صبحمو طوفانی شروع کردم. در بدو چشم باز کردن همسرم بهم گیر داد که کیخوام حلیم بخرم هم تو بخور هم هلیا. گفتم به هلیا نمیدم منم دوست ندارم. و اصرار زیااااااد و بیجا که باید به هلیا حلیم بدی. بعدم ناراحت شد که چرا ندادم بهش. واسه هلیا هم صبحونه درست کردم لب نزد فقط جیغ و گریه. منم عصبانی شدم و با جناب همسر دعوا کردم که صبح اول صبح وقتی سر چیز بیخود گند میزنی توی اعصاب من من دیگه انرژی بچه داری واسه بقیه روزم نمیمونه. ظهر هم با پدرشوهر اینا دعوتیم جایی باید با یه سریا سر و کله بزنم 🤦🏻‍♀️ خدا امروزو به خیر کنه فقط

سخت میگیری
میگفتی باشه میدم
وکار خودت میکردی
من همیشه به شوهرم میگم چشم واخرش کار خودم انحام میدم ن اون ناراحت میشه ن من
درگیری هم پیش نمیاید

همونقدر ک بچه توهست بچه اونم هست
نمیخاد بلا سرش بیاره که
میدادی چیزی نمیشد

واااای دقیقا علیرضا هم اینجوریه دوس داره همه چی بده ما هم دائم در حال دعواییم سر این موضوع انقدر غذا مزه دار خورده غذا بی مزه نمیخوره 😕
برو یه دوش بگیر حالت بیار سرجاش و مراقب خانوم پدر شوهرت باش 🤣🤨

مامان هلیا ماشالله شما خیلی با تجربه هستین با اینکه بچه اولتونه میشه بگین تا الان به هلیاجان چیا دادین که منم به اریا بدم

تو دوره پی ام اسی؟

حالا ما برعکسیم من همچی به بچه میدم شوهرم نمیزاره 😐

ولی کاش میدادی ایرادی نداره که عزیزم

حالا شوهرت با ذوق خریده بود میدادی دیگه چی میشد

یکم حلیم بهش میدادی آنقدر دعوا نداشت

حالا حلیم میدادی چی میشد