۸ پاسخ

خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند😊

چقدر بی ظرفیه شوهرتون ، پدر و مادرتون نباید اینقدر همه چی تموم باشن برای همسرتون، این جور مواقع آدما بی جنبه میشن

ببین پول دادن وهرچی برا خودت بچه ات بردار هزار تومنم به این نده ونگو پس اندارشون کن حرفاشونو هم به شوهرت نگو بنظر من که حسوده

وای یا خداااا قربون همچین پر مادری بنظرم یا حسوده یا خررر

ببخشیدا بگو لیاقتت همینه بهت محل نذارن
خیلیم ناشکری کنی میرم بهشون میگم از دستت ناراضیم سه سوته طلاقمو میگیرن ازت بچمم میگیرم ها

اشتباه از خانوادت هست .نباید اینکارا رو کننن مردااا پرو میشن ...

چقدر بی ظرفیته شوهرت یعنی چی جای تشکر کردنشه کی الان برای دخترش ماشین میخره یا ۱۵ میلیون کادو میده به خدا شوهر من هرچی مامانم میگه انجام میده آخرشم خونه راهش نداد

امان ازدست بعضی مردا که گربه کوره هستن
چشمشونو بگیره این همه محبت.
بعضیادستت تاآرنج بکنی توکندوعسل بذاری دهنشون بازم میگن زهرماربود

سوال های مرتبط

مامان زینب جون😍👶🏻 مامان زینب جون😍👶🏻 ۱۲ ماهگی
قلب مامان ❤اصلا باورم نمیشه داره یکسالت میشه
ینی من یکساله که مامان شدم 🥲 این روزایی که ماما صدام میکنی و بیشتر از همههه وابسته منی و بغل هیچکس نمیری قشنگ ترین لحظه های منه
درسته یه وقتایی از شدت گریه هات وسط مهمونی منم گریه کردم یه وقتا تو خونه دست تنها بودم و انقددد اذیت شدم که منم زدم زیر گریه ولی تو همونی
ولی برای تک تک لحظه هاش دلم تنگ میشه
باورم نمیشه از نوزادیات فقط چندتا عکس دارم و دیگ خودت داری کم کم بزرگ میشی و ی روزی دیگ انقد راحت نمیتونم بغلت کنم انقد راحت تو بغلم جا نمیشی ب این روزا فک میکنم قلبم درد میگیره اخه همه میدونن من دوستت ندارم دیوانه واااااااار عاشقتم میمیرم برات یه جور عجیبی


لباسای دخترم برا تولدشه فقط اون تور روی جوراباااش😫🤌🏻😍
عروسی و عاقبت بخیریتو ببینم عزیزدل مادر ❤

برانه من برا تولد دخترم اینه که چون تو جشن دندونی حسابی اذیت شد و تو این عید و مهمونیا فهمیدم فعلا جمع های شلوغ دوست نداره تولد نمیگیرم
بجاش میبریمش پارک و عکاسی میکنیم و کارایی که دوست داره رو انجام میدیم یکیش اینه ک کتف کبابی رو بدی دستش بخوره و همه جارو کثیف کنه 😂❤ یکیش ماشین بازیش یکیش تاب بازیشه
میخوام اون روز متعلق ب خودش باشه و حالش باهاش خوب باشه
انشالله تولد بمونه برای وقتی کم یکم دیگ بزرگ تر بشه و از تولد لذت ببره ❤😍
مامان آی لین مامان آی لین ۱۳ ماهگی
خانما من یه مشکلی دارم که هیچ کس نمیتونه حل کنه😖😖و خودم کردم

سال۱۴۰۲رفته بودم از دکتر وقت بگیرم واسه زایمان با خواهر شوهرم دکتر واسه ۲۳اسفند نامه داد بعد خواهر شوهرم گفت میشه ۲۲اسفند وقت بدین دکتر هم گفت اگه خودش یعنی من مشکل نداشته باشه یه روز زودتر عیب نداره منه لال مونده هم گفتم واسه من فرق نداره دکتر هم برای ۲۲اسفند نامه داد.. بعد الان تولد دختر من و دختر خواهر شوهرم تو یه روز افتاده.. امسال گفت بیا تولد بگیریم من گفتم نه چون خانواده م نمیومدن بعد درست روز تولد دخترم رفته بودیم واسه دخترم النگو بخریم اومدم دیدم دوتا از مبل هام نیس اینم بگم خونه ما بالای خونه مادر شوهرم هست خلاصه دیدم خواهر شوهرم برده بود پایین یعنی خونه مادر شوهرم برا دخترش تولد بگیره.. چون مادر شوهرم تازه عمل کیسه صفرا کرده بود نمیتونست بره خونه دخترش اون تولد رو اورده بود خونه مامانش بعد ما از بیرون داشتیم میومدیم خونمون گفت برو واسه ایلین لباس مناسب بپوشون بیار با هستی عکس بگیره منم ناچار بردم

بعد همسر من میگه واسه دخترم بعد عید فطر ماهم تولد بگیریم منم میگم بمونه واسه دو سالگیش مفصل بگیریم

و یه مشکل منم اینه که خانواده شوهرم هر چی خوان بدون اجازه میان بر میدارن شوهرم هم میگه عیب نداره نمیخورن که منم اصلا نمیتونم بهش بفهمونم که من بدم میاد کسی از وسایل های خونه من استفاده کنه بدون رضایت قلبی من