۷ پاسخ

نوش جانش، میتونید گردوهم رنده کنید تو برنجش بخاطر گرمیش

نوش جانش. حالاخورد

نوش جونش

میشه بگی ماهی چی دادی من قزل دادم

نوش حونش‌
من هنوز ندادممم

نوش جان بده من دادم الحمدلله هببچ نشد

استرس نداره خب الآنم خیلی دیر دادی عزیزم نوش جونش بشه الهی💜🧿

سوال های مرتبط

مامان نلین مامان نلین ۱ سالگی
خب اومدم تجربه زیاد غذا دادن نلین رو بگم
نلین یه مدت در هفته چند بار خیلی ببخشید بالا می آورد احتمال دادم که از دندون کرسیش باشه که داره درمیاد که بعد یه مدت دیگه دیدم بالا آوردنش زیاد شده اینبار احتمال که ریفلاکسش دوباره برگشته باشه و احتمال دوم هم اینکه به نلین زیاد غذا میدم که براش سنگین میشه چون از علائم ریفلاکس فقط همون بالا آوردن رو داشت یه روز تعداد قاشقهای غذای نلین رو شمردم (نلین هیچوقت تقاضای غذا نداره و با کلی فیلم بازی کردن اینها بهش خودم غذا میدم و هر چقدر که قاشق رو میبردم جلوی دهانش می خورد) اومدم اینجا از مامانها پرسیدم که چه مقدار و چند تا قاشق به بچه ها غذا میدن و از جواب مامانها متوجه شدم که زیاد به نلین غذا میدم به مدت سه روز غذاشو کم کردم و خدا رو شکر دیگه بالا نیاورد و همون غذا براش سنگین می‌شده دخترم بالا می آورد
در آخر مامانها من توی تاپیک قبلی سوالم خیلی واضح بودش منم دخترم هر چقدر میلش بکشه بهش غذا میدم و اینکه اومدم اینجا پرسیدم حتما دلیلی داشته من خودم اینجور مواقع یا سوالی رو جواب نمیدم یا اگه هم جواب میدم فقط همون سوال رو جواب میدم نه اینکه سوال رو با سوال جواب بدم یا نمیام بپرسم واقعا تعداد قاشق غذا رو شماریی اینجا همه مادریم با تمام سختی‌ها خودش قرار نیست اینجا همدیگه رو مثل اطرافیان زیر سوال ببریم
مامان نلین مامان نلین ۱ سالگی
اومدم بعد سه روز از تجربه واکسن ۱۸ ماهگی بگم
همونجور که بیشتر مامانهای گهواره گفته بودند اونحور که فکر میکردم ترسناک نبود و حداقل از واکسن شش ماهگی نلین سبک تر بودش البته بچه با بچه فرق می کنه همونجور که یکسری مامانها گفته بودند خیلی سخت نیست یکسری هم براشون خیلی سخت گذشت نلین بعد از واکسن تقریبا دو ساعت بازی کرد و راه رفت هر چهار ساعت استا میدادم که شانسم واکسنش همزمان شد با در آوردن دندون کرسیش که نصفش زد بیرون به خاطر همین هم غذا میدادم هم استا خیلی ببخشید بالا می آورد و به خاطر همین غروب تا سه شب همون روز تب تا تقریبا ۳۸ می‌کرد که پاشویه میکردم می اومد پایین خدا رو شکر من دکتر دخترم گفته بود تب واکسن با همون استا و پاشویه اوکی میشه و شیاف اینها نیازی نیست و دقیقا حداقل برای دختر من همینطور بودش چون دکترش خیلی موافق داروهای با دوز بالا نیست و میگه لول همین‌ها رو استفاده کنید و در آخر ( مامانها من تجربه ی خودمو دارم میگم لطفا جبهه نگیرید در مورد حرف دکتر) در مورد اینکه درد پا داشت یا نه خدا رو شکر نداشت براش هر چند ساعت کمپرس سرد و پماد ویکس زدم شاید به خاطر همون بودش
در آخر دختر من برای واکسن اذیت نشد خدارو شکر بیشتر به خاطر دندونش اذیته که همچنان ادامه داره چون هنوز نصف دندون کرسیش زده بیرون
مامان محمدحسین👶 مامان محمدحسین👶 ۱ سالگی
مامان نلین مامان نلین ۱ سالگی
گله گرد من چشم تیله ایی من 😍
اینجا نلین پنج ماه و خورده ایی هستش نمیدونم مامانها شماها هم مثل من از دوران نوزادی بچه هاتون لذت نبردید؟ من فقط دوست داشتم زودتر بگذره... تنهایی، افسردگی که از توی دوران بارداری تا بعد از زایمان درگیرش بودم، دوری از خانواده، سختی‌ها که توی بارداری به تنهایی کشیدم و تا بعد از زایمان هم این سختی‌ها ادامه داشت و خونه ساختنمون که درگیر کارهای خونه بودیم کولیک شیرنخوردن نلین با سرنگ شیر دادن و ریفلاکس و ... همه ی اینها باعث شد من اصلا لذتی از مادری کردن نبرم....
مهمترینش فکر کنم با همه این چیزهای که نوشتم قوی نشون دادنم بود... کاش ما دهه شصتیها یاد گرفته بودیم قرار نیست همه ی کارها و مسئولیت‌ها رو خودمون به تنهایی انجام بدیم بلد بودیم از دیگران کمک بخایم من از نوجوونیم یاد گرفتم کارهای خودمو به تنهایی انجام بدم در واقع مزاحم کسی نشم استقلال و مسئولیت پذیری خیلی خوبه ولی هر چیزی اندازه اش درسته که اینو همیشه به خودم میگم از من که گذشت ولی تمام تلاشمو می کنم نلین مثل من نباشه....