بچهامیگم کیا بچهای یک سال و نیم تا دوسال دارند؟ چندروز پیش دیدم یه خانومی اینجامیگفت بچم یکسالوده ماهشه تدریجی ازشیر گرفتم و از چندماه قبل هی بهش میگفتم تو دبگه بزرگ شدی نباید شیر بخوریو.... من به بچم میگم مثلا فللن چیز نیست متوجه میشه یا جملات دستوری بیار بیا فلان اما اونقدر متوجه نیست دیگه که بشینم باهاش منطقی صحبت کنم بگم تودیگه بزرگ شدی دیگه نمیشه شیر بخوری راستش من هنوز شوهرمم اونقدر منطقی نییت که بشینم باهاش منطقی حرف بزنم نمیدونم بقیه چطور میگن ماهمه چیزو بهشون میگیم انجام میدن اخه یه نفرم میگفت من به بچم میگم الان وقت غذاست باید بشینی تاتهس بخوری غذا تموم شه دیگه هیچی نمیارم برات اخه بچه یکسالونیم مثلااینهمه جمله رو به همین واضحی متوجه میشه؟ بچهای شما چجوووورین؟

والا بچه من بعضی چیزارو متوجه میشه مثلا کنترل بیار بالشتتو بیار ولی نه دراون حد که بهش بگم تودیگه نباید شیر بخوری اونم بفهمه

دخترمن ۱۹ ماهشه
یک هفته ست از شیر گرفتم و دوتامون راحت شدیم.
البته روزی یه دونه شیرپاکتی میخوره ولی از شیشه دیگه خبری نیست
همزمان با پسرم گرفتم ازشون. پسرمم ۲سالونیمشه
دقیقا منم صداشون گردم گفتم بشینید رو مبل. مثال دخترخالشونو زدم دندوناش سیاه داره میوفته گفتم شیربا شیشه میخوره ک دندوناش سیاهه. باید مسواک بزنیم و...
خداروشکر قانع شدن🤣

گلم درسته بچه الان متوحه نمیشه حرفی ک‌بزنی ولی ب مرور حرف شمارو میفهمه.من از همون اول با پسرم حرف زدم حتی اونموقعایی ک ۱ .۲ ماهه بود میگفتم پی پی کردی باید بریم بشورمت.یا مثلا بیا پوشکتو ببندیم.کلا هرکار میکردم بهش میگفتم.اون لحظه نه ولی ب مرور میفهمه حرف تو.آرایش‌نمیکردم جلوش.چندوقتیه ک یکم آرایش‌میکنم اولین بار تاوسایلو دید مث من میخواست بگیره و بماله بخودش.بهش‌گفتم مامان تو پسری اینا مال خانوماس مال دختراس برا آبجیاس.شاید باورت نشه اما الان یا نمیاد سراغ وسیله ها یاهربار ک میاد اینو میگم دست نمیزنه.کشوی آرایشو بهم میزنه مدادارو میگیره ب فرش میماله ولی ب سرو صورت خودش نه...
توهم اگ میخوای صحبت کن ولی انتظاری نداشته باش ازش بمرور متوجه میشی

ب دخترم میگم ظرف بشوراشپزیی کن من میرم بازاران توخونه جارومیکنه میپزه

بشنو باور نکن

والابچه من که غذامیبینه فرارمیکنه وقت خواب فرارمیکنه نمیدونم اونا بچهاشون چجورین

پسرم یکسال و ۷ ماهشه
بچه ها هرچقدر بیشتر باهاشون حرف بزنید همونقد هم بیشتر میفهمن و متوجه میشن
من الان در مرحله از پوشک گرفتنم
خداروشکر جیششو خیلی راحت یاد گرفته اصلا اذیت نکرد اما الان میبرمش دستشویی میگم پی پی کن فعلا موفق نبوده
و اینکه کلا بچه ها متفاوتن مقایسه اون ها
با بچه های دیگه اصلا درست نیست

پسر من دوسالش شد یدفه ی گرفتم چسپ سیاه زدم بهش گفتم اوف شده نمیخورد ولی خیلی بدوجور گریه میکرد دلم براش آتیش میگرفت خودمم گریه میکردم تو یه هفته دیگه نخاست دخترم هی میگفت به داداشی شیر بدی میخاست چسپ وبیکنه من نمیزاشتمش

پسر من متوجه میشه منم دقیقا باهاش صحبت کردم گفتم تو بزرگ شدی ببین عروسک‌ خوک بهت میگه دیگه می می نخور بعد گفتم می می شیرش تلخ نخوریم بهونه میگرفت ولی تکرار میکرد که می می نه،

در مورد از شیر گرفتن داستان فرق میکنه موضوع عادت دادن بچه به کم کردن و نهایتا قطع شیره
اما در مورد اینکه بگی بچه این سنی انقدر واضح درک کنه و توقع داشته باشی همونم دقیق عمل کنه به نظرم منطقی نیست توقع زیادیه

آره عزیزم فکر نکن بچه هست و نمیفهمه اتفاقا خیلی خوب می‌فهمن، شاید معنی خیلی از کلمات و ندونن ولی از لحن صحبت صحبت و میمیک صورتتو میتونه تشخیص بده در کل اگه میخای زودتر همه چیز و متوجه بشه مثل بچه باهاش رفتار کن ولی مثل یه آدم بزرگ باهاش حرف بزن خیلی از مواقع،و حتی گاهی کلمات سخت و بگو و بهش بگو میدونی این کلمه یعنی چی و اونوقت معادل راحت ترشو بگو اینجوری خیلی کمک میکنی به زودتر به درک رسیدنش،من ۱۸ ماهگی از شیر گرفتمش ولی اون حرفارو نزدم فقط صبر زرد به سینم میزدم و میگفتم ببین شیرت دیگه هم بوی بدی میده هم طعمش تلخ شده اگه بخای میتونی امتحان کنی ولی دهنت تلخ میشه و یه بار یکم زبون زد دید تلخه و دیگه سری های بعد همین‌رو میگفتم و قانع میشد یا میگفتم چون تلخ شده دیگه مریض میشی،و الهی شکر شب سوم دیگه تخت خوابید تا صبح و راحت بود با این حال که از ،از شیر گرفتنش خیلی میترسیدم