۳ پاسخ

توهم توطئه برداشتی چیزی نیست
اگه رفتار خودش نشون نمیده توام توجهی نکن
اطرافیان هم مهم نیستن

اصلا ذهن خودتو درگیر نکن وقتی کاری نکردی چرا خودتو اذیت کنی ...واقعا مقایسه کردن خیلی اشتباهه ...از نی نی های قشنگت لذت ببر ولش کن

وقتی کاری نکردی چرا باید درگیر بشی ؟؟
خیلی عادی برخورد کن
اون از درون خودش مشکل داره
حتی اگه اطرافیان مقایسه کردن باید یاد بگیره افکارش رو مدیریت کنه
درگیر نواقصش نشو

سوال های مرتبط

مامان امیر رضا👼🏻🍼 مامان امیر رضا👼🏻🍼 ۵ ماهگی
مامانا ی چیزی بگم😄
من و همسرم تو پسر و تک دختر هستیم یعتی من داداش فقط دارم همسرم خواهر فقط داره
بعد موقعه ای ک من حامله بودم جنسیت زیاد برام مهم نبود ولی شوهرم عاشق پسر بود من کلا تو شُک بودم
بعد من عاشق دخترم چون خودم تنها بودم شوهرمم عاشق پسر
وقتی خدا. بهمون پسر داد خوشحال تر از شوهرم بودم ولی من یکی از ارزوهام داشتن دختره 🫠
حالا چرا میگم آرزو ؟
چون من ب مامانم رفتم اون طبعش پسر زا بوده
ولی من نمیخوام مثل مامانم زیاد بچه بیارم
چون مامانم ۵ تا پسر اورده تا رسیده ب من ک دختر بشم
بعد امشب داشتم ب مامانم میگفتم دوتا بچه پشت هم خیلی خوبن مامانم میگفت آره خوبه و اینا (البتهالان نها یک سال دیگه اینا)
بعد همش دارم میگم خدایا اگه دادی دختر بده
بعد مامانم ی داستانی برام تعریف کرد میگفت هیچوقت چیزی و ب زور از خدا نگیر ی آقا و خانم بعد ۱۲ سال بچه دار میشن بعد پسر ۷ یا ۸ سالش میشه سر ی اتفاق میمیره همش میگه بگو هرچی صلاحه
ولی همش میترسم حسرت دختر ب دلم بمونه🫠
دیوانه وار عاشق دخترم چون خودم تک بودم خیلی سخت گذشته بهم
🫠 البته الان برا پسرم جون مبدم جون ب معنای واقعی انقدر ک دوسش دارم ولی من خیلی دختر دوست دارم ولی ب مامانم رفته باشم باید پنجتا بیارم ولی بخاطر وضعیت اقتصادی دلم میخواد حداقل ۳ تا بچه داشته باشم🫠
مامان امیر رضا👼🏻🍼 مامان امیر رضا👼🏻🍼 ۵ ماهگی
مامانا راهنمایم میکنید؟
ببینید من الان یکساله اومدم خونه خودم
۸ماه عقد بودم چون سخت گذشت زود اومدیم خونه خودمون بعد اون هشت ماه من فقط سر خرید عقدم بیرون رفتم یکی دوبار دیگهاین یکساله اولاش ک حامله بودم شکم نداشتم کمو بیش میرفتم از ۶ ماهگی ب بعد ب کل تنها بودم تو خونه الانم ک بچم تو ۴ ماه بازم همش تو خونم
مثلا بیرون رفتنم اینجوریه ک از خونه میرم تو خونه ای دیگه از خونه خودم میرم خونه مامانم یا مادر شوهرم همش تو خونم
حالا دردم اینه من یادم رفت بود کالسکه بگیرم رو سیسمونی همچی گرفتم الا کالسکه شوهرم زیر بار نمیرفت بخره میگفت وظیفه مامانت ایناس دیگه منم روم نمیشد بهشون بگم ب پدر مادرم با هزار خواهش و زور یکی سفارش داده شوهرم ولی اینجایی ک منو همسرم زندگی میکنیم از خانواده ام دور تو شهر غریب ازدواج کردم تقریبا
اینجا کوهستانیه خیلی هوا سرده مثل شمال مثل لواسون ک همیشه سرد
بعد بچه منم تو چهارماه هنوز چهار تکمیل نکرده
بنظرتون روزا ببرمش یکم با کالسکه بیرون مریض میشه ؟؟🥲
مثلا ظهرا اینجا همیشه هوا ابریه
ولی نزدیک ب یکساله ب کوب خونم واقعا کلافم هیج تفریحی جز خونه مامانم و مادر شوهرم ک کلی تیکه میندازه ندارم
اگه بچمو ببرم سرما بخوره بدبختی شوهرم غر غر میکنه 😭