نمیدونم چرا میخوام کار خونه برسم اصلان به اون کار فکر میکنم یعنی اون قسمت خونه رو باید تمیز کنم میاد تو ذهنم دلشوره ترس میگیرم

یه جوری ترسم میگره انگار میخوام خفه شم نمیدونم دلیلش چیه!

۶ پاسخ

آخی چرا گلم

تو هنوز دکتر نرفتی
ی روز ب حرفم میرسی ک دیگه دور از جونت داغون شدی

منم همینجورم عزیزم کلااا کارای خونه برام خیییلی سخته میگم وااای تاکی تمیزکنم تاکی جمع کنم من نمیتونم بعدشم حتمااا باید پسرم پیشم نباشه تا اونجور ک دلم میخواد تمیزکنم

چرا خب عزیزم بخاطر این موضوع ساده خودتو اذیت نکن

برو دکتر به نظرم برا یه چیز روزمره و خیلی ساده نباید آنقدر استرس داشته باشی

یعنی اضطراب داری چرا دلشوره بگیری دیگه خونس هر موقع تونستی تمیزمیکنی دیگه

مقالات مرتبط

رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
روانشناسی ازدواج
روان شناسی ازدواج چیست و چرا به آن نیاز داریم؟

سوال های مرتبط

مامان ~°boy♡girl°~ مامان ~°boy♡girl°~ ۵ سالگی
سلام دوستان خیلی عذر میخوام من الان چهارماهه زایمان کردم موقع نزدیکی خیلی درد دارم جوری که نزدیکه گریه کنم وقتیم خودم رو میشورم خیلی عذر میخوام احساس میکنم لب واژنم یه چیز سفت هست دو تا زایمانمم طبیعی بوده نمیدونم علتش چیه؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دوقلوها🩷🩵 مامان دوقلوها🩷🩵 ۵ سالگی
بچه ها بیدارین؟ میگم من یه‌ خواهر دارم وضع مالیشون خوب نیست همسرشم خوب نیست، چون سنمون نزدیکه زیاد به هم زنگ میزنیم اما بعد از اینکه قطع میکنم ناراحت میشم همه حرفاش انرژی منفی داره منم کاری از دستم نمیاد فقط دلداری میدم شوخی میکنم ..ولی باز میخوام به زندیگم برسم احساس خوبی ندارم میخوام وسایلای خونمو عوض کنم همش میگم اون تو چه شرایطیِ 😓گیرافتادم نمیدونم چیکارکنم دوسه روز زنگ نزنم ناراحت میشه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان 🍭پرنسس من 🍭 مامان 🍭پرنسس من 🍭 ۵ سالگی
چرا ژله بستنی درست میکنم مخلوطشون میکنم یه کم شد بستنی میاد رو ژله اصلان پاستیلی نمیشه


اینم بگم من ژله داغه بستنیو بهش اضافه میکنم به خاطر اینه؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان بهار مامان بهار ۵ سالگی
داخل ورودی واژنم اون سوراخ ریزی که اون بالاس یه توده سفیده هیچ دردی هیچ لکی ندارم ولی نمیدونم چیه علتش چیه؟
مامان بهارنارنج🌼🌈 مامان بهارنارنج🌼🌈 ۵ سالگی
پسرم بخاطر یه هسته گیلاس که ماه پیش خورده بود الان هرچی میدیم نمیخوره میترسه هعی میاد دهنشا نشون میده هرچی بخوره .نمیدونم چکار کنم از سرش بیفته میوه که اصلا نمیخوره میگه میره تو گلوم خفه میشم
مامان آیهان مامان آیهان ۵ سالگی
سلام مادرا خوبین یه مادر چقدر می‌تونه کار کنه آخه من با وجود بدو بدو بازم احساس کم گذاشتن میکنم نمی‌دونم احساس میکنم کم میزارم برای همسرم بچه هام یا نه فکر میکنم زیاد از ساعت شیش بلند میشم دخترم مرتب میکنم صبحانه میدم میره مدرسه بعد پسرم میبرم مهد کودک میام خونه رو مرتب میکنم هفته ای چهار روز نهار میزارم گاهی وقتا همون شام میخوریم گاهی وقتا بر شام یه چیز سبک میزارم بعد ساعت سه میرم با دخترم باشگاه از اونجا بر میگردم دوباره خونه مرتب کردن هفته ای سه بارم گفتار درمانی پسرم یه ساعت تو خونه خودم کار میکنم باهاش خداروشکر خیلی بهتر شده ولی احساس میکنم بازم زن زندگی مادر خوبی نیستم همش خودم سرزنش میکنم خود خوری زیاد🥺🥺🥺
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دو سید کوچولو💖 مامان دو سید کوچولو💖 ۵ سالگی
💥حـــــــــتــــــمـــــا بـــــخـــونــــش👇

سلام مامانی.شاید اگه یه روز نوشتن یاد بگیرم برات بنویسم که چرا اون روزی که خونه ی آقاجونینا بودیم و من داشتم با مهراد بازی میکردم یه دفعه گفتی پاشو لباس بپوش بریم من جیغ کشیدم😩

اولش که جیغ نکشیدم،اولش گفتم نـــه،بعد که تو اصرار کردی جیغ کشیدم

آخه من فقط بلدم ناراحتیامو اینجوری بروز بدم🙁
⚡️بلد نیستم چجوری دربارشون حرف بزنم

اصن بریم خونه که چی بشه،اونجا که کسی بامن بازی نمیکنه ،فقط یه عالمه اسباب بازی به دردنخور هست😏

⚡️بلد نیستم بگم من عاشق اینم که تو لحظه زندگی کنم و مثل تو به این فکر نمی‌کنم که اگه دیر برسیم خونه و شب دیر بخوابیم مهدکودک فردام دیر میشه

⚡️بلد نیستم مثل تو به آینده و همه چیز فکر کنم چون من از اینکه یه دفعه ای همه چی عوض بشه نگران میشم و بدم میاد

همه چی از نظر من یعنی همبازیم،بازیم،خوشحالیم،جایی که هستم

وای گفتم مهد کودک مامانی،وقتی موقع آماده شدن و کفش پوشیدن همش بهم میگی زود باش،دیر شد یه چیزی تو دلم میچرخه،میترسم😥

من بلد نیستم چجوری باهات ارتباط برقرار کنم،میدونم باید به حرفت گوش بدم ولی یه وقتایی یادم میره یه وقتایی نمیدونم کدوم کار درسته،کدوم غلطه وقتی سرم داد میزنی حتی نمیدونم بخاطر کدوم کارم دعوا شدم،آخه من فقط دلم میخواست امتحان کنم،بازی کنم🤦‍♀
مگه بازی کردن کار بدیه؟؟

اصلا دلم نمیخواد بچه ی بدی باشم و ناراحتت کنم
ولی شبا وقتی میرم تو رختخوابم همش به این فکر میکنم که چقدر بچه ی بدیم،چقدر همیشه خرابکارم،کاش من و مثل آجی کوچولوم دوست داشتی🥺


ادامه در کامنت....
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان فندقی مامان فندقی ۵ سالگی
سلام مامانا
من خونه خودم کاملا موکت بود حالا میخام برم یه شهر دیگه مستاجر
اون خونه سرامیکه و موکت های ما هم به اونجا نمیخوره پس باید سرامیک بمونه فقط فرش بندازم بعد حس میکنم سرامیک کثیف میشه سریع
حالا سوالم اینه اونایی که خونشون سرامیکه چجور تمز میکنن و اینکه هر روز تمیز میکنن ؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رادین مامان رادین ۵ سالگی
سلام خانوما.هرجا میرم پسرم گریه زاری که می‌خوام بمونم .یا یکی میاد خونمون میخواد با اون بره .چیکار کنم؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان الین مامان الین ۵ سالگی
سلام خانما خوبید
یه سوال من دخترم ۵سالشه خیلی اضطراب جدایی گرفته
یعنی باید همه جا باشم کنارش،مهدم نمیره میترسه بزارمش بیام،خیلی استرس گرفته تو خواب همش بیدار میشه ببینه من هستم،میگه میخوام همش پیشم باشی، از قبلم وابسته بودا نه اینجوری
چیکار کنم؟ انگار ترسیده
بیشتر از بسته شدن در میترسه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان فندوق مامان فندوق ۵ سالگی
سلام مامانا چیکار کنم پسرم شیشه رو بخوره تک و توک چند بار خورده شیر خودم رو ولی شیر خشک رو باقطره چکان بهش یه کم حدود 30سی سی میدم میخوام شیشه رو یاد بگیره برا مواقع اورژانسی یا موقعی که من بیرون خونه کار دارم چند روز دیگه 3ماهش میشه...
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان keyvan مامان keyvan ۵ سالگی
سلام پسر من ۵سالشه و دوتا نقاشی کشید یه خونه شاد و یک خونه خط خطی گفت تو خونه خط خطی مامانم هست و چهره ترس را برای این نقاشی انتخاب کرد و تو خونه شاد گفت پدرن هست و نماد چهره خوشحال انتخاب کرد ...من یک مادرم و دلم میخواد بدونم پسرم چرا ترس را انتخاب کرده؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آرنیکا مامان آرنیکا ۵ سالگی
سللم مامانا اکه کسی بیداره خواهرانه نصیحتم کنه من یه خواهر دارم یکم مشکل اعصاب داره چندسالع دارو میخوره همس میگه من باید غذام خوابم همه چیم روبه راه باشه خونه مادرم میرم من فقط کار میکنم الان چندوقت دیگه پدرم از بیمارستان مرخص بشه مجبورم برم به مامانم کمک کنم اما اون اصلا به هودش زحمت نمیده یکی دو وعده من غذا پختم بردم خونه مامانم میگم ما سه نفریم مامانم یه نفره به اونام گفتم بیان اما اصلا به بار خودش از این کارا نمیکنن مامانمم همش میگه بباین شام خونه ما منم حرص مامانممو مبخورم از بس کار میکنه بخدا من برم همش کار کار حالا موندم با خواهرم دعوام نشه خوبه بخدا کون گشادم تا حدی اخه از خداشه مامانم بگه شام بمونین ناهارشونم بده تا ظهرم بخوایه کسیم چیزی بهش نگخ
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان یوسف مامان یوسف ۵ سالگی
سلام شب بخیر، چند شبه حدود دوهفته میشه پسرم از خواب بیدار میشه گریه میکنه میدوه تو خونه و میگه میترسم ی یک رب همینجوری گریه میکنه و می‌ترسه نه بغل من میاد نه باباش، فقط گریه میکنه می‌ترسه دیگه دیونه شدم نمیدونم چرا اینطوری میکنه اگ کسی راهی بلده بهم بگه پسرم شبا دیونه دیونه میشه
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ارمیا مامان ارمیا ۵ سالگی
نمیدونم چرا من اصلا شوق وذوقی برای خرید این ستهای چوبی ندارم.
به نظرم چیز مزخرفیه.مثلا به این فکر میکنم شستن اونا چطوری آیا خراب نمیشه آیا رنگش خراب نمیشه و....
نظر شما چیه؟
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر