دیشب هم دلم خنک شد هم حرص خوردم سر اسم پسرم هرکی یه پیشنهادی میداد منم به هیشکی اهمیت ندادم اسمی که خودم دوس داشتم گذاشتم مادرشوهرم میگف آرمین بزار آخه آرمین چیه قدیمی بعد دیشب دختر خواهرشوهرم که زیادی چرت و پرت میگه گف زندایی دختر دار شدی اسمشو هیوا بزار ست بشه با ویهان بعد مادرشوهرم و خواهرشوهرم هرکدوم یه پیشنهادی دادن منم برگشتم گفتم الان چرا برا بچه ای ک هنو وجود نداره اسمم انتخاب میکنین مادرشوهرم برگشت گف تورو سننه یکیم ما میزاریم تو یکیو گذاشتی 🤣🤣🤣میخاستم بگم زن حسابی انقد دوس داری اسم بزاری خودت بزا اسمم بزار مگه تو زاییدی ک اسم بزاری هیچی نگفتم ولی خوب سوزوندم که اونجوری گف 😂

من اصلا اسمی ک انتخاب کردیمو ب کسی نگفتم الکی میگم هنو قطعی نشده چون حوصله فضولی و دخالت بقیه رو‌ ندارم
دوست ندارم نظر بدن بچه خودمه

اخه میگفتی بزار این یکی رو بزرگ کنم بعد برا دومی نظر بدین😒😒

مگه اسم بچه مونده برا الان?

ما سر اسم با شوهرم قهر کردیم عمه شوهرم مداخله کرد نظر میداد فتنه شدولی اخرش من پیروز شدم😂😂

مادرشوهر منم میگفت اخه مگه ما مسیحی ایم ک میخوای بزاری مسیحا بزار حسام یا احسان حالا ما ک کار خودمونو کردیم ولی خب حسام زن حسابی؟😕

اصرار داشت که تا لحظه بدنیا اومدن توشکمم فاطمه صداش کنم چون برکت داره اسمای امامی گفتم ای شیطون اینکارو کنم که تهش به اسم فاطمه عادت کنیم بزاریم فاطمه😐😂😂😂

برا منم میگفت امامی بزار برکت داره😐😐😐شوهرم کلی مسخرش کرد و بهش خندید میگفت معصومه ای فاطمه ای چیزی بزار
گفت عجق وجق نزارین توروخدا شوهرم گفت ما ملورین میخوایم بزاریم میگفت وایییی خیلی سخته نمیتونم صداش کنم

😅😅 وای چه خوب که تونستی اسمی که دوست داشتی و گذاشتی دمت گرم که جوابشونو دادی