۶ پاسخ

حالا چشمش نزنی 😂

عزیزم درخواست بده

میگم دلخوشی ماها بعد بچه دار شدن چقد سطحی شدن
من چندروز پیش ماکارونی شکلی مادرشوهرم برام اورد
دخترم اصلا شکلی نمیخورده
منم نشسته بودم با دست میخوردم،یهو دلم خواس با دست بخورم😹دیدم دخترم اومد یکی دادم خورد
باز دادم خورد
همینجوری پنج شش تا خورد و من خوشحال ترین بودم
ازبس بدغذاس

آره دختر منم گرسنه که میمونه میخوره

بچه من از بعد صبحانه بهانه اش شروع شد بخدا از ۱۰ صبح یه سره داره گریه میکنه تا ۱ ک خواب رفت هرچی میخوام بدم نمیخوره نه بغل کسی میره نه حاضره بزارمش رو زمین بخوابه ۲ ساعته همینجور رو پامه تا میام بزارمش زمین بیدار میشه و گریه میکنه دیگه بُریدم بخدا😭 گفتم گشنه اس دیدم نه اصلا قبول نمیکنه غذا بخوره تازه یه هفته اس ک مریضش خوب شده بود ..صبح ک بیدار شد بعد صبحانه شروع کرده گریه کردن هرکار کردم آروم نگرفت

بچتون کی تا حالا مریض شده؟

سوال های مرتبط

مامان ♥️mahour🧿 مامان ♥️mahour🧿 ۱ سالگی
تجربه از شیر زدن پسرم❤️🤤
که میخان بچتون از شیر بگیرین اگه دوست داشتن از تجربم استفاده کنن اگه هم نه که هیچی نیان بگین ایطور بچه اذیت میشه ...

روز شنبه عصر ساعت ۵ بردمش خونه داداشم با بچه ها بازی کرد دیگه منم کمک زن داداشم فرش شستم خواهرم هواسش به بچم یا بقیه بود بچه خیلی دورش بودن دیگه تا ساعت ۱۰ شب بهش شیر دادم باز بازی کرد نزاشتم بخواب تا خوب خسته بشه
ساعت ۱۲ شب خسته شد و دیگه شیر بهش دادم گرفت خوابید
مثل شب های قبل که ساعتش می دونستم کی بیدار میشه بیدار شد ساعت ۲ شب
و من از قبل عطاری بهم یه پودری داد به اسم صبر
زدم رو سینم فقط گذاشتم یکم بوش کنه دید بوش بده دیگه شیر نخورد درحد دو دیقه گریع کرد بعدش خوابید
باز ساعت
ساعت ۴ بیدار شد شیر خاست سرگرمش کردم
اهنگ گذاشتم واسش دیگه با آهنگ خوابید
ساعت ۷ صبح بیدار شد دیگه براش آب شربت لقمه نون پنیری براش گرفتم خورد سیر شد خوابید تا ساعت ۱۰ صبح
دیگه بعدش باز بیدار شد سرگرم شد با بچه داداشم اومد نگاه سینم کرد منم بهش گفتم اخ دیگه خودش هم فهمیدکه نباید بخوره هی می گفت اخ
ساعت ۲ظهر شد غذا دادمش خورد خوابید
ساعت ۴ بیدار شد دیگه خواهرم بردش بیرون سرگرم شد باز اومد تقویتش کردم بادام‌.. خورد دیگه یکم بازی کرد
دیگه ساعت ۹ شب یکم خوابید بیدار شد گذاشتم یکم دیگه خسته بشه و شام باز بهش دادم خورد دیگه ساعت ۱۱ نیم خوابید
مامان پسته جون مامان پسته جون ۲ سالگی
خانوما من دوتا کار کردم که خیلی رو بچه م جواب داده و خواب و خوراکش بهتر شده گفتم تجربمو بنویسم:

یکی اینکه اتاقشو جدا کردم. راستش اولا رو تخت کنار مادر چسبیده به تخت خودمون میخوابید بعد تخت کنار مادر براش کوچیک شد دیگه کنار تختمون روی زمین براش رختخواب مینداختم میخوابید. ولی راحت نبودیم که بچه دائم توی اتاق ماست ، به جز اون دریچه کولر هم مستقیم روش بود دیگه چند روز پیش با ترس و لرز بردمش اتاق خودش توی تختش که حفاظ داره خوابوندم باورتون نمیشه این چند روزه خوابش چقدر بیشتر و بهتر شده شبا ۱۱ تا ۱۰ صبح میخوابه و روزا هم سه ساعت میخوابه ماشالله ، اصلا هم گریه نکرد و نترسید خداروشکر🤲 (البته اینم بگم که پسر من نصفه شبا عادت بیدار شدن نداشت از قبل)

دوم اینکه من قبلا صبح که ساعت ده بیدار میشد و شیر میخورد، ۱۲ یه میانوعده بهش میدادم و ساعت ۲ هم ناهار یعنی کلا طی روز دو ساعت یه بار بهش خوراکی یا شیر میدادم چون همش نگران بودم که نکنه گشنش باشه الان به نگرانیم غلبه کردم و فاصله وعده هاشو سه ساعت در نظر میگیرم مثلا ساعت ۱۰ که شیر یا صبحانه خورد دیگه بهش چیزی نمیدم ( یا گاهی یه چیز کوچولو میدم در حد نثف قاچ هندونه) تا ساعت ۱ که ناهار میدم ... خییییلی بهتر میخوره چون سه ساعت فاصله بینشونه و کلا بقیه شیر و میانوعده هاش و هرچی براش میارم هم کامل میخوره ولی اونجوری از هرچیزی که براش میوردم یه نوک میزد و آخرشب که حساب کتاب میکردم میدیدم واقعا درمجموع چیز زیادی نخورده.