بعد پنج سال ناباروری کلی دارو خوردن کلی بیبی چک خراب کردن ولی ماهی که گرفت واقعا گریه کردم از خوشحالی خودم میخواستم از دل جون قربون خدا برم که اجازه داد دوباره مادر شدن و حس کنم
اول با اخم و چشمای نگران به بی بی چک نگاه میکردم تا دوتا خطش پررنگ شد سرمو گرفتم بالا با کلی خوشحاااااالی ازته قلب خدارو آروم صدا زدم بین خودمون باشه تو دسشویی یه کوچولی شیک زدم و رقصیدم 😂خداشاهده اگه دروغ بگم درحین رقصیدن دستامم میشستم😂بعد بابالاترین سرعت با بی بی چک خودمو رسوندم تو اتاق پیش شوهرم گفتم امییییییییررررر😍🥹با یه کوچولو خجالت مثبت شد بالاخره🥹♥️♥️♥️♥️ری اکشن: شوهرم الکی نگوووووووووو😍😍😍😍😍ببینم خودم ببینم تا خطا رو دید گفت شکرت خدا ببین ببین گفتم خدا ناامیدمون نمیکنه🥹♥️ این منو آقا امیریم😂(🕺🏻💃🏻) تمام دیگه فردا صبحشم رفتیم آزمایش دادیم مطمئن تر شیم رفتیم دنبال جواب آزمایش با شیرینی رفتیم خونه بعدش رفتیم خونه مامانم اینا کلا روزای خوبی بود🫠♥️الان قشنگترم شده✨🤍شکرت خدای خوبم🥹
من بعد از چندسال ناباروری و یه ای وی اف منفی به لطف خدا طبیعی باردار شدم نزدیک دو هفته پریودیم عقب افتاده بود یه درصدم به حاملگی فک نمیکردم وقتی بی بی چکم مثبت شد لال شده بودم نمیدونستم چی بگم
بعد از سه سال که از فوت پسرم گذشت خدا دوباره به صورت ناخواسته از ما یک نی نی بهمون هدیه داد اولش ترسیدم. ترسیدم از اینکه خدا اینم ازم نگیره. ضربان قلبم روی هزار بود انگار. اشکام ناخود آگاه بی وقفه میومد. شوکه شده بودم. اما ته دلم خوشحال بودم. میگفتم اینو که خدا داده بهم خودش خواسته پس حتما سالمه و ازم نمیگیره. بعد به شوهرم که گفتم گفت عه ما که کاری نکردیم این از کجا اومد؟😐😒
اون لحظه آنقدر حال عجیب داشتم اصلا زیاد به حرف شوهرم اهمیت ندادم اما بعدش اونم خوشحال شد گفت خدا داده خودشم نگهدارشه
واااااااااااااااااااااااااااای خیلی حس نابی بود انگار همه حس های دنیا رو باهم داشتم 😍😍😍💖💖
اینقدر گریه کردم خودمو زدم زنگ زدم به شوهرم جیغ گریه بد و بیراه اونم گفت چی شده گفتم حاملم گفت خب حالا فک کردم کسی مرده مگه چی شده؟
۵ساله ازدواج کردم دوبار سقط داشتم بعد سقطم ۲سال شد که دیگه باردار نشدم رفتم دکتر سونو نوشت فهمیدم کیست دارم پریودمم خیلی نا منظم بود دیگه رفتم طب سنتی و داروهامو شروع کردم به خوردن بعد یک ماه پریود شدم داروهامو تا دو ماه باید میخوردم نوبت پریودی بعدی رسید دیدم پریود نشدم اهمیت ندادم گفتم حتما کیستم هنو خوب نشده سه هفته شدو پریود نشده بودم خیلی معده درد میگرفتم حالت تهوع داشتم بیبی چک زدم منفی شد رفتم دکتر گفت پریودم عقب افتاده معده دردمه زیاده واسه آزمایش بارداری نوشت وانجام دادم وگفت جوابش ظهر اماده میشه روز شهادت حضرت زینب بود خیلی دلم گرفته بود تودلم گفتم یا حضرت زینب خودت نگاهم کن رفتم خونه مادرشوهرم اینا استرس گرفته بودم تاظهر که شوهرم اومد جواب آزمایشو بهم داد گفت مثبته 😍😍😭😭😭خیلی خوشحال شدیم بهترین روز عمرم بود
هیچی خواهر نزدیک پریودیم بود یه ماه از عروسی گذشته بود ی بار فقط جلوگیری نداشتیم هرچی صبر میکردم فقط دلدرد و کمر درد شدید داشتم اعصابم ریخت بود تا رسیدیم کرمان از درد کمر تو ماشین مردم به شوهرم گفتم بیبی چک بخر گفت برو بابا با ی بار کی حامله میشه (من مشکل کیست داشتم و تنبلی باید دارو میخوردم تحت درمان نبودم) دیگ خرید همون شب زدم گذاشتم اون گوشه خواستم بخابم یادم امد رفت نگاه کردم دیدم عع مثبت به شوهرم گفتم کلی خوشحال شد رفت سه تا دیگه گرفت تا صب بیبی چک میزدم مثبت میشد اون خوشحال تر 🤧🤧
من شوهرم برنامه یک زن مردونه رو نصب داشت تمام تایم پریودی منو میدونست
عقب انداختم دوازده روز هی میگفت حامله ای تست بزن من میگفتم نه و فلان اصلا بچه نمیخواستم
دیگه ی روز آموزشگاه بودم دیدم اومده دنبالم از سر کار مرخصی گرفته بود بیبی چک خریده بود اومد گفت دیگه نمیتونی در بری الان میبرمت خونه تست بزنی 🤣🤣
دیگه هیچی مارو برد خونه تا تو دستشویی هم اومد تست زدم مثبت شد ایشون بالا پایین میپرید من عین برج زهر مار گفتم نه این خرابه دیدم از جیبش دوتا دیگه درآورد دیگه همرو زدم و مثبت بود بعدم رفتیم دکتر و آزمایش و اینا اینقد خوشحال بود شیرینی خریده بود تو خیابون به گدا و دستفروش و راننده تاکسی و پلیس و همه شیرینی میداد میگفت دارم بابا میشم در تمام این مدت من عین برج زهرمار 🤣🤣🤣
گریه میکردم 🥹با گریه زنگ زدم شوهرم گفتم دیدی پیش خدا کاری نداره دیدی دکترا جوابمون کردن اما خدا نکرد 🥹
شوهر من اگر بود مثلا من حامله بودم برا بچه دوم که نیستم مثلا
میگفت 🤣میخاستی منو.......
تقصیر خودته تو حامله از😂😂😂😂😂
خب برای چی پیشگیری نکردین؟ من اگه ناخواسته بشم خدای نکرده، دیوونه میشم
من بهش گفتم کار خودتو کردی
بهم گفت خودت خواستی 🤣
ماه پنجم بعد از عروسیمون بود تازه تصمیم ب اقدام گرفته بودم روز موعدم بیبی چک زدم منتظر بودم منفی بشه فحش بدم بندازم دور دو خط ک شد مث سکته ای ها اول تو شوک بودم بعدم ی عالمه جیغ زدم زنگ زدم ب شوهرمو مامانمو …
شوهرم راضیم کرد که دیگه وقتشه ولی من چون هنوز درسم تموم نشده زیاد موافق نبود
از عید آزمایش های پیش از بارداری و اینا رو انجام میدادم تا دیگه از اول مهر گفت همچی خوب بوده دیگه وقتشه
بازم میخواستم یجوری معطلش کنم که دیگه گفت صبر نمیکنم
حالا منم گفتم انقدر زود نمیگیره که حداقلش 4- 5 ماه میشه ولی از شانسم یک ماه و نیم بعد اولین اقدام حامله شدم 🥲🤦🏻♀️😂
خیلی خوب گفتی🤣🤣🤣🤣 من رفیقم ناخواسته باردار شد بچهاش هجده ماه تفاوت سنی داشتن تا زایمان سر شوهرش غر زد🤣🤣
هنوزم باور نکردم ناخواسته نمیگم میگم خدا خواسته اومده نی نی ما فرق داره همه خودشون میخوان اونا که مامان باباشون قصد نداره خدا شیرینی میفرسته براشون🥹
اصلا فکرشو نمیکردم واقعا بگیره و بهش گفتم بلاخره کار خودتو کردی من الان نمیخواستم 🤣🤣
همیشه دوس داشتم ناخواسته باردار بشم حس میکردم خیلی هیجان انگیزه😂
برا من شوهرم انتظار نداش با یه بار اقدام بگیره
آخه گفته بودم با یه بار امکان نداره 😂😂
بی بی زدم درجا مثبت عکس فرستادم براش اصن هچی نمیگف صبح زود بود ویندوزش بالا نیومده بود
😂نگاه بیبی چک نکردم چون میگفتم منفیه رفتم داخل یهو چشم ب دو خط قرمز افتاد شوکه رفتم پیشش گفتم اقا ببین بغض کردهااا
من اقدام کرده بودم
😂😂😂😂
40روز بود عروسی کرده بودیم
پریودم عقب افتاد و من همچنان در انتظار پریود بی بی چکم میزدم منفی میشد شوهرم همش میخندید بهم
تا اینکه رفتم آزمایش دادم مثبت بود
آزمایش و سونو دادم کوچولوم قلبشم تشکیل شده بود و تو ماه دوم بارداری بودم😅😅
کاش ماله منم حداقل این ماه با ۹ روز تاخیر مثبت میشد😭😭😓🥲
ناخواسته نبود برا من
دو سال اصرار کردم تا شوهرم برا دومی راضی بشه
عکس بیبی چک و فرستادم براش گفت باشه خسته نباشی 😅😅😅
اینقدر گریه کردم گفتم من اینو سقط میکنم😂😂😂😂😂
باور نمیکردم .۴تا بیبی چک زدم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.