۵ پاسخ

چقدر بود وزن دخملت؟

دکترت کی بود؟

مبارک باشه و بسلامتی
خب بیمارستان خصوصی رفتی

خب بقيه اش

خب

سوال های مرتبط

مامان آرسام🩵 مامان آرسام🩵 روزهای ابتدایی تولد
مامان 🩵امیر مهدی🩵 مامان 🩵امیر مهدی🩵 ۳ ماهگی
اعصابم خیلی خرابه
شب عزیز اشکمو درآوردن
رفتم بیمارستان بچه حرکت نداشت و ترشحات خونی زیاد داشتم
بازم اون پدسگ اونجا بود اولش مث آدم تحویل گرفت
آن اس تی کرد بچه دوبار ب زور حرکت کرد
گفت خوبه نوازش گفتم ممنون ولی من ترشحات دارم اخه ۴۸ ساعت از رو معاینه گذشته آخه بازم دارم میترسم
با لحن تند گفت خانم کو پد رو نشون بده گفتم نزاشتم ک
خب شرتتو گفتم هول بودم تازه عوض کردم اومدم
برگشت بهم گفت پس ت خودت میخاری هی بهت انگشت بره
خون بیاد ازت گفتم این چ طرز حرف زدنه احترامتو نگهدار
گف ن آخه هر شب اینجا پلاسی الکی میایی وقت مارو
میگیری گفتم وظیفته بهم برسی و معاینه م کنی
اخلاق نداری حوصله نداری کارت اینجا چیه
یکی اون گف یکی من گفتم گف دستمال بردار
خودتو پاک کن ببینم پاک کردم یه لخته خون بزرگ
قرمز قهوه ای بود گفت دراز بکش ببینم
معاینه کرد گف یک فینگری از بس انگشت کردن بهت خون ریزی میکنی
گفتم تابحال سابقه نداشته
بعدش گف الکی ادا درمیاری لوس میشی زود میایی اینجا
هی بستری میشی هی بستری میشی گفتم ب ت چه آخه
میگه ن آخ کم لوس شو
مامان ویهان💙 مامان ویهان💙 ۱ ماهگی
#تجربه من از زایمان
#پارت اول
بالاخره بعد هفت روز اومدم تجربمو از زایمان بگم🤭
از 36هفته شروع کردم به ورزش و استفاده از گل مغربی و دوش آب گرم روزی دو دفعه دوش آب گرم میگرفتم 38هفته 4روز رفتم واسه معاینه دکترم ک معاینم کرد گف دهانه رحمت کاملا بستس اینو که گف انگار روی من یه سطل آب یخ ریختن خلاصه اومدم خونه تحرکم و ورزشمو بیشتر کردم تا چهل هفته که روز زایمانم رسید شبش کلی ورزش کرده بودمو پیاده روی فراوون تو دلم امید داشتم که شاید حداقلش دو سانت دهانه رحمم باز شده باشه ولی اینم بگم من هیچ دردی نداشتم حتی یه ذره
13اسفند تاریخ زایمانم بود صبح ساعت 10صبح رفتم بیمارستان گفتم تاریخ زایمانمه فرستادنم پیش ماما ازم یسری سوالا کرد گف دردی چیزی داری گفتم نه فق بچم تکون نمیخوره گف از کی گفتم از دیشب بعدش معاینم کردن گفتن دهانه رحمت بستس یعنی من مردم یه مامای دیگ رو صدا زدن اونم اومد معاینه کرد و گف بستس و بعد معاینه منو فرستادن ان اس اتی تموم که شد بهم گفتن ان اس تی خوبه و من بازم گفتم من تکونای بچمو حس نمیکنم گفتن پس برو سریع سونو فرستادنم سونو اونجا در حال انجام سونو بود دکتر ک بهم گف بچت تکون نمیخوره چن تا سرفه کن چن تا سرفه کردم چهارمین سرفم بود که یه تکون ریز خورد دکتر بهم گف همین کافیه و ثبتش میکنم گفتم یعنی چی شما به من گفتید بچت تکون نمیخوره سرفه کن تا تکون بخوره اینا رو نمیخایید ثیت کنید گف نه همین تکونش کافیه از یطرفم بهم گف آبریزش داری گفتم نه
گف مایع دور جنین خیلی کم شده منم با خودم گفتم خب حتما مینویسه تو سونو اینا رو ولی وقتی رفتم سونو رو به ماما زایشگاه نشون دادم گف هم تکونای بچت خوبه هم مایع دورش


اینو بخونید تا پارت بعدی رو بنویسم♥🤭