پنج شنبه تولد دعوتم..تولد بچه ی دختر عمم..یه جشن بزرگ فکر کنم صدو خورده ای نفر دعوتی داره..طبق معمول من نمیرم🫠🫠نه تنها اینجا ده جا عروسی تا الان دعوت شدم یا نرفتم یا رفتمو برگشتم..چون بچم به هیچ وجه جایی برم ساکت نمیشه..جیغ های بنفش به علاوه ی گریه های شدید در حد بیهوشی😑😑امشب بعد از چهار ماه بابام زنگ زد تورو خدا بیا اینجا مردم از دلتنگی یکی ببینمتون..رفتم از در رفتم تو دیدم بچم شروع کرد دیدم داره از حال میره دیگه از بس گریه کرد سر پنج دیقه برگشتم..نمیدونم این اخلاقش تا کی قراره ادامه داشته باشه..نمیدونم این اخلاقش تاوان کدوم کار غلط منه..ولی واقعا حقم این نیست..دارم افسردگی میگیرم از تو خونه..نگین برو تا عادت کنه..تا الان هزار بار رفتم مجبورم کرد برگردم خونه..تو فامیل ده تا بچه هم سن بچه من هست..هیچکدومشون اینجوری نیستن🫠🫠

شاید چون هم مکان جدید میشه هم ادما بخاطر اون اذیت میشه
دخترای من وقتی ی نفرُ تازه ببینن اگه طرف باهاشون حرف بزنه گریه میکنن اگه ب محلی کنن یکم که زمان بگذره بهشون عادت میکنن.

نظرشخصی خودم اینه
اگراینجورباشه میرم پیش کسی درکتاب بازکنه ک چرااینجوره.

وای خدا صبرت بده😑

عزیزم از یک مشاور کودک کمک بگیر این بهترین کاره

برو کم کم تایم کم خونه مادر خواهر برادر تا عادی بشه بچه خونه بمونه متاسفانه همین میشه

به خانوادت بگو بیان ، اینقدر بیان ببینن و بشناسه
بچه من ۳,۴ ماهگی اینجوری بود همین کارو کردم الان اوکی شده

حتما از اول توی جای خلوت بوده و توی جمع شلوغ نبردیش من از همون روزی ک پسرم از چله در اومد بردمش توی جای شلوغ با صدا و آهنگ بلند

از ی نظر خوبه جم شلوغ بری بچه مریض میشه و اینکه هم بچه ها از شلوغی بدشون میاد... بچه خواهرم ۶ سالشه عروسی بزه بعد نیم ساعت خسسته میشه گریه مییکنه میگه بگو صدا رو قطع کنن😂😂
اصلا با بچه کوچیک همه جا سخته تونه امن ترین جاست باور کن ....

ببینید خوب جمعیت های بالا بچه حق داره .من پسرم جای کوچیک و پرجمعیت برم سریع گریش میگیره خب بچه ان و لطیف هستن عادت به شلوغی ندارن.حتی من خودم دوتا عروسی دعوت بودم به هیچ وجه بچه رو نبردم سپردم مادرم .این مستلزم اینه که بچه زیاد اطرافیان ببینه .روزانه حتی در حد ۲۰ دقیقه پارک بره و بچه ها رو تماشا کنه

صبوری کن بیشتر مقاومت کن در برابرش چیزی که دوس داره رو اونجا انجام بده براش آروم بشه عادت کنه ب محیط بیرون و اطرافیان

عادتش بده میترسع باید ترسش بریزه

دختر منم همین بود، چون همش تو خونه بودیم و حتی تلویزیون روشن نمی کردیم، البته من از ماه‌ها ی اول بردمش خونه مامانم اینا، حالا به اونجا عادت داره، اما جایی غیر لز اونجا گریه شدید می کنه، من مرتب بردمش خیابون و مردم دید، الان دیگه پاهاشو موقع دیدن ادما سفت نمی کنه، اما اگه یه غریب اومد سمتش گریه می کنه، چند نفر بودن دور و برم درست شدن، تلویزیون روشن کردم براش، یه تایمهای کوتاهی، اما فقط با خانواده خودم میخنده

دختر من تا 3 ماهگی اینجوری بود خوب شد پسر شما که بزرگه

خداصبرت بده واقعا چقدسخت انشالله زود خوب بشه

ی سر کتاب خوب باز کن نه از اینا ک جادویی ان، یه حرز امام جواد ع ب اسم خودش بگیر بگو نمازشم اگ ادم مطمئنیه بخونه اگ نه خودت بخون بذار همش کنارش

عزیزم هرکی با یه چیزی دست و پنجه نرم میکنه دختر من آلرژی داره و از وقتی دنیا اومده مهمونی نرفتم بل اخره باید بسازیم
به نظرم تو روز ببرش بیرون خونه کسی نرو تا کم کم به محیط بیرون از خونه عادت کنه دختر من از صدای موتور و ماشین تو خیابون وحشت داشت مسیرهای کوتاه کوتاه بردیمش و برگشتیم خونه تا عادت کرد

من که غریبم همش خونه ام درکت میکنم خونه نشینی چقدر سخته

خدا بهت صبر بده انشالله زودتر درست بشه

عزیزم
خوب با ی مشاوره صحبت کن
نذار این عادت بشه واسش

عزیزم یه سوال اگه خونتون مهمونم بیاد باز پسرتون جیغ و گریه میکنه ،اگه آره احتمالا از شلوغی خوشش نمیاد..سکوت، تنها ،بیشتر دوست داره..

اخی حق داری ،دختر من تا ۵ ماهگی این مدلی بود کم کم درست شد ،یادم نمیره ۴ ماه بود مادرشوهرم از مکه اومده بودن ولیمه بود تالار کلی لباس خریدم و مو درست کردم و برا دخترم لباس بخر خلاصه رفتم تا وارد شدم آنقدر گریه کرد جیغ زد همه جمع شدن دورم شوهرم اورد گذاشت خونه مارو خودش برگشت یعنی به قدری حرص خوردم خدا میدونه ،الان بهتر شده اما ساعت خوابش باشه نه بد اخلاقی میکنه که بخوابونمش

بنظر من شوهرت باید زیاد همکاری کنه باهات . ینی هرروز دونفری ببرین بیرون تو ماشین دور دور یا با کالسکه

خیلی سخته ایشالا بهتر میشه
میتونی پیش دکترم ببری شاید راه حلی بده

عزیزم حاملگی زیاد بیرون نمیرفتی ؟
چون من خودم حاملگی زیاد بیرون بودم الان بچم گریه می‌کنه
میگه بریم بیرون
هر روز حداقل یه بار باید سرکوچه و سوپرمارکتی جایی بریم ..

دختر من تو خونه گریه میکنه
میریم مهمونی بیرون جشن تولد همش بازی