دوستان بیایین بگین چه خاکی بریزم تو سرم


من خواهر شوهر کوچیکم با ی پسری حرف می‌زد شوهرم نمی‌دونست منم جدس زدم ب شوهرم گفتم

موند امشب خودهر شوهر بزرگم گفت برو لباس و بپوش فیلم بگیرم بفرست بهش آروم گفت
اینا رفتن اتاق خواب منم رفتم
خواهر شوهرم بزرگم گقت شما برین بیرون منم ناراحت شدم اومدم خونمون شوهرم گفت ارجی اینا نرفتن تو چرا اومدی بالا پس
منم گفتم این جوری شد جریان اینا رفتن اتاق فیلم بگیره بفرسته

ببخشید ولی چققققققد فضولی

کارت اصلا خوب نبود😐

عزیزم کار اشتباهی کردی گفتی حالا شما ب همسرت بگو اسمی از من نبری ک من گفتم برا من بد میشه من بخدا خانواده ی همسرم میرن تو اتاق پچ پچ میکن اصلا نمیرم تو اتاق خوشم نمیاد

منم جای خواهرشوهراتون باشم، شما رو تو جمع خودمونی خودمون راه نمیدم.
اولا خودشون میخواستن برند تو اتاق، به شما نگفتند، چرا رفتید؟!!! دوما، وقتی کسی بهتون اعتماد میکنه و در مورد موضوعی شما رو مطلع میکنه، چا خبرشو میبرید جای دیگه؟!!!! بعد بهتون هم بر میخوره که چرا بهتون گفتند از اتاق برید بیرون.

اولا چی شده مه خاک تو سرت بریزی مشکلت چیه؟
دوماً آدم یه مقداری خوددار باشه خوبه همه چی رو که نباید گفت .بقیشو اصلا نمی‌دونم چی نوشتی🤨🤔

کار اشتباهی کردی در کل تو اینجور چیزا دخالت نکنی بهتره چون آخرشم تو آدم بده میشی

نباید میگفتی در کل
الانم ب روت نیار خانواده ش

حالا دوس پسر داره نداره به تو به عنوان عروسشون ربطی نداشت اصلا.
وقتی خواهر بزرگترش اونجا هست و خبرداره.

چند سالته؟ فک کنم کم سن و سال باشی

شک نکن ک مطمئنن خودت گذاشتی کف دست شوهرت وگرنه اینهمه روز خدا چرا امشب ک بهت گفتن برو بیرون باید شوهرت جریانو میفهمید ایا

اصلا انگار هیچی از موضوع خبر نداری

خودتو بزن به خنگی نفهمی اصلا دخالت نکن اصلا ..

ول کن بابامهم شوهرت که پشتته گفتن هم بزن زیرش گردن نگیر

چقد فضول و چقد بی عقلی ٫فک نمیکنه شر درست میکنی شاید شوهرت غیرتی سه

الان چیکار کنم فردا پرسیدن من چی بگم شوهرم ک گفت یکی پیدا میشه هم رفیق من باشه هم اون پسره

اشتباه از شما بود حالا مگه مجبور بودی بگی

خب چرا گفتی

عصبی شدن
الان چه خاکی بریزم تو سرم
فردا پرسیدن من چی بگم

خب چرا به شوهرت گفتی😐

این یهو عصبی شد گوشیش و برداشت زنگ زد ابجیش گفت با پسره حرف میزنه اونم گفت ن
گفت کی گفته شوهرم گفت بالاخره یکی پیدا میشه که هم رفیق من باشه هم رفیق پسره
مادرشوهرم گوشی رو گفت گفت من هستم کسی نمیتونه دخالت کنه

اصلا متوحه نشدم