حالا ک ب زایمان نزدیک شدم اصلا دوست ندارم زایمان کنم ☹️😅
دلم واسه دوتایی بودن و بدون بچه و دوران بارداری تنگ میشه

فکر نکنم دلم برای بارداریم تنگ بشه. فقط میخوام بدنم برگرده به حالت قبل. خسته شدم از بس هر چیزی خوردم یا زبونم بدمزه شد یا معده م سوخت.

اینقد بارداریم سخته امکان نداره دلتنگش بشمممم

من زایمان کردم ولی دلم تنگ نمیشه همش تا درد لگن درد بزور بلند شی بشینی اصلا دوست ندارم 😑

من بجه داریم اینقدر سخت شده ک دلم برای دوتاییمون تنگ شده

من انقد استرس داشتم و دارم که یعنی هیچوقت دلم تنگ نمیشه فقط دوست دارم بخوابم و بیدار شم ببینم شده اسفند

منکه فقط دوس دارم زایمان کنم از شر این همه استرس خلاص بشم

وای من اصن باورم نمیشه فردا زایمان میکنم،جالب‌تر اینکه هیچ حس خاصی یا استرسی هنوز ندارم

والا اینقدر این روزا اذیتم شب و روز دعا میکنم دردام زودتر شروع بشه البته من بچه دومه خیلی مشتاقم ببینم دختر واکنشش به داداشش چیه میتونه باهاش کنار بیاد یا ن

من ک دوس دارم این چند روزم بگذره،شاید دلم تنگ بشه ولی ماه اخر هرروزش عجیب غریبه

اینا هیچی من قبلن از زایمان نمیترسیدم ولی الان هرچی هفتم میره بالاتر میترسم
واقعا نباید تجربه بقیه رو خوند من چندبار خوندم از طبیعی انقد بد گفتن یا فیلم زایمان دیدم وحشت کردم فقط امیدوارم ماه اخر همش غش نکنم 😐🤦‍♀️🤣

بعد دنیا اومدن بچه هیچ وقت دلت برا دو تایی بودن تنگ نمیشه و میگی کاش زودتر اورده بودم بچه رو

منم تمام این حس هارو داشتم بیشتر دلم برای دوتایی بودنمون تنگ میشد
وقتی هم به دنیا اومد تا دو هفته همین حس داشتم ولی بعدش عادی میشه برات با شیرینی های بچه

منم زایمان کردم دلم برای دوران بارداری تنگ شده🤣