۱۵ پاسخ

مبارکت باشه عزیزم برا منم دعا کن قسمتم بشه و باردارشم

گلم تا کیسه ابت پاره شد چقد وقت کشید بری بیمارستان.؟دوش گرفتن و شیو منظورمه

سلام عزیزم مبارکت باشه 😍😍😍خداروشکر که راحت بودی

سلام بسلامتی قدم نورسیده مبارک 😍منم اورژانسی سزارین شدم راضیم سزارین خیلی بهتر از طبیعیه

عزیزم‌کدوم بیمارستان زایمان کردین و دکترتون کی بود؟

واااییییی عزیزدلمممممم مبارکهههههه
من الان دیدم
الهی سلامت باشه و سایت بالا سرش باشه🥹🥹🤍🤍

مبارکه عزیزدلم⚘️❤️

چقد خوشحال شدم برات توروخدا برا منم دعا کن

عزیزم مبارک باشه
بعد عمل چطوره؟ سخته یا قابل تحمل🫠
برای منم دعا کن

مبارک باشه گلم ایشالله ب سلامتی بزرگش کنی

مبارکه عزیزم خوش قدم باشه

مبارکت باشه عزیزم
من زایمان طبیعی کردم نزدیک صورت نیاوردن روی شکمم گذاشتن

بسلامتی باشه عزیزم. مامان شدنتون هم مبارک باشه قدم کوچولو مبارک 😍😍😍🌹🌹🌹

ای جانم 🥹💕
مبارک باشه عزیزم
کدوم بیمارستان رفتی؟

مبارکتون باش❤ چن هفته بودین وزن نینی چقدبود؟

سوال های مرتبط

مامان مامان🌰💙 مامان مامان🌰💙 ۱ ماهگی
تجربه زایمان من🥰
من قراربود ۳۸هفته ۳روز سزارین بشم اما دکترم چون شیفت نبود قرارشد ۳۸هفته۱روز زایمان کنم
روزیکه قرار بود برم بیمارستان از ساعت ۴صبح درد طبیعی شروع شد و همینجوری به اوج خودش می‌رسید داداش تقریبا نزدیک به هم شده بود و ترشحاتم فوق العاده زیاد به رنگ صورتی در اومده بود
دیگه ساعت ۶ رفتم بیمارستان جلو در بیمارستان حس کردم داغ شدم و فهمیدم کیسه آبم پاره شد همینجوری آب داغ ازم میرفت زایشگاه معاینه کردن ۴سانت بودم خیلی درد داشتم شدید
دیگه دکترم اومد چون دیابتی بودم وترشح سبز کم داشتم واینکه کیسه ابمم پاره شد دکترم گفت سری ببرینش اتاق عمل بعدم سزارین اورژانسی شدم نمیتونم بگم درد طبیعی بیشتره یا سزارین ولی برای من طبیعی غیر قابل تحمل بود و سزارین هم سختیش بیشتر موقع بلند شدن از تخت سختم بود وماساژ رحمی دردناک بود و سوند یذره چندش بود😁
در کل سختی هاش به شیرینی اون لحظه که بچه رو میبینی یه دنیا می ارزه
ایشالله همتون زایمان راحتی داشته باشید❤️
مامان امیرعلی 🧸❤ مامان امیرعلی 🧸❤ ۱ ماهگی
🔶️ تجربه من از زایمان سزارین🔶️ (۲)


برای سزارین بعد از اینکه آماده ام کردن، اول از همه متخصص بیهوشی برام بی حسی تو کمر زد که اصلا نفهمیدم. خیلی خوب بود و کم کم پاهام شروع کرد به گز گز کردن و بعد از ده دقیقه کلا هیچ حسی نداشتم. بعد از بی حسی برام سوند رو گذاشتن که اونم طبیعتا درد نداشت. حتما بگید بعد از بی حسی براتون سوند بزنن که اینجوری خیلی بهتره. بعد یه پرده کشیدن جلوم و دکترم اومد و شروع کرد. در کمترین زمان ممکن بچه بیرون اومد و صدای گریه اش رو شنیدم که حس فوق العاده ای بود. فک کردم دقیقا همون لحظه میارنش پیشم اما اول بردنش کمی تمیزش کردن و یه سری کارارو انجام دادن (که من نمیدیدم) بعد سه چهار دقیقه آوردنش گذاشتن رو صورتم. میخواستم بمیرم براش انقدر که جیگر بود 🥰❤
بعد شروع کردن به بخیه زدن. درواقع اصل عمل سزارین همون بخیه زدن لایه هاست. که حدودا ۲۰ دقیقه شاید طول کشید ... انقدر از دکترم راضی بودم که حد نداره. واقعا دکتر مهربون و حرفه ای ودرجه یک بودن. هم در دوران بارداری هم برای عمل سزارین من واقعا راضی بودم ازشون. بعد که تموم شد منو بردن قسمت ریکاوری و چون بیمارستان خیلی شلوغ بود، حدودا ۳ ۴ ساعت تو ریکاوری بودم. مدام وضعیتم چک میشد و کم کم حس پاهام برگشت. بدترین قسمت فشار دادن شکم (چک کردن خونریزی و وضعیت رحم) بود که ۳ بار انجام شد. بار اول چون هنوز بی حس بودم اصلا نفهمیدم. اما دوبار بعدی خیلیییی دردناک بود. بدترین قسمت برای من همین فشار دادن شکم بود.
مامان 🌸دلوین 🌸 مامان 🌸دلوین 🌸 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
من کرج بیمارستان تخت جمشید با دکتر اکرم هاشمی آشتیانی عمل کردم
اول اینکه دکتر سزارین اختیاری انجام میده دستمزد هم نمیگیره
فقط هزینه بیمارستان آزاد بدون بیمه مبلغ 23 تومن میشه با هزینه های جانبی رو 26 تومن اینا میشه
۶آذر ساعت 2 ظهر رفتم بیمارستان بستری شدم تا نوبتم بشه دکتر ساعت 3عصر اومد بعد از 3ساعت نوبت به من رسید اومدن سوند وصل کنن بهم که خیلی میترسیدم از این مرحله چون شنیده بودم درد داره ولی واقعا هیچ دردی نداشت و یه لحظه حس سوزش ادرار گرفتم و بعدش اوکی شدم بعد بردنم اتاق عمل دکتر بی حسی اومد و اولین آمپول رو زد نشد دومی رو زد یه ذره کوچولو درد داشت بعد سریع خوابوندنم از کمر به پایین داغ شدم یهو دکتر اومد و شروع کرد هنوز ده دقیقه نگذشته بود که حس کردم میخوام بالا بیارم اما هیچی نیومد و بعد اوکی شدم ساعت 6:20 دقیقه بود که دختر قشنگم بدنیا اومد کلا 20 دقیقه طول کشید صداشو اول شنیدم بعد آروم شد تا بخوان تمیز کنن بیارن کنارم مردمو زنده شدم فکر کردم چیزی شده که دیگه صداش در نمیاد بعد اوردنش گذاشتن کنار صورتم قشنگترین حس دنیا بود اون لحظه بعددیگه بردنش برای چکاب و آزمایشا دکتر هم مشغول بخیه زدن شد، از درد زایمان سزارین بخوام بگم واقعا دردش قابل تحمله برای من که خیلی راحت بود خیلی زود سرپا شدم بخیه هامم دکتر انقدر خوب زده که یه خط باریکه کلا تنها دردی هم که داشتم لحظه اول سرپا شدنم بود که اونم با کمک پرستارا تونستم پاشم و بعدش خودم همش پا شدم راه رفتم بهتر شدم هر هشت ساعت یه دونه شیاف هم استفاده کردم که خیلی خیلی دردمو اروم میکرد در کل اصلا اونقدری که میگن سخت وغیر قابل تحمل نیست واقعا هم دکترم خوب و عالی بود هم بیمارستان
مامان کنجد(آرشا)🩵🤱 مامان کنجد(آرشا)🩵🤱 ۱ ماهگی
مامان 𝑨𝒍𝒊🧸 مامان 𝑨𝒍𝒊🧸 ۲ ماهگی
🌸تجربه سزارین پارت پنجم🌸
همون موقع به خانم پرستار گفتم و اومدن دوتا شیاف هم برام گذاشت تا ساعت چهار اینا که وقت ملاقات تموم میشد با خانواده ام سرگرم بودم در اون حین بیحسی ام کامل رفت وقتی همه رفتن دردم شروع شد اما اونقدر که میگفتن و شنیدم بودم زیاد نبود واسه من مثل درد پریودی بود اما من پریودی های دردناکی هم داشتم خلاصه درد غیر قابل تحملی نبود با شیاف و سرمای که بهم وصل میکردن من اوکی بودم.خب شاید ساعت ده شب و باید یک چیزی میخوردم و از تخت میومدم پایین که قسمت سخت سزارین از نظر من فقط اون لحظه ای بود که خوابیده بودم و باید مینشتم لبه تخت این خیلی واسم سخت بود خلاصه با کمک همراهمیم بلند شدم نشستم لبه تخت یکم بابونه و نبات خوردم پرستار اومد سوند رو خارج کن اصلا درد نداشت سوزش هم نداشت من چون از وقتی از اتاق عمل اومده بودم تکون نخورده بودم و کلا به پشت دراز کشیده بودم موقعی که تکون خوردم و نشستم خون ریزی کردم همین باعث شد شکمم رو فشار بدن چون به دکترم سپرده بودم تو بیحسی انجام بدن که همین کار رو هم کرده بودن اینو یادم رفت بگم موقعی که میخواستم برم پخش از ریکاوری اونجا هم شکمم رو فشار دادن درد نداشت موقعی هم وارد پخش شدم فشار دادن چون هنوز بیحسی داشتم اونم قابل تحمل بود خب داشتم میگفتم چون خون اومد ازم پرستار چند بار شکمم رو فشار دادم خب واقعا دردناک بود اما چند ثانیه فقط دردش میشد
مامان نور زندگیم مامان نور زندگیم ۲ ماهگی
سلام تجربه زایمانمو گفتم بگم اینجا شاید بدرد کسی بخوره
دکترم میترا زنگنه بود سز دوم بودم ۴ تومن زیرمیزی گرفتن دکتر خوبی بودن بخیه هامم تمیز زده شده
بیمارستان موسی بن حعفر بودم با بیمه تامین اجتماعی شد ۱۳ تومن با هزینه فیلم و ترخیص شد ۱۴ تومن تقریبا
فیلمبرداریش ۵۰۰ تومن که فقط لحظه بدنیا اومدن دخترمو دوست داشتیم..
بیمارستان تمیز بود کادر هم خوب بودن بعضیاشون خیلی مهربونتر بودن . خودشون شیاف میزاشتن برام هر ۴ ساعت میگفتم میومدن میزاشتن.
صدا میزدم بعضیاشون با یکم تاخیرمیومدن اما در مجموع من از همه چی بیمارستان راضی بودم .. اتاقاش ۶ تخته ست اما انقدر خلوت بود هر اتاق رو کلا۳ نفر اوکی میکردن. روز زایمانمم تا شب تنها بودم تو اتاقم خیلی خوب بود چون درد داشتم دلم میخواست خلوت باشه همینطورم شد. شب برام هم اتاقی اومد. تخت و لباس هم تا کثیف میشد میومدن تعویض میکردن . غذاشونم من نخوردم بجز کاچی چون منع غذایی بودم اما همراهیم میگفت خوب بود غذاشون.
عملمم بی حسی بودم .من تجربه بیهوشی رو هم دارم بنظر خودم بیهوشی خیلی وضعیتم بهتر بود. اگه بی حسی رفتین پمپ دردو حتما بگیرین من اشتباه کردم نگرفتم و بعدش ک بی حسی داشت میرفت خیلی اذیت شدم و درد کشیدم همون روز زایمان.
بازم اگر سوالی دارید بپرسید جواب میدم
مامان مَهوا🌝 مامان مَهوا🌝 ۳ ماهگی
اما تجربه م در مورد سزارین چون که سوال میکردین اینجا نوشتم:
چون با بیهوشی بودم خیلی بهتر بود به نظرم ،من تجربه بی حسی رو تو عمل آپاندیس داشتم که بی حس نشدم و دکتر عوضیم تیغ کشید فهمیدم ، دیگه ترسش به دلم موند
بیهوشی فقط سختیش لحظه هوش اومدنه به نظرم ،البته این دفعه وسط حالت بیهوشی منو بیدار کردن در حالی که لوله تو دهنم بود ،و آخرای ماساژ شکمی بود یه حالی داشتم مثل یه مرده که صدا هارو میشنوه نمیتونه فریاد بزنه که دوباره بیهوشم کردن
بعدم ۱۲ ساعت ناشتایی واقعا بد بود چون ضعف بدنی و خونریزی سنگین داشت اذیتم میکرد
برای کار کردن شکمم فقط کمپوت گلابی و انجیر میخوردم و غذای خیلی کم، بلند شدن از تخت لحظه اولش خیلی سخته من شیاف زدم بعد بلند شدم ولی چند قدم که برداری بهتر میشی
پمپ درد هم گرفتم ولی نزدن چون گفتم مسکن های قوی بیقرارم میکنه که ای کاش نمیگفتم
شرت سرجی فیکس و پوشک نواری عالی بود ، بعد عمل هم آمپول شکمی میده دکتر ، که واقعا ترسناک بود ولی درد نداره در عین تعجب،
دیگه روزای اول شیر دادن در حالت خوابیده س ،بعدش زیاد نباید خم بشی
ولی در کل از این راضیم خداروشکر که درد طبیعی نکشیدم که بعدش برم سزارین ، دیگه خیلی عذاب آور میشد
مامان فسقل 👶🏻🫀 مامان فسقل 👶🏻🫀 ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت ۴

معاینه کرد گفت ی فینگر بازی و ۴۰ درصد دهانه رحمت نرم شدم…زنگ زدن دکترم گفت بستریش کنید دوساعت دیگه میرسم عملش میکنم من اون لحظه از ترس ریده بودم ب خودم با لباس مهمونی بدون هیچ وسیله ای بستریم کردن خداروشکر کلید خونمونو گذاشته بودم خونه مامانم زنگ زدم برید ساک خودمو بچه رو بردارید دارم میرم زایمان…روز جمعه بود دکترمم وسط مهمونی بود بنده خدا با لباس مهمونی پاشد اومد…خلاصه ۳۷ هفته کامل بودم بستری شدم و خواستن سوند بزنن ب دکترم گفتم میشه تو اتاق عمل بزنید گفت باشه…منو بردن اتاق عمل و امپول بیحسی زدن ک اصلا درد نداشت و سوند هم تو بی حسی زدن ک هیچی نفهمیدم و عمل شروع شد و لحظه ای ک بچه رو برداشتن رو فهمیدم چون قشششنگ سبک شد شکمم.. بعد یهو دیدم دکترم گفت این خون‌ش جمع نمیشه خیلی شل‌ه فلان امپولو براش بزنید زدن گفت دهنت تلخ میشه و شد..دوباره دکترم گفت خیلی شله هرچی از فلان امپول داریم براش بزن من سکته داشتم میکردم اخه شب قبلشم انوکسامو زده بودم و کلی امپول زد و بالاخره درست شد و عملم تموم شد