۱۲ پاسخ

تا حرفم بزنیم خفمون میکنن

روح رئیسی جانم شاد🖤
لعنت به پزشکیان

تاوقتی که مسئولین فقط به فکرخودشون جیبشون وخانوادشون هستن اوضاع همین تاوقتی برای مردم نخان کارکنن اوضاع همین ،کشورمون پردشمن که دوست دارن ایران ومردم ایران ذلیل ونداربشن خداریشه همشون بخشکونه

خدا لعنت کنه بر باعث بانی کسایی ک ب مملکت خیانت کردن

اینجا مملکت رعب و وحشته
هر چی میخای بگو آزادی هست امنیت هست ی لقمه نونی هست بزنی تو خون بخوری

اما اما امااااا....از واقعیات و فقر و گرونی نگو ک دیگه خدا خم نمیتونه پیدات کنه ک کجا میبرنت
سرزمین ما شده سرزمین کاسه لیسان.....برای خوردن خون ما مردم صف بستن

تهش اینه که با تمام وجودمون دعا کنیم امام زمان ظهور کنن چون این وضعیت فقط به دست با کفایت آقا درست میشه

می‌دونی دولت ما اون چند درصدی که تو همه مناسبتا کلی خرید می‌کنن لباس برند میپوشن دغدغه اشون زندگی پت خونگیشونه رو میبینه، بقیه اصلا تو زاویه دیدشون نیست ، باید فقط معجزه بشه

واقعا احمق هستن. انقدر گرونی کردن.که جوون اصلا جرئت نمیکنه ازدواج کنه. وقتی ازدواج نیست. چی زیاد میشه فساد. بیماری .خیانت. یعنی خدا لعنتشون کنه با این مملکتی که واسه مردم درست کردن.فقط خدا کمکمون کنه.....

من خودم جز همین مردمم کرایه خونه ماهی ۶ تومن شوهرم کارگره دیسک کمر داره ماهی ۱۷ تومن قسط داریم نه ماشین داریم نه طلا نه پس انداز تکلیف خودمونم معلوم نیست به همه بدهکار حتی نون ام قسطی میخریم خدا لعنت کنه باعث و بانیشو دیگه خسته شدم

چقدر زباله گرد زیاد شده چقدر بچه کار چقدر دست فروش چقدر دوره گرد
هر سال یاد از پارسال. فرقی هم نداره اصول گرا و اصلاح طلب. خدا فقط ریشه ظلم و فساد بخشکونه.

قربون امام رضا بشم من موندم با این همه ثروت چه از سرزمینم چه از خود حرم. چرا کارخونه نمی زنن بی خانمان ها رو سامان بدن

مردم فقط دارن مجبوری زندگی میکنن دست خودشون بود میگف خداجونمون بگیرراحتمون کن ازاین زندگیای سخت همه چی همه چی سخت شده قدرت خریداومده پایین بادوتاشغل میمونی توزندگی خدابه داداونایی برسه که یه شغله هزاربدبختی پزشکیان نتونست جمعش کنه استعفا داد ببین پس چقداوضاع خرابه یه مشت دزد خوردن ورفتن حالامملکتمون بودجه کم اورده روزبه روزهم بدترمیشه

من هنوز تو شوک قیمت طلا و دلارم

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
سلام خانوما وقت بخیر
نزدیک بیست روزه پدرم فوت شده وقتایی که بیمارستان بود بابام نه پسرمو بردم بیبینه نه مراسم سر خاک نه مراسم ختم هیچ کدوم پسرمو نیاوردم حتی کنار این بچه گریه هم نمیکنم چون دل بچه ها نازکه نمی‌خوام بیبینه غصه بکنه اما تقریبا از وقتی پدرم فوت شده من بچم خواب راحت نداره اول وقتی می‌خوابیم بخوابیم میچسبه بهم پاهاشو میندازه رو شکمم هر چقدر میگم اونطرف برو بخواب دست تو دست هم بدیم اهمیت نمیده بعدش وقتی خوابید این بچه تا صبح سه چهار بار بیدار میشه تو یکیش نق میرنه تو یکیش گریه می‌کنه تو یکیش حرف میزنه حتی خواب آلو لحاف و تشک رو هم میندازه اینور اونور بعداً بالشت رو پیدا نمیکنه گریه می‌کنه یعنی نمی‌دونم این بچه چرا اینطوری می‌کنه چشه منظورم از گفتن نبردنش تو مراسم پدرم این بود که هیچ کدوم رو ندیده بگم بچه ترسیده هیج جا نبردمش
اصلا عصر میشه میگم واییی شب میخواد بشه تا صبح قراره کم کم چند باری بپریم رو هوا از همسایه ها هم شرمنده شدم تا آروم بشه طول می‌کشه بگین چیکار کنم