بچه رو بغلم کردم خوابید بغلم همه دیدن دیگه تکون نمیخوره جلوم چیزی نمیکفتن ولی من از نگاه و پچ پچ هاشون می‌فهمیدم وقتی برگشتیم بچم دوباره سرماخورد دوباره لمس وبیحال افتاد اوایل مهر بود به باباش گفتم دوباره ببریم دکترش اون موقع ماهم آزمایش داده بودیم جوابش آماده بود گفتم هم ببریم بچه رو نشون بدیم هم جواب آزمایش مارو ببینه رفتیم دکتر گفت تو بدن هردوی شما ژن معیوب بوده که بچه مریض شده و اون ازمایش ژنتیکی که قبل بچه دار شدن داده بودید اونو چهارتا بیماری رو نشون داده که بچه شما نمیگیره خیلی چیز پیچیده ای نگرفتن از شما خیلی آزمایش خلاصه شده ای گرفتن و برگشتیم خونه دکتر گفت کادرمانی وشروع کنین و درمان قطعی ندارد این دارو کمک می‌کنه بدتر نشه کنترل میکنتش وکادرمانی هم کمک می‌کنه ازاین وضعیت دربیاد به مرور زمان بستکی داره یه سال دیگه دوسال دیگه یا چندماه دیگه بتونه حالا گردن بگیره یا بشینه اونم با کمک کاردرمانی دقیقا مهر ماه تو یکسالگیش گفت ببرید کاردرمانی. ادامه داره

۳ پاسخ

مگ ارثی داشتین توی اقوام ک توی شما هم بوده

😔😔😔

نسبت تون چیه گلم باهمسرتون ؟

سوال های مرتبط

مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۵ ماهگی
اینکه ماازدواجمون فامیلی بود پسر خاله دختر خاله بعد تو بارداری این بیمای پسرم تشخیص داده نشده بود دکتر مغز واعصاب گفت تا قبل هفته ۱۰ با یک سری آزمایش ها میفهمن که بچه به این بیماری مبتلا هست یا نه تو سونوگرافی و غربالگری هایی که دادم سالم بوده چیزی نشون داده نشد.
اشتباه اول اون دکتری که قبل بچه دار شدن آزمایش ژنتیک گرفتن کرد باید یه آزمایشی می‌گرفت که همه چیز ونشون بده نه اینکه یه آزمایش ژنتیکی گرفته که فقط ۴ یا ۵ تا بیماری ونشون داده که بچم نمیگیره منتقل نمیشه ما اینو تو یک‌سالگی پسرم فهمیدیم دکتر مغزواعصاب گفت آزمایش ژنتیک و نشون دادم . الان از وضعیت پسرم اکه بگم نه گردن گرفته نه میشینه نه راه می‌ره حتی قادر نیست به پهلو برگرده اوایل آبان میخواست به پهلو برگرده خودشو تکون میداد کج میکرد تشنج که کرد کلا عقب افتاد دکتر میگه بخاطر بیماریش هست که تشنج می‌کنه وسخت میشه کنترل کرد و همین تشنج باعث میشه پیشرفت نکنه حتی جلو پیشرفتش رو میگیره الان هم کادرمانی میبرم ۱۶ جلسه میشه که بردم هفته ای ۳ بار الان ۵۰ درصد بهتر از مردادماه شده ازاون لمس وبیحالی دراومده بعضی وقتا می‌خنده مخصوصا جدیدا می‌خنده دست راستش رو بلند می‌کنه فعلا باید ادامه بدیم کاردرمانی رو تا ببینیم کی گردن میگیره میشینه
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۵ ماهگی
مرداد امسال برام خیلی ماهی شد که با سختی گذشت دیگه اینقدر گریه کردم از بی‌حالی پسرم به باباش گفتم بردار ببریم دکترش ببینیم چرا اینطوری شده آخه اردیبهشت یه دکتر مغز واعصاب دیگه ای بردیم همونی که تو تاپیک های قبلیم گفتم دکتر اطفال معرفی کرده بود و گفت خیلی سریع باید آزمایش ژنتیک بدید اون دکتر مغز واعصاب قرص تشنج پسرم رو قطع کرد و به جاش یه شربت داد دوز شربت بالا بود ۴ سی سی گفته بود بدم ، گفتم شاید بخاطر دارویی که دکتر داده بچه اینجوری بی‌حال شده بردار ببریم پیش دکتر مغز واعصاب قبلی همونی که تشخیص داد بچم مشکل داره و شروع به نوشتن ازماش ها کرد بردیم و بهش گفتم پیش یه مغز و اعصاب دیگه ای بردم داروی شمارو قطع و شربت دادن دکتر کلی ناراحت شد چرا دکترش رو عوض کردید چرا داروی منو قطع کرده پس ببرید پیش خودش من مسئولیت قبول نمیکنم دکتر از ناراحتی یه حرفایی گفت .
گفت این بچه هیچوقت درست نمیشه مغزش آسیب دیده مشکل ژنتیکی داره چون پسرم خیلی لمس وبیحال بود گفت هیچوقت مثل بچه های عادی نمیشه فقط کنترل میکنیم با دارو ، خدا می‌دونه من چه قدر کوه صبر بودم اون حرفارو تحمل کردم دراخر دکتر گفت بازم باید جواب آزمایشش بیاد من قطعی از روی جواب آزمایش جواب بدم و گفت دیگه دکترش رو عوض نکنین دفعه ی بعد دیگه نمی‌بینم ومابا حال بعد اومدیم بیرون من گریه اومدم خونه ۳ روز بعد به باباش زنگ زدن جواب ازمایشتون آماده است رفتیم گرفتیم و سریع نوبت اینترنتی گرفتم و فرداش بردم پیش دکتر جواب آزمایش رو .
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۵ ماهگی
بالاخره رفتیم دکتر با جواب آزمایشی که درد بچم توش نوشته بود رسیدیم مطب منتظر بودیم تا نوبتمون بشه اونجا یه پسر بزرگی رو دیدم که عقل ماندگی داشت تا اونو دیدم شروع کردم به گریه همش تو فکرم چیزای بد مرور میشد نکنه بچه ی منم مشکل اوتیسم یا فلج مغزی داشته باشه همش فکر و چرا وگریه بود ، نوبت شد و رفتیم داخل دکتر جواب آزمایش رو دید گفت بله پسر شما یک نوع بیماری ژنتیکی داره یک نوع بیماری میتوکندریال که یک بعدا با ازمایشی که از من و باباش هم گرفتن مشخص شد یک ژن تو بدن من یک ژن تو بدن باباش داشته که منتقل شده بدن این بچه که باعث شده بشه یک نوع بیماری میتوکندریال ، این بیماری باعث می‌شه بدن بچه شل گردن نگیره نتونه بشینه توان نداشته باشه حتی برگرده به پهلو غلط بخوره چیزی بگیره دستش یا چیزی بزاره دهنش حتی انگشت خودشو بزاره دهنش خیلی کم توان وضعیف می‌کنه حتی چشماش هم ضعیف و قادر به دیدن نیست وفقط نور آفتاب میخوره چشماش رو میبینده در حالت عادی عکس العمل نشون نمی ده چشماش، دکتر دارو داد ۲۳مرداد گفت تا آبان میشه ۳ ماه این دارو رو بدید بعد ۳ ماه بیارید اومدم خونه شروع کردم به دادن دارو هرروز صبح و شب یه قرصی بود که دکتر گفته بود ۷ قطره صبح ۵ قطره شب بدید مرداد گذشت شهریور شد بچم شد ۱۱ماهه یک ماه که گذشت پسرم یکم از اون بی‌حالی و لمسی که داشت بهتر شده بود ولی هنوز فرقی نکرده بود تغییری نمی‌دیدم من آخر های شهریور عروسی داشتیم شهرستان مامانم خاله هام اصرار که بیا بریم همه میریم عروسی نمون افسردگی ممیگیری مریض میشی دیگه به اصرار رفتم ولی اصلا خوش نگذشت از نگاه مردم اطراف تا پچ پچ مردم .....
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۵ ماهگی
ادامه تاپیک قبلیم ؛ دکتر ژنتیک که قبل بچه دارشدنمون رفتیم پیشش هرمشکلی که تو خانواده هامون بود قشنگ توضیح دادیم هر بچه ای که تو خانواده مون بود مشکل داشت چه فوت شده چه زنده هست همه رو گفتیم در جریان گذاشتیم پرونده درست کرد همه رو نوشت از ما آزمایش خون گرفتن جوابش که اومد گفت مشکلی ندارید فقط ۱/۵ درصد خطا داره ولی اونم مشکلی نداره میتونید بچه دار بشید من الان بعد چندسال تازه متوجه شدم که این آزمایشی که از ما گرفتن ۴_۵ تا بیماری رو برداشتن وطبق اونا آزمایش و بررسی کردن که بچه من اونارو نمیگیره درگیر اون چندتا بیماری نمیشه یچیز خلاصه واری گرفتن اونطور که دکتر مغزواعصاب پسرم میگفت الان من تازه متوجه یه سری مسائل ها شدم این شد اولین مقصر که الان بچه ی من اینجوری بیمارشد و من خودم بیشتر از بچم مریض شدم حال روحیم بدشت بد هست و اینجا اومدم با نوشتن خاطراتم داستانم کمی آروم بشم ما چندسال اقدام کردیم و نتیجه نگرفتیم رفتیم بالاخره مرکز ناباروری رویان شاید خیلیاتون بشناسید شاید بعضی هاتون رفته باشید مراحلش رو بدونید اونجا یه جای خیلی مجهز همه چی داره مارو پیش همه دکترا فرستادن تا رسیدیم دکتر ژنتیک آزمایش قبلی مارو نگاه کردن بررسی کردن وگفتن شما دوباره باید آزمایش بدید این آزمایش همچین آزمایش دقیق و کاملی نیست دوباره آزمایش بدید همه چی بررسی بشه چنددرصدی ممکنه مشکلی به وجود بیاد برای بچه تون در آینده هزینش چندسال پیش ۳۰ میلیون بود ادامه دارد.....
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۵ ماهگی
۲۱مهر ماه شد ووقت گرفتم برای کاردرمانی وقتی رفتم اونجا همینجوری مونده بودم شوک زده بودم که خدایا من اینجا چیکار میکنم خدایا من این همه سختی تو بارداریم کشیدیم از ۱۴ روزی که یبوست گرفتم شکمم کار نکرد که آخر انعقا کردن تخلیه کردن از اون ویروسی که یه هفته اسهال شدم از هماتومی که لک بینی شدم خیلی سختی کشیدم اون ۹ ماه دیگه فقط به این امید بودم که بچم سالم بدنیا بیاد بغلم بگیرم همه چیز یادم بره حالا من امروز اینجا چیکار دارم چرا بچم نباید گردن بگیره که حالا اینجا معلوم نیست چندماه باید بیام چندسال باید بیام تا بچم بتونه مثل بچه های دیگه گردن بگیره بشینه همینجوری شوکه زده بودم رفتم داخل مربی گفت چه مشکلی داره توضیح دادم گفت چرا حالا آوردی چرا زودتر نیاوردی ؟ گفتم من نمیدونستم دکتر حالا بعم گفت من خبر نداشتم که کادرمانی باید بیاریم شروع کرد با بچم کار کردن ورزش کردن بچم جلو چشمم بی‌حال اصلا گریه هم نمی‌کرد مربی گفت نبایدبخوابه فایده نداره فرمان نمی‌رسه مغزش اون روز گذشت و قرار شد هفته ای ۳ باز ببرم مرتب ..... ادامه دارد
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۵ ماهگی
مامان 👼🏻یاسمین🌸 مامان 👼🏻یاسمین🌸 ۱ سالگی
سلام دوستان
پیرو تاپیک قبل که گفتم دخترم با پشت سر افتاد رو سرامیک و بالا آورد
اورژانس اومد گفت چون بالا آورده ریسک نکنید و ببرید بیمارستان
درسته اورژانس اومد ولی با موتور اومده بود بنابراین گفت خودتون ببرید بیمارستان لقمان حتی دست هم به بچه نزد و هیچیش رو هم چک نکرد😶😐😐
خلاصه بردیم بیمارستان لقمان دکتر گفت عکس بگیرید از سرش باباش گفت نه نمی‌ذارم بچه اشعه بخوره دکتر گفت پس یه آبی چیزی بدید بعد از نیم ساعت دوباره بیارید ببینم ما هم رفتیم بیرون بیمارستان چون پر از مریض بود و آب دادیم و نیم ساعت بعد رفتیم دوباره پیش دکتر گفت خب به نظرتون ترخیص کنم؟؟؟😑باباش گفت خودتون چی فکر میکنید؟گفت ورم نکرده سرش؟ما دست زدیم گفتیم نه...یعنی حتی به بچه دست هم نزد و جالبه که دکتر پشت ایستگاه پرستاری این به اصطلاح ویزیت رو انجام داد نه اینکه فکر کنید تو اتاق بودا نه...بعد هم واقعا بدون اغراق فقط یک ساعت ترخیص طول کشید و ما تازه رسیدیم خونه و بچم خوابیده دکتر گفت تا ۴۸ ساعت زیر نظر داشته باش که بالا نیاره یا بی حال و اینا نشه
جالبه به منشی میگم مگه بچه بستری شده بود که حالا باید ترخیص کنید؟و اینم بگم همین ویزیت مسخره و این همه معطلی شد ۴۹۰ هزار تومن صورتحساب بیمارستان
خدا راه هیچ کس رو به بیمارستان نندازه بجز برای زایمان🤲🏻
مامان باران مامان باران ۱۶ ماهگی
دوستان دخترمو امروز بردم دکتر بخاطر اینکه از دیروز تب داشت بيمارستان مرکزطبی کودکان معاینه ش کردن رزیدنت بود گفت بچه ت سالمه هیچ مشکلی نداره گفتم تب داره اسهاله نمیتونه از جاش بلند شه گفت چیزی نیست گفتم خب حداقل آزمايش بنویس نمی نوشت بزور آزمایش نوشت جوابش اومد عفونت بود هم تو خون هم تو مدفوع تا جوابش بیاد شیفتش عوص شده بود یکی دیگه اومد اون نگاه کرد نفهمید رفتن ب یکی ديگه نشون دادن اخرم گفتن ی جاش عفونت داره دقیق نمیدونیم کجاشه میخوای بستریش کنی یا میخوای بری تو خونه مراقبش باشی گفتم هر چی شما میدونید درسته همون گفتن نمی‌دونیم والا میخوای ببرش خونه فردا ببرش دکتر😐فکر کنید از صبحه ک من اونجام کلی دردسر کشیدم اخرشم میگه ببرش خونه فردا ببرش دکتر خودشونم قبول دارن دکتر نیستن خلاصه دیدم نمیشه بیمارستان کودکان طالقانی بردم اونجام ی پیرمرده بود اصلا نه معاینه کرد ن جواب ازمایش هارو دید گفت عفونت روده داره بستریش کن ببرش سمت خودتون گفتم شما ک معاینه نکردی گفت دیگه مریض زیاد ديدم نیازی نیس هر مریضی رو معاینه کنم 🥴کلی آنتی بیوتیک با دوز بالا اینم ول کردم الکی س ساعت الاف شدم یادم اومد دکتر اميرحسين حسینی نوبت انلاین داره دکتر گوارشه ب اون ازمایش هارو نشون داد سفکسیم داد با نئوزینک وان لایت کپسول یوموگی ک پروبیوتیکه گفت ی چیز آلوده خورده عفونت کرده گوارشش ۲۴ ساعت بعد از اینکه اولین دوز سفکسیم رو خورد تبش قطع میشه نگران نباش اگه نشد خدایی نکرده‌،اون وقت بستری کن ک با سرم چرک خشک کن بزنن خلاصه علت تب دخترم این بود گفتم تجربه مو بگم هم از اورژانس مرکزطبی ب درد نخور هم از طالقانی هم از علت تب 🤕