۱۱ پاسخ

اصلا عصبانی نشید داد نزنید
ولی با مهربانی براش قانون بذار
مثلا با لحن بچگونه بگوبعد از ناهار بهت گوشی میدم بازی کنی ولی اولشششش باید غذااا بخوریم تا کلیییی انرژی بگیریم
بعد اینکه گوشی دادی بگو عقربه ساعت مثلا رفت رو ۱۲ گوشی رو باید بدی بهم
اگه گریه هم کرد باید با قاطعیت و مهربانی گوشی رو ازش بگیری تا قانون رو یاد بگیره و بدونه شما قاطع هستید.
اگه میتونی با شوهرت باهم برید پیش مشاور برای دوره فرزندپروری

دقیقا دخترمنو گفتی من که میخوام سرمو بکوبم ل دیوار دیگه نیارم بچه واقعا اعصابم ب،بچه دوم نمیکشه

برا منم همینطورن من ک مشکل قلبی پیدا کردم از بس حرصو جوش میزنم. اصلا موندم با چی زنده هستن

بچه هامون هم سن هستن با این تفاوت بچه من پسره و خیلی سرتق تره،مغرور و لجباز
دانلود کردن میدونه و کلی بازی دانلود کرده بود ولی تایم خاص داشت برای بازی با گوشی وقتی من غذا درست میکنم قانون وقتی میخوام بگیرم قبلش اعلام میکنم ۱۰ دقیقه دیگه وقتت تموم و دوباره میگم ۵ دقیقه دیگه و بعد میاره میده گوشی و گاهی خودم میرم میبینم چند دقیقه بازی مونده کنارش میشینم و انجام میده تموم بشه میگم وقتت تموم شد
اینا با تمرین و تکرار
فقط یه دفه کار به دعوا کشید که خواستم چرت عصرانه بزنم گوشی دادم بیدار شدم دیدم ۵ گیگ اینترنت تموم کرده و کلی بازی ۲۵ تادانلود کرده خیلی عصبی شدم و داد زدم و همه بازی هاش پاک کردم گریه کرد عصبی شد اصلا تحویل نگرفتم فقط شرایط تغییر دادم و حاضرش کردم رفتیم پارک ولی ۲بار بهش میگفتم کارت اشتباه بوده ناراحتم

الان ک شرایط ب شدت سخت شده باید ب همسرمون حق بدیم ک همکاری نکنه صبح تا شب سرکار شبم ک خسته،کارایی ک خودم میکنم رو میگم من تااااا الان دخترمو نزدم دعوا نکردم سرش هم داد نزدم جوری ک میگه دعوا کردن چجوریه مامان،دختر منم لجبازی دست بزن با گوشی بازی کردن داره ولی خب باهاش مراعات کردم گوشی زیاد میخواست هرچی حتی برنامه کارتونی ها هم پاک کردم ی ساعت بهونه گرفت و تمام،غذا من باید بدم تو اون تایم کارتون میذارم براش بازی می‌کنم همراه غذاش ترشی میدم میخوره،لجبازی میکنه فقط سکوت میکنم میگم ناراحتم خودش متوجه میشه کوتاه میاد منو چندباری زده گفتم دردم اومده و کاااملا ساکت شدم و فقطو فقط،بهش گفتم تو حق نداری منو بزنی و اخم کردم خودش اومده معذرت خواهی کرده،ب نظرم با این کارا لجبازی غذا خوردنش یا همه چیش بهتر شده

برای غذا خوردن هم گوشیو وصل میکنم به تلویزیون تا کارتون مورد علاقشو ببینه بعدش کارتون تموم شد قط میکنم گوشیو

بازی ها رو حذف کن از رو گوشی

اول باید با همسرتون هماهنگ بشید دخترتون فهمیده که از شما نتیجه نگیره پدرش هست...
من اوایل مثلا عقربه ساعت رو نشونش میدادم مثلا یک ربع میگفتم عقربه ساعت اومد پایین روی هر تایمی که خودم مدنظرمه بایذ گوشی رو برگردونی به مامان و قاطع باشی هرچقدر گریه کرد تحویلش نگیر و بگی به خاطر این کارت که گریه کردی دوباره بگی گوشی بده بهت نمیدم ...
برای غذا هم الان دیگه سخت نمیگیرم خورد خورده نخورد سفره رو جمع میکنم و بهشم گفتم اگه گرسنه بشی بگی گرسنمه بهت غذا نمیدم بایذ گرسنه بمونی
واینا فعلا روی دختر من جواب داده البته خیلی مهمه که قاطع باشی و تایم دیگه اش رو جور دیگه سرگرم بشه

دختر منم همینه تازه ده برابر بدتر

برای گوشی س راه حل بهت میگم خودم بز بچه اولم استفاده کردم و جواب داد هر چی بازی پاک کردم فیلم و عکس و..رو بریز تو فلش ی گوشی خالی بدون اهنگ و بازی و ...بده دست اش اونوقت خودش پس ات میده ی مدت اینجوری باش عادت میکنه الان ک دخترم بزرگ شده تو سیم دو هیچ وقت شارژ نمیریم اکه بخوام بدم بهش میزنم رو سیم دو میگم نت ندارم برای گوگل واینستا و.‌هم رمز گذاشتم .پسرم هم عادت کرده میاد میکه مامان نت داری دلم بخواد گوشی بدم میگم اره دلم نخواد میگم نه و میره

بخدا دختر منم اینطوری حالی نمیشه

سوال های مرتبط

مامان آیلین مامان آیلین ۴ سالگی
مادرای عزیز من هر وقت سوال میپرسم خیلی کم پاسخ میدین ولی اگه امکانش هست به این سوالم(اگه تجربه ای دارین)جواب بدین، دخترم جدیدا خیلی به من وابسته شده در حدی که اصلا ازم جدا نمیشه اوایل خیلی بهتر بود با باباش میرفت خونه مادر شوهرم و چند ساعتی میموند یا اینکه خیلی وابسته مادرم بود خونه اونا تنهایی میموند و من و مادرم و خواهرم تو یه ساختمونیم صب که از خواب بیدار میشد میرفت خونه خواهرم و با بچه هاش بازی می‌کرد حتی برا شام و ناهار هم صداش میکردیم دوست نداشت بیاد بعضی وقتا شبا با گریه می‌آوردمش خونه الان اصلا بدون من بالا نمیره خونشون نمیمونه حتی دیروز با همسرم بیرون برا خرید میوه هم نرفت گفت اگه مامان بیاد منم میام،یه هفته بردمش مهد ولی اصلا ازم جدا نشد با اینکه خیلی دوست داشت با بچه بازی کنه ولی از کنار من جم نمی‌خورد فقط با حسرت بچه هارد نگا میکرد خیلی خجالتی و اعتماد به نفسش پایینه اگه کسی کنارش با صدای بلند حرف بزنه اگه با اینم نباشه زود گریه میکنه البته این اخلاقا رو از اول داشت ولی وابسته به من نبود الان خیلی وابسته شده نمیدونم چیکار کنم
مامان ماهان مامان ماهان ۴ سالگی
عزیزان اگر کسی در این مورد تجربه ای داره، لطفا راهنمایی کنه، پسرم یه مدتی هست خیلییی عصبی وپرخاشگر شده، مثلا داره بازی میکنه اگر چرخ ماشینش افتاد با حالت عصبانیت، دندانهاش رو به هم فشار میده وداد میزنه وچند بار اون ماشین رو به مبل یا دیوار میزنه، یا اگر بخواد کاری کنه که نخوام اجازه بدم، با عصبانیت میاد سمتم ودستم رو چنگ میندازه یا چیزی دم دستش باشه پرتاب میکنه
این رفتارش باعث شده، فکرم درگیرش باشه، که پسری که اینقدر آروم بوده به این سن چرا عصبانی وپرخاشگر شده، خودم گفتم شاید آهن بدنش کم شده، شربت ویتامین گرفتم، نصف شیشه رو تا الان خورده ولی بی تاثیر بوده
بخوام بگم، الگوی این مدلی هم نداشته، خودم خیلی ارومم، شوهرم هم عصبانی بشه این رفتارها رو نداره که بگم براش الگو شده،این روهم بگم خودم مربی مهدم، توی مهد خودم ولی سر یه کلاس دیگه میره، بچه های کلاسش ومعلمش هم آروم هستن، مثلا جدیدا اخر کلاس حدود ده دقیقه آخر میاد سرکلاس من تا میاد، میره سمت یکی از بچه ها با عصبانیت، دندونش رو رو هم فشار میده وبهشون چنگ میندازه، این موضوع خیلی برام دردسرساز شده و واقعا کم آوردم
اگر تجربه ای دارید راهنمایی کنید
نمیدونم به خاطر سنش هست یا اینکه شرایط کاری من پرخاشگرش کرده یا اینکه واقعا کمبود ویتامینی توی بدنش هست، یا اینکه این پرخاشگریش بعد دوره بیماریش بوده که ویروس گرفته، میگم شاید اون ویروس روی سیستم عصبی اش تاثیر گذاشته 😔😔😔