سلام
خانما میگم کمکی تو بچه داری واقعا نعمت بزرگی باید باشه
من که از وقتی پسرم‌بدنیا اومده حتی یک ساعتم هیشکی نگرفته،اگه بگم کجاها و برای چکاری حتی بچمم بغلم بوده برام گریه میکنید😢برا همین خیلیییی زیاد خستم،،بیخوابم،،تنهام،،اصلا به ندرت میسه دراز بکشم و استراحت کنم برای همین کمرم بشدت درده،،چون کارشوهرم یجوریه بعضی شبام نیست خونه حتی
بخاطر عمین شبانه روزی سرپام و بجز بدنم ذهنم و مغزم بشدت کم آورده گاهی سر بچم داد میزنم ولی بعدش که عذاب وجدان میگیریم و یاد تنهاییم و اینام‌میوفتم میشینم به گریه انقد که خودمو ملامت کردم و سرزنش کردم حد نداره اما گاهی وسط گریه هام‌حق میدم به خودم که تو این شرایطی که من هستم سنگم‌بود باز صداش در میومد من که دیگه آدمم😢
نمیدونم چیکار کنم ولی اینو‌میدونم اینجوری پیش بره بچم یه مادر افسرده و پرخاشگر و عصبی داره که شاید ازش خوشش نیاد و بیشتر به پدری که چندروز یبار میبینتش و واقعا در حق منو بچم کوتاهی زیادی میکنه و ازش راضی نیستم وابسته بشه😔

۳ پاسخ

خواهر نداری عزیزم

مادر بودن سخت ترین کار دنیا...
خدا خودش ب همه مادرا صبر و استقامت بده 🤲🏻
سعی کن ی جوری حالتو خوب کنی عزیزم

منم دقیقا تو همین شرایطم.تو زایمان هم یک هفته کمکی داشتم.ولی ی تصمیم گرفتم.خیلی مهمه حرفم چون راههای زیادی رو رفتم ک شرایطم بهتر بشه.راهش اینه ک بزنی بیرون از خونه با بچه.روزی یکساعت ببر بچرخین.از نظر روحی خیلی بهتر میشی و بچه هم بیرونو میبینه و خسته میشه میخوابه.یادت باشه سه سال سختی داری بعدش مستقل میشه و کاریت نداره

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۴ ماهگی
بعد من طبقه بالا مادرشوهرم اینام ، تا این بچه گریه میکنه زنگ میزنه به من که چشه ، خب بچه گریه میکنه دیگه ، میزم دسشویی گریه میکنه میرم یه کاری کنم گریه میکنه، میخواد بره سر گاز و اینا نمیزارم گریه میکنه ، گریه های وحشتناک میکنه انگار چی شده ، اینم زرتی زنگ میزنه به من که چشه بچه ، به خدا انگار شکنجه میکنمش
امروز دیگه همه چیزو گذاشتم کنار عصبانی بودم از دست بچم و این گریه های الکیش، بهش گفتم لابد میخواد یه کار بکنه من نمیزارم خطرناکه ، گریه میکنه ، میخوای من ایندفعه بزارم بره سر گاز یا دسشویی نرم اروم باشه بچه اره؟ شکنجه نمیکنمش که ، گفت نهههه گفتم شاید تب داره یا دندونش درد داره اذیتت میکنه ، میگم خب درد داشته باشه یا تب استامینوفن میدم بهش دیگه ، گفت باشه و خدافظی کرد ، اه خستم به خدا ، انگار من خودم دلم میخواد این گریه کنه ، خسته شدم به قران،‌گاهی از دستش یه دو دقیقه میرم تو اتاق فقط اروم شم و برگردم نمیفهمم چشه، فقط بهونه و غر ، دندوناشم تازه دراومده اخه
حالا اگه مادرشوهرم بنده خدا میتونست نگهش داره میگفتم یعنی میخواد یکم کمکم کنه ، ولی نمیتونه ، مشکلیم براش پیش بیاد ازش بپرسم میگه من نمیدونم ببر دکتر ، حالا تا گریه میکنه زنگ میزنه چشه😑😑
مامان سید حسین مامان سید حسین ۱۶ ماهگی
مامانا یه پیشنهادی بهتون میکنم واقعا عالیه هم برای خودتون هم برای بچه هاتون
هر چند وقت یکبار که حس مسکنین خیلییی خسته این یک شب بچه رو بزارین پیش کسی که بهش اعتماد کامل دارین مثل مادر خودتون و کلا ۲۴ ساعت سعی کنین استراحت کنین و اول فقط بخوابین و بعد بیدار شدین به خودتون برسین نه به خونه و غذا و این چیزا فقط و فقط کاری که حالتونو خوب میکنه بکنین والا بچه هم اونجا راحته وقتی بشناسه اونارو غریبی نمیکنه و وقتی شما حالوت خوب باشه رفرش بشین و سرخال بشین وقتی بچه برمیگرده انقدر حالوت باهاش خوبه که خود بچه هم خوشحال تر میشه از مامان مهربون و خوش اخلاق. من اولا که اینکارو میکردم میگفتم چقدر مادر بدیم ولی وقتی دیدم چقدر رو بچم اثر مثبت گذاشته چقدر حال روحی خودم بهتر شده چون من تا چند وقت پیش افسردگی شدید داشتم ولی الان واقعا حالم بهتره چون حس میکنم خودمو پیدا کردم وقت دارم برای خودم و خوش اخلاق تر میشم با بچم پ اونم حس خوبی داره دیگه فک نمیکنم مادر بدیم البته بهتون بگم باید حواستون باشه زیاد اینکارو نکنین که بچه هم خیلی از شما دور نشه. برای هر چند وقت یکباذ خوبه . و اینم بگم که وقتی رفته بودم پیش روانشناس اینکارو به من پیشنهاد کرد و واقعا برای همسرم هم حس خوبی داره ا