۲۶ پاسخ

ببخشیدها ولی ازبی عرضگی خودت توبااین کارت باعث خواهی شد بچه ات اعتمادبنفسش صفربشه چرا محکم و طوفانی جوابشونو نمیدی اول الکی بکو حسناتوخونه گریه میکنه ومیگه بگو اوناازمن سوال نپرسن مگه مدرسه هست که ازمن سوال میکنن نکنه منواصلادوست ندارن بگو رفته به معلمشون گفته اونامنواذیت میکنن اگه ایت روش جواب نداد مستقیم برین بهشون

معذرت میخوام ازت ولی خیلی بی عرضه ای و شوهرتم از خودت بی عرضه تر.
شاید الان ازم دلخوری بشی ولی عیب نداره میگم که تلنگری بشه برات.
یه بار که به بچت ایراد گرفتن و بهت گفتن تو مقصری قشنگ گ و ه بزن به هیکل بزرگ و کوچیکشون و قطع رابطه کن.

یعنی چی خودت و شوهرت اجازه میدین با حرفاشون بهش توهین کنن یا استرس بهش وارد کنن و اعتماد به نفسشو سرکوب کنن.
بگو اگه لازم باشه خودم به وقتش همه چی باش کار میکنم اینطور که شما میکنید بچه رو دو سال دیگه از آموزش زده میکنید.
دیدی حالیشونم نمیشه یه کلمه بگو به شما ربطی نداره درمورد آموزش بچه من دخالت نکنید.
تو روت نمیشه حرف بزنی شوهرت حرف بزنه.

حالا اینقدر به حسنا گیرمیدن بابت کارارورفتار بچه ببخشیدا وقت میزاشتت واسه تربیت بچه هاش دخترش انسان بارمیاورد ن فوضول

جواب بده
ندی هرروز بدتر میکنن

بگو شما تو چهارسالگی همه اینارو بلد بودی حالا چی شدی؟ کجای دنیارو به نامت زدن
خجالت نکش و بگووو

والا بچه های منم شعر نمی خوندن یادشون میدادم ولی به سختی یاد میگرفتن و نمی خوندن هیچ وقت واسه کسی شعر نمی خوندن
هر کی استعدادی داره تو یه زمینه دیگه رشد میکنه

چرا جوابشونو نمیدی؟؟؟ناراحتی اونا از این وضعیت بچه ت مهم تره؟؟؟
مادرشوهر منم آرمان کوچیک بود می‌گفت چرا حرف نمیزنه بچه فلانی همسنشه ولی حرف میزنه
گفتم هر موقع آمادگیشو داشته باشه خودش شروع می‌کنه ب حرف زدن ب کسی. هم ربطی نداره

مگه بچه ۲۰سالشه هنوز به ۵سال نرسیده
گوه خوردن من جر میدم کسی حرف بزنه مقایسه کنه به شوهرت بگو بتوپه بهشون

طفلک بچه
اصلا رفت امد نکن باهاشون
یا میری بچت رو نبر

چه آدمهای بیماری هستند
من پسرم چندبار رفت گفتند سلام بلد نیستی چرا سلام نمیدی گفتم بچه ۱۰ ساله سلام نمیکنه وروانشناس گفته هیچ وقت شما نگید سلام کن خود بچه باید بخواد وانجام بده الان خفه شدند دیگه و گفتم لطفا بوس نکنید وخیلی چیزای دیگه گفتم مقایسه نکنید

اول كه خيلي محكم جوابشون بده بگو به شما ربطي نداره
بعدم بچه تا كلاس نره راه نميوفته من از ٢/٥ سالگي كلاس مادركودك ميبرم
برو يه كلاس مادر كودك يا خلافيت خوب پيدا كن ببرش

عزیزم بچه رو پیششون نبر استرسی میشه
بعدشم نوه عمه منم همسن دختر توعه کامل نمیتونه حرف بزنه دست و پاشکسته حرف میزنه خب بچس دیگه کم کم یاد میگیره قرار نیس که از همون اول همه چی دون باشه خودتم اذیت نکن بچت چیزیش نیست

چرا باید بچه ۴ ساله خوب رنگ کنه؟بخدا الان دخترم با بچه های پیش ۲ میره ک اونا سال دیگه کلاس اولن اصلن ن نقاشی بلدن ن رنگ زدن .خب دارن تو پیش یاد میگیرن .یبار ک اینجور گفتن بگو مگه واجبه الان بلد باشه؟الان دارم رو رفتارش کار میکنم ک بلد باشه چی بگه بقیه رو ناراحت نکنه

عزیزم بهترین کار اینه که یدفعه قاطعانه جوابشونو بدی و بهشون بگی یبار دیگه ازین سوالهای مزخرف از دختر من بپرسین یا برچسب بهش بزنید نه دیگه منو و نه دخترمو این طرفها نمیبینید باز تکرار کردن دیگه ترو عزیزم بچت از همه مهمتره شمردن یار میگیره نقاشی رنگ کردن شعر همه رو یاد میگیره

چقدر رو مخن وای 😥

به نظرم باهاشون قطع ارتباط کن و شوهرت هم ببر پیش روانشناس که توجیحش کنه تا دیگه طرف اونا رو نگیره. این آدما اعتماد به نفس نمیذارن واسه بچت. باهاشون اتمام حجت کن که اگه اینطوری کنن نمی ذاری بچه رو ببینن.

بچه رو هم نزار بره اونجا استرس گرفته دیگه مشخصه

یه چند وقتی فاصله ت رو زیاد کن باهاشون رفت و امدت رو کم کن تا ارامش روان بیشتری داشته باشی
چیزی هم گفتن بهت همیشه بگو حتما واسه دختر من وقتش نرسیده هنوز
وقتش نرسیده رنگ امیزی کامل انجام بده و …
بگو هرچیزی که بهش علاقه داره رو درست انجام میده بقیه ش رو هم وقتی بزرگتر بشه به وقتش انجام میده

عزیزم بهترین کار اینه که اینقدر خودت به حسنا اعتماد به نفس بدی که کسی نتونه چیزی بگه
کیانا هم از دختر عموش ی سال کوچیکتره از اول با اون مقایسش میکردن
اون سفید تره همش میگفتن کیانا سیاه تو خونه میمونه فک کن به بچه نوزاد,😅😅😅😅😅
منم ی بار گفتم ما همینطوری دوسش داریم هر دفعه هم میگفتن شوهرم جوابشونو میداد
دیگه ی بار غیر مستقیم به خواهر شوهرم گفتم دوسندارم با کسایی که بچمو کوچیک میکنن رفت و آمد کنم بچم از همه چی مهم تره اعتماد به نفس و عزت نفسش خیلی برام مهمه
اونجا هنوز کیانا کوچیک بود دیگ نشنیدم چیزی بگن واقعا تو ب عنوان مادر باید پناه بچت باشی بقیه اصلا مهم نیستن بچه مخصوصا دختر بیشترین تأثیر و از مادر میگیره

به‌نظر من مشکل دارن شاید میخوان حرص بدن تو هم طوری وانمود کن انگار کن اصلا برات اهمیتی نداره

چه بیشعورن نرو خونشون هه وقت گفتن چرا نمیای بگو با حرفاتون بچم اذیت میکنید روحیش به هم می‌ریزه بچه ۴ساله قرار نیست پروفسور باشه چقد واقعا بیشعورن

قطع رابطه و واسه همین وقتا گذاشتن... متاسفم براشون

چه صبری داری تو.بابا قطع رابطع کن دیگه

اینسری بگو تنهایی نساختمش ک یه عالمه چرا دارید اتفاقا من باید از شما بپرسم ک چرا حسنا اینجوری
بعدم خودتو اذیت نکن یادگیری بچه ها متفاوته دختر منم شعر یدونه حفظه ولی دوچرخه سواری رو خودش تنها یاد گرفت دلیل نمیشه ک بهش بگم بی استعداد بچه تا ۷ سالگی فقط بازی

بنطرم قطع ارتباط کن خودتو خلاص کن

وااااااا هانیه، ببخشیدااا ولی چقدر مریضن اینا، بنظرم کم برو ،وقتی هم رفتی نیم ساعته پاشو

سوال های مرتبط