۱۵ پاسخ

الهی بگردم اگر میشه خودت برو خونشو تمیز کن به هر حال خاله آدم مث مادر میمونه دیگع

چقد تلخ..
چند سالش خواهر زاده ات؟

این همه مشکل داشت چرا اون طفل معصوم رو بع دنیا آورد. دلم واقعا گرفت هم برای بچه هم برای مادرش انقدر زندگی سخت ک همه باید تا دیر وقت کار کنن ایکاش کارشو عوض کنه تایمشو کن کنه یکمم با بچه باشه حداقل برای روحیه خودشم خوبه

براش وقت بذارین باهاتون درد دل کنه خودشوخالی کنه روانشناسم همین کارومیکنه ک حال مراجعش خوب میشه مگه درمواقع خیلی حادک قرص تجویزمیشه

خودتون ببریدش خرید،مهمونی،بیرون براش وقت بدارین کم کم حالش خوب میشه،داعم بهش بگین افسرده ای دکترمیخوای بدترمیشه،زیادتنهاش نذارین

شاید بخاطرشغلش خستس ومشکل مالی داره
صرفابخاطر افسردگی نیست

خواهرتون چرا افسرده است. همسرشون کجاست. دلم برا بچه تکه تکه شد

دقیقا مشکل منم اینه بامادرو خواهرم یه ساختمان هستیم با واحد های جدا خواهرم می‌ره سره کار پسره هشت سالش خونه میمونه اکثرا بامن میمونه خیلی وابسته منه.الان خواهرم شیف شب کار می‌کنه میاد پسرش تازه اینجا بود شام دادم خورد رفت همش فکرم پیش پسرش میمونه

چقدر دلم گرفت 😔😔 يعني سوپ هم نتونستن بخورن؟ خونشونو حتما نوبتي با مادرتون تميز كنين خود كثيفي خونه هم افسرده ترش ميكنه🙁 ايكاش ميتونستيم براتون كاري كنيم جز دعا كردن انشالله شرايط زودتر بهتر بشه.. شوهرش كجا هست كمك ميكنه ؟

خب با مامانت نوبتی خونه شو تمیز کنید شاغله گناه داره،به بچه ام بگید مامان برای آینده تو تلاش میکنه ،خواهرتم با محبت درست میشه

عزیزززززم 😭واقعا ناراحت شدم فقط دعا می‌کنم خدا گره از کارشون باز کنه

آخی
عزیزم
خواهرت ببرینش روانپزشک دارو میده
برای افسردگی اش ایشالا بهتر میشه
اگه هم خواست بره پیش روانشناس

نمیشد دوباره براش سوپ ببری

آخی من دلم بیشتر براخواهرت میسوزه

الهی بگردم خب حتما بخاطر خستگی کارشه

سوال های مرتبط

مامان صدرا😘😘😘 مامان صدرا😘😘😘 ۳ سالگی
مامان کیان مامان کیان ۳ سالگی
مامانا خیلی خسته ام پسرم بشدت لجباز هست خدا نکنه من یا باباش باهاش با عصبانیت حرف بزنیم یا اینکه دستمون بهش بخوره تا یک ساعت گریه میکنه که چرا اینجوری گفتی یا چرا اینجوری چشماتو واسه من در اوردی وقتی هم به گریه بیفته هیچ جوره نمیتونیم ارومش کنیم بخاطر همین تا الان هر کاری کرده حرف بدی هم که زده بی توجهی کردم امشب دیگه رو ماشینش وایستاده بود هر چی گفتم بشین میفتی گوش نکرد یهو افتاد فقط یک ساعت گریه میکرد چرا من افتادم یک جوری رو مخم بود که اعصابم را خورد کرد زدم در کونش حالا از اون گریه خلاص شد یک ساعت دوباره گریه را شروع کرد چرا منو زدی دیگه واقعا بریدم نمیدونم چکار کنم صبح هر لحظه که من بیدار بشم این بنده خدا با من بیدار مییشه و گریه میکنه تو چرا بیدار شدی بخدا چند صبح که دیگه از ترس این واسه نماز صبح بیدار نمیشم من اگه تا دو ظهر بخوابم این هم میخوابه ولی فقط اخساس کنه که من نیستم کنارش بشدت گریه میکنه تو چرا بیدار شدی اگه دم دمهای ظعر بیدار شیم چیزی نمیگه خسته ام نمیدونم چکار کنم