دیگه گریه ام درومد... از صبح دردای خیلی شدید ولی نامنظم دارم، هرکار هم لازم بوده کردم، الان دیگه خسته شدم. شوهرم از سرکار اومده رفته دنبال کارای ماشینش حال منم نپرسیده. بعدش زنگ زدم مامانم اونم میگه باید تحمل کنی دیگه. الان نشستم دارم گریه میکنم

عزیزم الان تقریبا همه همینجورن کی به کیه اطرفیان هم تو زایمان فقط دنبال حرفن که داستان بسازن مردا که نمیدونم هدف خدا از خلقتشون چی بود فقط نسل کشی علی بی غم هستن انگار نه انگار بفکر خودت باش اهمیت نده

چرا نمیری دکتر عزیزم...برو معاینه شو بچت مدفوع نکنه خدا نکرده

خوب اگه درد داری هفتت هم بالاس چرا بیمارستان نمیریی

اشکال نداره عزیزم به نی نی فکر کن بغلش کنی همه دردهایی که کشیدی یادت می‌ره❤️ رفتار همسرت هم چی بگم🫤مردا یکم کم اهمیت شدن 🥲

الان یعنی تنهایی تو این وضعیت

نه حال آدم رو میپرسن نه دلگرمی میدن. من از صبحه دارم همینجوری درد میکشم...

عزیزم عیب نداره خدا کریمه