۵ پاسخ

پسر من کلا گریه نمیکرد هنوزم گریه نمیکنه،فقط یه شیر میخورد و پوشک همین،حتی برا خوابم کاریش نداشتم خودش میخوابید،اما همش خوابم میومد چون وقتایی اون بیدار بود من نمیخوابیدم،وقتایی ام خواب بود من کار میکردم،خلاصه الان هزارتا کار میکنم بچم کلا بامنه ولی حالم عالیه

من اولین شبی که تنها موندیم نوزادم سکسکه میکرد من گریه میکردم ک نمیتونستم قطعش کنم
گوله گوله اشک می ریختم
الان خندم میگیره😅😅😂😂😂😂😂😂😂

وای من دوسداشتم همه برن من بمونمو بچم و زندگیم
همین که مامانم رفت فرداش گفت میام ببرمش حموم
خودم صبح زود بردمش حموم گفتم نمیخاد بیای
دوسداشتم خودم باشم باهاش ببینم چیه این موجود که یهو اومد وسط زندگیم😁

من برعکس بقیه اولا دوست داشتم همه برن تنها باشم با دخترم ولی الان دیگ نیستم یسره پیش مادرشوهرمم😅

دقیقا منم از تنهایی میترسیدم والانم به اون روز ها فکرمیکنم میترسم

سوال های مرتبط

مامان گردو کوچولو مامان گردو کوچولو ۱۵ ماهگی
❤️یک سال گذشت ❤️
دقیقا پارسال همچین شبی حس عجیبی داشتم یه شادی یه غم یه ترس یه استرس ..
فکر میکردم از پسش برنمیام
فکر میکردم اشتباه کردم
الان یکساله که کنارمه و تازه فهمیدم زندگی یعنی چی
تازه فهمیدم عشق یعنی چی
اینکه یه نفر شبا کنارت بخوابه با صدای نفساش بخوابی
با صدای نفساش بیدار بشی
اینکه بهت بخنده 🙃
اینکه پشت سرت گریه کنه 😭
اینکه از ته دل حرص بگیرش گازت بگیره 😬
اینکه خوابش بیاد بهونتو بگیره 😴
اینکه یه بوس بکنه ازت باکلی آب دهن 😘😅
حتی اینکه بعضی شبا مریض باشه و تا صبح باید پرستاری ازش بکنی 🥱🥱
همه اینا قشنگترین روزای عمرت میشن 🥰🥰
و من چقدر خوشبختم کنار پسرم
الان که بخودم نگاه میکنم میفهمم خیلی تغییر کردم
صبور شدم
قوی شدم
تحمل درد برام بیشتر شده
الان اولویت زندگیم خودم نیستم پسرمه
بخاطرش ساعتها با عشق آشپزی میکنم
ساعتها باهاش بازی میکنم
دارم باهاش بچگی میکنم 😊😊
خداروشکر میکنم که کنارمه و تونستم از پسش بربیام
امسال سخت‌ترین سال عمرم
و قشنگترین سال عمرم بود که تجربه کردم
اونایی که مادرشدن با گوشت و خون می‌فهمن حرفمو
و امیدوارم اونایی که مادر نشدن خدا زودتر این بهشون ببخشه تا بفهمن مادری رو 🤲🤲🤲
تعریف از خودت نباشه ما مامانا خیلی قویم
خیلی خیلی خیلی قوی 🤱🤱🤱
بماند به یادگار از شب تولد عشقم 😍😍😍