آقا یکی به من بگه چیکار کنم از صب کلافم..
فردا تولد بچه یکی از دوستامونه امروز زنگ زدن دعوت کردن حالا گفتن تولد بهونه اس خیلی وقته همو ندیدیم حتما بیایین همسرمم قبول کرد که میایم ولی من اصلا دلم نمیخواد برم چون خانوم این دوستمون زیادی کثیفه همیشه خدا کنار گازش چربه و سینکش کاملا زرد سه تا بچه داره یعنی به حدی کاراش چندشه که استفراغ بچه رو با گوشه شالی که رو سرشه از دهنش پاک میکنه پوشک بچه رو عوض میکنه دستشو نمیشوره من حالم بد میشه نمیتونم حتی یه لیوان آب بخورم ادم وسواسی نیستم ولی خب حالت تهوع میگیرم دست خودم نیست چیزی نخوردنی هم همش تعارف و بزور میریزن تو حلق ادم به همسرم میگم نریم میگه این دفه رو بیخیال شو نریم فک میکنن بخاطر کادو نرفتیم حالا دو ساعت هم تو راهیم صب حرکت میکنیم ناهار اونجاییم موندم چه بهونه ای بیارم که ناهار کوفت نکنم🤢😩😩

اره واقعانم سخته من عمم اینجوریه وقتی هم میرم خونشون الکی بهونه میارم برای نخوردن هر چیزی😐 من واقعا از این کثیف بازیا متنفرم

وای درست شبیه خانواده شوهرم اونام اینجورین🤮
ولی شما این خانوم ی دوسته میتونی نری اما من بدبخت هر ماه دو بار دعوت میکنن بریم 🤢🤮

رفتی‌‌‌ اونجا‌ یهویی‌ بزن‌ زیر‌گریه‌‌معده‌ درد‌شدید. گرفتی. هر‌ دقیقه‌ هم‌ برو‌ سرویس‌ اینقد‌ خوب وطبیعی‌ بازی کن‌ک‌شوهرت باورش‌ بشه‌ ببرتت. دکتر‌ سریع‌ خلاص‌بشی

عزیزم بهتره بری زشته
ارزش قائل شده برات
بهتره وسواس زیادی از خودت نشون بدی تا متوجه بشه پیش تو باید خیلی چیزارو‌رعایت کنه

بگوسرماخوردم‌

دخترتو بهونه کن بگو گشنش بود تو راه وایسادیم براش غذا گرفتیم منم بغلش خوردم سیر شدم
یا اینکه بگو ماشین گرفته حالم بده بخورم گلاب ب روت میارم بالا