خانومایی ک منو می‌شناسن و میدونن همجنس گرایی شوهرمو..اون بس نبود گفتم بخاطر بچم تحمل کنم.حالا چن روزه هی میگه بهت شک دارم تو با کسی هستی، پسر خواهرم اومده خونمون ک یکسال ازم‌کوچیکه میگه بهت نظر داره به اونجات نگا می‌کرد.ی پسری بود قبل شوهرم دوس بودیم میگه شبا اسم اونو میگی تو خواب..از حرصم رو پسرم داد زدم ترسید پرید گریه کرد دیگه میخوام خودمو بکشم خسته شدممممم بخدا چیکار کنم

طلاق بگیر سریع سعی کن توافق کنی و خونه رو بگیری ازش که بعد طلاق منت نزارن سرت بقیه.خونه رم شرط کن باهاش تو دادگاه این زندگی زندگی نمیشه خودتو نجات بده سخته میدونم ولی نشین یهو به خودت میای میبینی پیر شدی از زندگیت هیچی نفمیدی

سلام مشاوره تلفنی هست شمارش و از گوگل بگیر زنگ بزن حرف بزن راهکار میدن بهت

چجوری حالت ازش بهم نمیخوره؟یه لحظه ام نمیشه تحمل کردش .تو جدا شو خدا خودش راه رو برات باز میکنه .حیفه بچت که بعدن بفهمه باباش چیکاره بوده جدا شو با ی آدم ازدواج کن

عزیزم گوه تو این شانس چرا همه بدبختی ها رو باهم داری تو

طلاقتو بگیر مدرک جم کن بگو ای هم جنس گراس تا میتونی مدرک بفهمه همجنس بازه حضانت بگیر البته ت7سال حضانت از

جدی بگیر قضیه رو حتما
بعد کارت با شوهرت به جاهای باریک و جداشدن نرسه

از کجا فهمیدی همجنس گراس

بگو صفت های خودتو رو من نزار وا یعنی چی اصلا مغزش مریضه عزیز من

مادرع

بنظرم دنبال بهونس جدا بشین🥲

منم نامزدی شوهرم‌همش بهم تهمت میزد . خودش خراب بود فکر میکرد همه مثل خودشن .
الان خیلی درکت میکنم