همون همفکری ومشورت 🤪🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
، دخترم از اول سال رفت مدرسه اومد گفت مامان خانم میگی دروغ نگو، مثلا دوستش نوک مداد بی نهایتش شکوند، به خانم ش گفته اونم نیومده، درست باهاشون صحبت کنه، به دخترم گفته دروغ نگو🙄🙄
یا یبارم دختر وسایلش انداخت بازهم همینه گفته
بعد دوستان نسبتا درجریان ویار بدم بودید، خلاصه یه کم نتونستم کمک درسی بهش بدم، هرکجا مشکلی داشت، علامت ضربدر میزدم تا ببره پیش معلم براش توضیح بده، تا دعواش کرده وگفته تکالیفت کامل نیست🥺🥺
یا رفتم سوال پرسیدم درس اوا چطوره، دراورد گفت افتضاح 😯😯حالا هرچی امتحان گرفته خیلی خوب بود. پرسیدم امتحان هاش که خوبه. از شانس گوشیش زنگ خورد مجبور شد خداحافظی ورفت
باز منو حال بدم. شوهرم فرستادم گفتم بره بپرس. چون دخترم کلی گریه تو این مدرسه نمیمونم خانمش بده.
شوهرم خجالت کشیده فقط گفته به مدیر یه کم بهونه مدرسه دوستا ومدرسه قبلیش میگیره باهاش صحبت کن و فلان مبحث یاد نگرفته، مدیر گفته خانمش چیزی گفته، شوهرم میگه، قبل من م یکی داشت بد معلمه رو میگفت که رفتم جمعش کردن🙄
خلاصه. درحریان بیمارستان رفتن بودید همون موقع مبحث جدید درس داد ودخترم خونه عمه اش بود 2روز، نرفت مدرسه، از اون روز 1ماه میگذره، گفتم به خانمت بگو برات توضیح بده، گفت میگه میخواستی گوش بدی😕😕😕😕حالا شوهرم بهشون جریان منو گفته، خودمم به خدا تو بیمارستان با اون حالم پیامش دادم بیمارستانم اوا نمیاد،
و سه شنبه ها هم تا1میمونن مثلا ریاضی تدریس کنه. بعد 1ماه بهش اون نگفته، من م نگفتم، گفتم ببینم تا کی میخواد نگه
ادامش پایین

تصویر
۱۳ پاسخ

خلاصه تا دخترم امتحان داشت باز دوباره گفتم بهش بگو تا اینبار دعواش کرده میخواستی گوش بدی ونمیگم🙄🙄اینم با گریه اومد.
من م رفتم مدرسه گفتم، این نبود نگفتید. خانمش گفت برای فلانی گفتم چون مادرش گفته🙄🙄🙄گفتمش مگع دخترم خودش ادم نیست و زبون نداره، اصلا یادش هم نگرفته باشه باید یبار توضیح میدادی، دبگه هیچی نگفت، گفت الان کلاس دارم به ولله منو متقاعد نکرد
باز هفته پیش گفتم دخترم مریص بود توتب میسوخت 2روز نرفت. تا زنگ بزنم معاون مدرسه زنگ زد گفتم مریض و...
دیکه یه مبحث جدید یاد داده بود و دوشنبه امتحان گرفت دخترمم خوند گفت درس جدید گفتمش بزار معلمت برات توضیح میده تا بهش گغته، معلمش گفته، بعدااا
حالا از قضا همون روز رفتم مدرسه که هم کاری با معلمش داشتم هم بگم اون بهش بگه. وقتی رسیدم تا امتحان دیگه تموم و دارن برگه ها میدن
رفتم داخل. 5تا دانش آموز داخل بود ودخترم سلام دادم، گفتم مادر اوا م، همینجوری سرسری نگاه برگه امتحانی کرد وگفت افتضاحه🙄🙄سرهم تکون میداد، دخترم اول حلو دوستاش بهد نگاه من خحالت کشید اومد بیرون همینجوری گریه میکرد، 🥺🥺🥺به زور باهاش حرف زدم مهم نبست ونبودی، بعدی بهتر میدی
دیگه با معلمش حرف زدم، دخترم میگه تپکلاس زیاد صداش بلند میکنه ازش میترسیم. یا بداخلاقی میکنه یا هرچی بگیم میگه دروغ گو، چند بارهم بهم گفته تنبل

این کع گفت بابا ش حوش اورد هرچی فحش اول به من داد چون من بردم این مدرسه بعد به خانمش
گفتم فردا میرم با مدیر صحبت میکنم 2بارم رفتم تا نیومده
امروز مدیر زنگ زد. تشریف اوردید مدرسه درخدمتم، گفتمش حضوری کار خصوصی دارم، اونم گفت خیر و خدافظی
حالا با این تفاسیر میخوام برم با مدیرش حرف بزنم
چون دخترم سه شنبه وچهار شنبه، به زور فرستادم مدرسه میگه نمیرم این مدرسه.
من چکار کنم شوهرم، من مقصر میدونه🥺🥺

خلاصه ترتر،
به خودممم گفته اوا افتضاخححم به ولله که افتضاح چقدر مشید هاااا
امتحان امروزش بده🙄🥺🥺🥺من م گفتمش چشم بهتر میخونه و فلان مبحث مریض بود میگه باید خودت میگفتی
من م گفتمش دخترم، از همون پیش دبستانی مستقل بوده. وهست قرار نیست هرحا کم بیارع من بیام وسط خودش گفت، بهتون گفت، بعد کلاس میگم بهش
حالا دخترم اومد تا بغض وگریه، البته باباش دید بدتر گریه کرد که باباشم به خدا بامن دعوا کرد🥺🥺
گفت خانم برگه امتحان که دید گفت ببینم چند تا غلط داری البته میدونم افتضاح دادی امتحان رو،
گفت من م خجالت کشیدم
دخترم گفت خانم که تصحیح کرد تا همه اش درسته الا اونی که نبودم گفت، هاااا شانس اوردی شانسی شانسی خوب نوشتی🙄🙄🙄🙄🙄

اها درساشم به ولله عالیه. حفظایتی که 20.ریاضی هم همینطور هرجا هم یاد نگرفته باشه، کلیپ براش میزارم

فقط باید بری اداره شکایت کنی اونا زنگ میزنن به مدیر،معلمه خودش جمع وجور میکنه. ویلا صدبارم بری با مدیر صحبت کنی فایده نداره، تو اداره اسم وفامیل دخترت نگو اونا خودشو واقعا پیگیری میکنن

عزیزم جدی با مدیرش صحبت کن بگو میرم آموزش پروش شکایت میکنم

بنظرم بروبامدیرمدرسه قشنگ صحبت کن وهمه چیوبگوبهش بگوک شوهرت تورومقصرمیدونه معلمش حاضرنیس یه مبحثی رویاددخترت بده اونروزدخترت نبوده ویادنگرفته ازمعلمش بگودرخواست کرده اماحاضرنبوده یادش بده

ببین به نظرم معلم باهاش لج شده اگه بتونی مدرسه یا کلاسش رو عوض کنی بهتره بچه از درس زده میشه

چه معلم بی ادبی

یا خدا کتاب نوشتی

لطفا لایکشون کنید بالا بمونه،

عزیزم هرچی بگی حق داری معلمای الان هیچی نمیفهمن منم همین مشکلو دارم با معلمش بخدا همرو خودم خونه جدا درس میدم بهش😑

کلاس چند

سوال های مرتبط

مامانِ‌عطر ِهل مامانِ‌عطر ِهل قصد بارداری
دیگه پرستار اومد برام توضیح داد گفت ۳ تا تخمک خوب داری ..‌ یسری مراقبتهارو توضیح دادن و شیاف هم هر ۱۲ ساعت استفاده کنم. مایعات بخورم ... از بابت دوستم خیلی ناراحت شدم سه تا تخمک ولی پوچ بود گفتن پریود بعدی از اول باید انجام بدی خیلی حالش بد شد خیلی ناراحت شدم... واقعا سخته بود پذیرفتن این حرف...

من که فرو ریختم ‌‌‌ 😥🥺 اشک تو چشمم جمع شد 🥺🥺🥺ولی بهش دلداری دادم خیلی حالم گرفته بود😔 بعد نوبت خودم که شد گفت شنبه بیا برای تعیین تکلیف جنینها.... 🐣خدایا به همه بچه بده ....🐣🐣🐣. نذار اینقدر بنده ها سختی بکشند نذار اینقدر چشم انتظار باشن.... خدایا هوایه همه ی بندگانتو داشته🤱 باش...💓

خلاصه گفتن لباس بپوشید رفتم تعویض کردم ... بیرون که اومدم مادر همسرم منو دیدم گفت چرا رنگو رو نداری از ۱۲ شب ۱.۵ ظهر گشنگی کشیدی گفتم خیلی درد دارم .. .. همسرم قرار بودfnaبشه هنوز دکترش نیومده بود .. استرس منو خودشو داشت ... رفتیم سوار ماشین شدیم دراز کشیدم ولی درد داشتم تا همسرم سوپ گرفت خودم تو دلم کمی اروم شد... خلاصه تا ۵ بعد از ظهر معطل شدیم دکتر بیاد نیومد رفتن مطبش نمونه بگیرند همسرم خیلی درد داشت خیلی ناراحت شدم ... تا نمونه را تحویل بیمارستان دادن... گفتن فردا زنگ بزنید ببینم نمونه تایید میشه خلاصه دیگه راه افتادیم به سمت شهرمون تو ماشین خوابیدم حالت تهوع بهم دست داد ... نشستم همسرم مادر خیلی نگران شدن😥
گفتن وایسیم اب بزنی به صورتت ... شیشه رو پایین دادم یه کم پسته شور خوردم اروم شد ولی درد درد تو رحمم بود خیلی امونمو🥺 برید بود🥺🥺
میخاستم گریه کنم... 😢
دیگه شیاف گرفتیم زدم اروم شد ولی درد داشتم
#قسمت دوم