سلام.. میخوام باهاتون درددل کنم. من سه ماهیه که زایمان کردم. اولین تجربمم هست. امسال هم دانشگاه قبول شدم. هم استرس بچه داری و هم دانشگاه خیلی مشغولم کرده. بچم سینمو به زووووور میگیره و سه ماهه که با شیر دوش شیرمو تو شیشه میذارم بهش میدم. سه روزه هم که کلذ سینمو نگرفته. و من واااااقعا احساس خستگی شدید دارم. افسرده ام. از هیچی دیگه خوشم نمیاد. از شوهرم بدم میاد. گاهی حتی بچمو تم دوست ندارم. چند بار به فکر خودکشی افتادم ولی میترسم از مرگ. از آدمای دوروبرم متنفرم و کوچکترین کاری که انجام میدن، منظور بد میگیرم و دوست دارم دعواشون کنم. انگار از همه طلبکارم...منو همسرم قبلا خیلی عاشق هم بودیم. الا رفتارای من باعث شد از هم دور بشیم و همش دعوا کنیم... لطفا کمک کنید من چکار کنم

حتما برو پیش مشاور، اینا بخاطر افسردگی بعد زایمانه، هورمونات به هم ریخته

عزیزم چند سالته
توروخدا حتماً برو مشاوره
من تو شهر غریب بودم ،هم دانشگاه درس خوندم ،هم به بچه شیر خوارم رسیدم ،خونه داریی هم کردم ،شوهرم هم هیچ کمکی بهم نکرده ،تازه اذیتم هم میکرد
هم عروس های عوضی هم داشتم که هر کاریی کردن که مانع پیشرفتم بشن
هرروز کنایه های احمقانشون ،دعواهاشون،هرکاری کردن من قوی‌تر بودم چون مادرم همیشه پشتم بود
ای خواهر به خدا زجرهایی من کشیدم ،فکر کردن به آنها هم زجر آوره
اما هیچ وقت فکر منفی مثل خودکشی تو ذهنم نیامد ،چون بچم برام مهم بود
الانم خدا رو شکر زندگیم خوبه دوتا بچه دارم که امید زندگیم هست با اینکه شوهرم هم زیاد خوب نیست ،

اول باید بگم افرین بهت ک دانشگاه قبول شدی تو این شرایط اصلا نترس حتما دانشگاتو برو یواش یواش روحیه ت بهتر میشه بدون هممون این شرایط روحی رو داریم و تنها تیستی سعی کن ب خودت برسی و واسه خودت وقت بذاری،اینکه بچت سینتو نمیگیره گناه تو نیست پسر منم چند روزه نمیگیره شیرخشک بده عیب نداره

منم افسردگی گرفتم بچم دو ماهشه خیلیم گریه می کنه خودمم همراش گریه می کنم واقعا خسته شدم همش میگم کاش بچه دار نشده بودم انگار زندگی تموم شده واسم

عزيزم افسردگي بعد زايمانه .نذار زندگيت بيوفته رو تكرار.تو خونه برا خودت يه سرگرمي ايجاد كن.ميفهمم خيلي خسته و رنجوري

به نظرم فعلا دانشگاه نرو ، ما گرفتيم گذاشتیم تو کمد
، مرخصی استعلاجی بگیر فرزندت اولویت باشه
در کنار فرزندت باش طفلی گناه داره
کمی صبور باش

چرا نمیری مشاور. بهداشت مشاور داره برونیاز به دارو هم داشته باشی میده.با این وضعیتت بچه ات بزرگ تربشه شیطونی کنه حالت بدترم میشه

عزیزم🫠❤️
همش عادیه
بخاطر خوناییه ک سر زایمان از دست دادیم
من همش با اطرافیانم دعوام میشد
یکم بگذره بهتر میشی
مکملاتو حتما بخور
قرص اهنتم بخور

اگر هم احساس افسردگی داری پزشک مراجعه کنید حتما پشت گوش ننداز

عزیزم حتما باید بری مشاوره چیزی نیست که اینجا کسی بتونه بهت کمک کنه

عزیزم
من مجردی خیلی فعالی داشتم
منتها من با ازدواج تمااام فعالیتم و درسمو کارمو گذاشتم کنار
و بعد از اومدن بچه منم افسرده شدم و خیییلیی سخته الان پسرم ده سالشه دخترم ۶ سالشه و پسر بعدیم ۴ ماهشه
من چون خانواده و مادرم حمایتم نکردن همه چی رو گذاشتم کنار و چسبیدم به شوهرداری و بچه داری
ولی اگه تو حمایت داری و میتونی مفید باشی درست رو ادامه بده ولی باید قوی باشی

سلام گلم با همسرت حرف بزن و ازش راهنمایی بگیر

عزیزم خودت باید سعی خودتو بکنی روحیه ات رو تغییر بدی خودت رو سرگرم کن ب چیزای خوب فکر کن ذهنت رو آروم کن منم اینجا هیچ کسی رو ندارم خانواده ام ازم دور هستن منم این حس وحال رو داشتم اما سریع ب خودم اومدم و تلاش کردم زندگی گرم بشه و ب خودم بیام اینا همه دست خود آدم هست