥺 زمان بده به خودت حق بده کم کم حالت بهتر میشه❤️

منم دقیقا یکی دپ هفته اول بعد از زایمان تا هوا تاریک میشد حال روحیم بهم میریخت، گریه میکردم، یکم بگذره خیلی بهتر میشی عزیزم.. فقط بدون که طبیعیه حالت

حواست به افسردگی بعد زایمان باشه.همسرتم که کنارته.از این لحظات لذت ببر.این روزها برنمیگرده.

محکم باش چراا اینقدناامید بارداری هم خلاصه تموم میشددیگ بچه توبغل کن آروم بشی ب هیچی جزخودت وبچه همسرت فک نکن ب این فک کن وقتی ماما بابا میگه وقتی دستتو بگیره راه بره
هرچقدگریه کنی بدترمیشی سعی کن خودتو مشغول کنی سرگرم بشی گریه فراموش کن درضم هورمونات بهم ریختن برای همین افسرده شدی خوب غذاهای قوی بخورمحکم میشی

اخ اخ اوایل خیلی سخته من برای شوهرم زار میزدم😄😄😄😄😄
خسته بودم و کلافه
البته الانم هستم ولی کم کم عادت میکنی و مدیریت میکنی شرایط
سخت‌ترین کار دنیاااا مادر شدن
تمام