۸ پاسخ

بهشت زیر پای مادران است و بس😅💗

من خیلی سختی کشیدم🥹بچه اولم ۴ماه ونیم داشتم سقط شد یه سال گذشت حامله شدم دوقلو عمل سرکلاژ کردم استراحت مطلق بودم اما یکیش ۱۷هفته سقط شد جفتش موند پیش این یکی ۱۰روز بستری اومدم خونه عفونت وارد خونم شده بود هر هفته آزمایش سونو اینم ۲۸هفته دنیا اومد یک ماه تو دستگاه خودم با دردام مراقبش کم خونی داشت بهش سرم زدن برا خون نیمه شب داشتم تمییز میکردم دیدم پای بچم کبوده انقد دکترا اومدن بالا سرش انقد گریه کردم مردم وزنده شدم تا ازش سونو گرفتن گفتن سالمه ۵تا دکتر اومدن بالا سرش تا تاییدکردن مشکلی نیست پای کوچولوش سوراخ سوراخ کردن تا خون زیر پاش درکنن انقد دارو زدن تا خوب شد ببین جدا از کولیک جدا از گریه هاش جدا از همه این حرفا من چه کشیدم بچه ۱۱۰۰گرمی ومن تا به اینجا رسوندم وباید بزرگش کنم🥹بازم هزار بار خداروشکر که بچمو تو اوج ناامیدی بهم بخشید

همچین آدمی از بندگان برگزیده خداست من ک سرویس شدم تا ب این لحظه اما خدارو شکر

خدا رو شکر بابت همه اینایی که گفتی واقعا

پسر اولم که خواب و غذا هیچیش معلوم نبود ،بعد از اینکه از شیر گرفتم راحت شدم
تو هم چند ماه دیگه تحمل کن عزیزم انشاالله روزای راحتی نزدیکه

من فقط بچم بد غذاس و نق میزنه

مگه چنین بچه ای هم هست😄

البته قبول دارم بضی بچها راحتترن،من پسر اولم از همون شب اول داستان داشتیم خخخ ولی پسر دومم تا ۶ ماهگیش خیلی راحت بودم...اما چند بار بستری شد و میگفتم ای کاش کولیک داشت و یسره نق میزد ولی بستری نمیشد🙁
خدا همه بچهارو سلامت نگه داره🤲

منم واقعا تجربه کردم و واقعااااا خیلی سخته امیدوارم بچه های بعدی مون این تجربه ها رو نداشته باشیم.

سوال های مرتبط