من موندم چقدر سنگدلم خواستم یه بچه بیارم بچه اولم از تنهایی دراومد
حالا دیگه اون منم نداره تنها تر ازقبل
گذاشتمش یکماهه مهد کودک بدتر ازم دورشده ...یه حال بدی داره.ماهلین نمیزاره بهش برسم مراقبت ۲۴ ساعته میخواد....ازبس شیطونه..دلم پیش دختربزرگمه.خدایا کاش تموم شه این روزا.خیلی ناراحتم.چیکارکنم؟؟؟

این همههههههههههههههههه آدم دوتا بچه آوردن یعنی همه اشتباه کردن؟؟ تو الان هورمونات بهم ریخته سر همه چیز ناراحت میشی اتفاقا تو بزرگترین لطف رو در حق بچه‌ت کردی اینو همه دنیا میگن

طوری نیست بعدا ازت تشکر میکنه و دعات میکنه ک براش خواهر آوردی الانم بهش محبت کن خیلی

دخترت ماشالله بزرگه تو مهد هم بهش خوش میگذره با بچه ها، یا وقتی خونست روش حساب کن کمک بخواه یه کاری کن لذت ببرین ازین روزا

اشکال نداره عزیزم خودتو نباز
یکسال دیگه طاقت بیاری خیلی اسون‌تر میشه

عزیییزم طبیعیه ولی با خودت همراهش کن تو کارا کمکت کنه و بهش توجه بیشتری کن عاقلتره بیشتر متوجه میششه

بهترین راه اینه که دختر بزرگت رو مشارکت بدی تو کارها
مثلا بگو بزارش رو پاش
یا مثلا تو تاب تکونش بده
تو روروئک بازی کنه باهاش

طبیعیه عزیزم
اما الان دیگه ماهلین هم یکسالشه میتونن باهم بازی کنن
سه تایی برید خانه بازی
برید شهر بازی
از دختر بزرگت بخواه تو کارهای ماهلین کمکت کنه
در حد توان
باهم نقاشی بکشید
به تمیزی خونه سخت نگیر
براش غذای مورد علاقش و درست کن
کوچیکه رو بزار پیش باباش یا کسی
با بزرگه برید بیرون
براش کارتون مورد علاقش و بگیر
با یه هدیه ی یهویی سوپرایزش کن