۱۳ پاسخ

عزیزمممم الهیییی بگردممممم.🥺🥺🥺
انشاالله که زودتر خوب بشه و مرخص بشه
بمیرم براش💔💔
هنوز دلیل تبش مشخص نشده؟

الهی دورش بگردم بچها خیلی مظلومن کاشکی هیچوقت مریض نشن اه
عزیزم کدوم بیمارستانی؟ علت تبش مشخص نشد؟

🫠بگردم 🥲خیلی سخته
انشالله زودتر مرخص میشه و خوب میشه❤️

منم پسرم یه دو ماهی میشه تقریبا همش اسهاله دو روز خوب میشه بعد باز اونجوریه خستم مغزم نمیکشه اخه چرا

انشالله زودتر خوب میشه عزیزم خیلی ناراحتشم🥺🥺🥺

ای خدا فرشته ناز . دستهای کوچولوش مگه چقدره که رگ بگیرن
هرچه سریعتر خوب بشه الهی
دستش رو تکان نمیده ؟؟؟

خیلی خوب درکت میکنم هر دفعه نیلین رو‌میبرم بستری همین بلا سر منم میاد واقعا آدم جون به لب میشه بچه رو تو اون وضعیت ببینه

انشالله بهتر باشه خدا سلامتی بده طفل معصوم

عزیزم خدا شفاش بده ان شاالله زودی تبش بیاد پایین ☘️🙏🙏🙏☘️
توکلت به خدا باشه خوب میشه نگران نباش ❤️❤️❤️

اخخخ میفهمم چی میگی.. پسر منم دقیقا همین کارو باهاش کردن ده جا سوراخ سوراخش کردن.. من فقط گریه میکردم 🥲🥲🥲🥲

الهی قربونش برم کدوم بیمارستانی حتما امام رضا رفتی

الهی عززیزم
ایشالا خوب خوب میشه
خدا بهت برردباری بده بتونی رو پا باشی عزیزم

خدا ب گل پسرتون سلامتی بده ولی واقعا پرستارای بخش nicu بسیار با حوصله و حاذق و مهربون هستن خدا بهشون سلامتی بده دخترم موقع تولد شیر پرید تو گلوش چن ساعتی بستری شد من ب چشمم دیدم مهارتشون رو و دیدن من چقدر حالم بده کلی بهم انرژی دادن هزار برابرش برگرده ب زندگیاشون 🌱💚

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۸ ماهگی
پنج صبحه ما تازه اومدیم خونه ...
از سرشب رفتیم بیمارستان ،یساعت مارو معطل کردن که باید متخصص خودمون تایید کنه سرم رو ... بعدش رفتیم اورژانس قسمت سرپایی که سرم بزنن و دوساعت اونجا مارو نگه داشتن که نوبتتون شه.... الهی من بمیرم برا امیرعلی امشب کم مونده بود بیهوش شم از غصه بچم ... شما فکر کن اومد رگشو پیدا کنه چند بار سوزنو تو پای بچم چرخوند اینم از گریه هلاک شده بود نتونست و گفت میگم بچه های اورژانس رگ گیری کنن رفتم اونجا از ده جای بچم اومد رگ بگیره دستاش پاهاش یعنی یه جای سالم نذاشتن برا بچم ...
بعد گفتن اگه نشه باید از گردنش رگ بگیریم من و همسرم اجازه ندادیم
😭😭😭😭 اومدن گفتن اول باید استفراغش بند بیاد ،رگشم پیدا نشد که نشد اینقدر ترسیده بود که دستم خورد ب پاش فکر کرد می‌خوام سوزن بزنم
جیگرم امشب آتیش گرفت ... بقران ده سال پیر شدم
اومدن آخرش یه آمپول عضلانی برا تهوعش زدن واز ساعت ۱۲ تا ۱ صبر کردیم و بعدش ۳۰ تا شیر دادم بیست دق صبرکردم شکرخدا بالا نیاورد دوباره ۳۰ تا دادم بالا نیاورد رفتم ب دکترش گفتم اینجوره گفت تا او از اس نخوره اجازه ترخیص نمیدم ،باز هر یه ربع نشستم با سرنگ بهش دادم و مابینش مکث کردم ،امشب امیرعلی خیلییییییی اذیت شد بخدا رنگ‌ ب روی بچم نمونده
خلاصه اومدیم خونه چون دکترش تایید کرد که بالا نمیاره و میتونی کم کم بهش شیر بدی ، اینم نمیخوره ، الان بهش پودر پروکیدو تو ۳۰ تا شیر مخلوط کردم هرجوری بود با سرنگ بهش دادم بلکه اسهالش کمتر بشه ...
بخاطر اینکه تپلیه رگاشو پیدا نمیکردن وگرنه اگه سرم می‌گرفت خیلی زود خوب میشد ولی بازم شکر که بدتر از این نشد ...
مامان رستا مامان رستا ۱۰ ماهگی
دیدم نه اصلا شیر جذب بچه نمیشه همینجوری سفید رنگ از سوراخ معدش میاد بیرون دوباره زنگ زدم دکتر خودش قبول نکرد بریم پیشش گفت ی جا ببر براش سرم بزنن منو مامانم هرچی بیمارستان خصوصی ودولتی تو کرج بود بردیم ولی هیچ کس قبول نمی‌کرد حتی نگاهش کنه چند تا دکتر جراح بردیم اصلا زیر بار نرفتن که کار کس دیگه رو حتی نگاه کنن حتی چند جا گفتن بچتون دیگه نمیمونه ببرین خونه راحتش بزارین شوهرم دیگه بهش مرخصی نمیدادن چون دوماه گلا نرفت سرکار شبا جلو بیمارستان می‌خوابید فقط ی روز در هفته میومد به پسر بزرگم سر میزد، ما به پول شرکت خیلی احتیاج داشتیم چون تموم پس انداز و کلی قرض کرده بودیم همش خرج شده بود مت مجبور بودم خودم بچمو دکتر ببرم پشت فرمون زار میزدم گریه میکردم ساعت ۸ شب که شوهرم اومد گفتم بریم بیمارستان مفید بچم داره از دستم میره با مامانم و بابام راه افتادیم بردیم بیمارستان همش تو راه میزدم تو صورتش که نخوابه وقتی رسیدیم جلو در بیمارستان با سرعت بچه رو بغل کردمو داد میزدم کمک کنید رسیدم تریاژ پرستار تا بچه رو دید بدو به سمت اتاق احیا بردن و شروع کرد دادزدت که دکتر بگین بیاد منم جلو در افتادم چرا من نمیمردم وقتی آنقدر عذاب بچمو میدیدم از لای در دیدم دارن بچمو سوراخ سوراخ میکنن ولی حتی چشاشو باز نمیکنه بخدا فقط ی لحظه چشاشو باز کرد منو دید و بیهوش شد انگار میخواست برای آخرین بار منو ببینه دیگه چشام نمی‌دید مامانمو بابام منو همسرمو بردن کنار ، بعد از چند دقیقه پرستار بچمو داد تو بغلم با ی سرم تو سرش گفتن خداروشکر ی رگ پیدا کردیم ولی اگه فقط چند دقیقه دیگه میاوردی میرفت تو کما ،
۳ روز تو اورژانس بستری شد که دیدم بچم تب کرده ازش تست کرونا گرفتن که مثبت شد