۱۳ پاسخ

مبارکه. اما دلیلی ام نداره ب. اونایی ک سز کردن و عمل. سختی. داشتن ام توعین کنی بگی چرا نمیتونی پاشی یا شیر بدی. هرکس. انتخاب میکنه. ک. دوس داره ب چ روشی. بیاره بچهشو،اینک شما طبیعی بودی و خوش زا فقد. میتونی تجربه تونو بگید نه دادن حس بی ارزشی ب سرارینا. و گارد گرفتن سمتشون ، هرکدوم از زایمانها ام. معایب خودشو داره. مطلقا هرکدوم یسری عوارض داره ک طول دراز مدت متوجه میشن

برا هرکس ی جوره قرار نیس چون شما زایمان راحتی داشتید پس بگید سز خوب نیست و اینا هرکس شرابط بدنیش فرق داره
من کسی رو میشناسم طبیعی زایمان کردی اینقد بعدش خونریزی کرده که کیسه کیسه خون بهش تزریق‌کردن یا کسی رو میشناسم ک از عقب تا جلوش بخیه خورده بخاطر طبیعی
بنظرم درست نبوده که به‌اونا هم اینجوری گفنید
کلا طرفداری از نوع زایمان چ سزارین چ طبیعی کار درستی نیست زایمان کلا سخته اینکه بخوایید جبهه بگیرید نسبت ب نوع زایمان درست نیست

ولی بنظر من اصلا خوب نیست منم دوساعته زایمان کردم ولی هم دردش زیاده هم همورویید و افتادگی رحم و بخیه و پارگی های بعدش

وااای من چقد انرژی گرفتم از تجربت🥰
خسته نباشی پهلوون

دقیقا منم برگردم عقب بازم طبیعی رو انتحاب میکنم

سزارین هم سخت نیست اینکه میگن تا یک ماه طول میکشه خوب بشی دورغ میگن من 10روزه جای بخیم خوب شد خودمو جمع کردم بخیمم کشیدم برای من تجربه خوبی بود

مبارکه عزیزدلم🩷
واقعا بدن با بدن فرق داره ، هر کس ی تجربه ای از زایمانش داره
من جفتم پایین بود ، سر راهی . سزارین اجباری شدم ، با بی حسی
ولی واقعا تجربه ی خوبی بود واسم
دردی نداشتم اصلا ، شکمم رو فشار ندادن ، راحت بلند شدم از روی تخت ، بچه شیر دادم .
کلی عکس تو بیمارستان گرفتم 😄
الانم راضی هستم . فقط به خط بخیه و اینکه شاید شکمم تخت نشه کامل فکر میکنم
ایشالله هر کی هر تصمیمی میگیره واسه زایمانش راحت باشه 🩷🩵

آخه وزن بچه پایین بوده خب وقتی بالای ۳۵۰۰ باشه آدم دهنش سرویس میشه

عزیزم بسلامتی ‌ک همه چی خوب بود برات.
شما بیمارستان خصوصی بودید؟
میشه بپرسم کلا هزینش چقدر میشه؟

وایییی خدا یعنی میشه زایمان منم اینقد راحت باشه🥲
البته تحمل درد من بالاس نمیدونم چی بشه😂

منم زایمانم طبیعیه انشالله ک منم راحت زایمان کنم واسم دعا کن

والا منم طبیعی بودم بازم انتخابم طبیعیه چون زخم هام دیر خوب میشه واسه سز اذیت میشم ولی برا شما ماشالا خیلی راحت بوده من که مردم وزنده شدم مخصوصا بخیه زدن وبعد بخیه خونریزی شدید داشتم

شما به نظرم جز اون یک درصدا بودین 😅😅
اولین باره همچین تجربه زایمانی میخونم

سوال های مرتبط

مامان 👶🏻Raian مامان 👶🏻Raian ۳ ماهگی
سلام مامانای گل اومدم از تجربه سزارینی بگم
منی که بچه اولم طبیعی ب دنیا آوردم سر این بخاطر بند نافش مجبوری سز شدم
از اولشم استرس داشتم رفتم اتاق عمل تمام بدنم ویبره میرفت بعد عمل هم کم کم اثرات بی حسی میرفت و دردام شروع می‌شد پمپ دردم داشتم ولی اصلا اثر نداشت برام انگار الکی وصل بود شبش پرستارا سوندمو در آوردن و گفت دیگه باید آروم آروم راه بری واین خیلی سخت بود مامانم پیشم بود خیلی کمکم کرد یک ساعت تمام طول کشید تا سرویس به ب سختی رفتم خیلی درد داشتم ولی واقعا راه رفتن خوبه انگار آدم بهتر می‌شد ب سختی راه میرفتم مامانمم دستمو میگرفت منو راه میبرد روز دوم ترخیص شدم خلاصه بچم هم رفته بود دستگاه روز سوم منو خواستن بیمارستان ب بچم شیر بدم منو با اون همه درد رفتم شبشم اونجا بودم فرداش بچم ترخیص کردن
الانم دیروز بخیه هامو رفتم در آوردم بازم تو نشستن بلند شدم خیلی اذیتم آروم آروم راه میرم خلاصه ک بگم اصلا سزارینو دوست نداشتم چون تجربه هر دو تا رو دارم زایمان طبیعی رو بیشتر دوس داشتم بعد ب دنیا اومدن بچه بدن آدم سبک میشه آدم قبراق سرحال میشه بدن با بدن هم فرق میکنه خیلی راضی آن از سز ولی من اصلا راضی نبودم
مامان قند😘ونبات😍 مامان قند😘ونبات😍 ۲ ماهگی
پارت پنجم زایمان طبیعی🌹👑🌹
ساعت شش شد خدامو شکر کردم ک دوساعت درد پرفشار رو کشیدم ولی بعدش ماما اومد گفت از تخت نیا پایین همون بالادرداتو بکش فقط نزار خوابت ببره نمیدونم چرا وسط دردا یهو چشام بسته میشد خلاصه ک سیه ساعت دیگه هم درد کشیدم بعدش پنج نفر اومده بودن بالاسرم یکی شکممو فشار میداد تا بچه بیاد بقیه مث تماشاگر بودن منم ک فقط انگار داشتم میمردم و زنده میشدم چون بالاخره شده بودم ده سانت و گفتن سعی کن زوربزنی ب رحم تا بچه بیاد چند تا زور زدم یکم میومد پایی بعد میرفت بالا دیدم ک خانوم ماما ک داشت بچمو ب دنیا میاورد سریع با قبچی منو پاره و دوتا زور دیگه بچم اومد👶😓😥بعد دیدم دیگه هیچی درد ندارم و چشام دیگ بسته نمیشد بچمو گذاشتن تماس پوست با پوست اینقد گرم و دوست داشتنی بود خیلی لحظه ی قشنگیه ولی بعدش ک بخیه خوردم اذیت شدن چون بی حسی زیاد نزده بودن و دردش واسم سخت بود بعدش منو بردن بخش با کوچولوم و تا مامانمو دیدم اشکای هردوتامون ریخت واقعا حس مادرشدن خیلی خوبه وخدامو شکر میکنم اینقد بدن قوی داشتم ک تونستم درد ب این بزرگی رو بکشم 😍ببخشید دوستان اگه دوپارت اخر رو یکم دیرگذاشتم انشالله ک همه چشم انتظارا دامن شون سبز بشه و هرکی هم بارداره بسلامتی فارغ بشه 😘❤
مامان ♥️آوا🧿 مامان ♥️آوا🧿 روزهای ابتدایی تولد
مامان 𝑨𝒓i𝒂❤️ مامان 𝑨𝒓i𝒂❤️ ۲ ماهگی
مامان هاکان مامان هاکان ۳ ماهگی
# پارت ششم
وقتی داشتن منو میبردن چون سر بچم اومده بود دست خودم نبود همش زور میزدم بهم میگفتن زور نزن بچه خفه میشه منم داد میزدم ک اره شما منو تا الان نگه داشتی بعد بهم حرفم میزنی ... ینی خدا خیلی ب خودم و بچم رحم کرد چون بچم سرش اومده بود بعد منو سوار ویلچر بردن اتاق عمل نمیدونم چطوری بچم خفه نشد..
خلاصه من همش بهم فشار میومد و زور میزدم گریه میکردم میگفتم دست خودم نییییییست یهو ک اسپاینال رو زدن انگار بچه برگشت چون کامل دردم رفت
از توی سقف و دم و دستگاه داشتم میدیدم چطوری شکممو پاره میکردن
یهو ک صدای بچمو شنیدم جون گرفت بدنم ولی نشونم ندادن بردنش منم بخیه زدن و بردن ریکاوری کم کم دردا داشت سراغم میومد بچمم هنوز نیاورده بودن پیشم بیحسی شکمم ک‌رفت ی‌خانومه اومد فشااااار میداد شکممو ک خونابه دربیاید خییییلی زجر اور بود منم ک معدم خالی واااقعا جونم رفت از سزارین فقط اینجاش بد بود ک واااقعا ب طبیعی میارزید
خلاصه نی نیمو اوردن جفتم گذاشتن تا بیحسی پاهام بره بعد ببرنمون بخش
وقتی جفتم بود گریه ک میکرد صداش ک میزدم ساکت میشد بچم صدامو میشناخت. ی خانومم اومد سینمو گذاشت دهنش اونجا قشنگگگگ ترین لحظه عمرم بود ک خدارو از ته دل شکر کردم و جونی دوباره بهم داد..خلاصه کم کم بیحسی رفت و منو میخواستن ببرن وقتی مادرمو دیدم اشکام سرازیر شد . مارو بردن بخش و دوباره یکی اومد شکممو فشار داد اینجاش خیلی بد بود من از سوند میترسیدم ولی واقعا درد نداشت
خلاصه ک من زجر طبیعی رو تا مغز استخون کامل کشیدم بعد سز شدم