۴ پاسخ

شفای همه بیماران

الهی

خداروشکر ک باباش خوب بوده

چقد اون دایی بی شخصیت بی عاطفه بوده که اصن تونسته همچین حرفی به ی پدر بزنه. خدا شفای کامل بده آن شالله

اخی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
امروز با شوهرم و بچه هام رفتیم یه دوری بزنیم. بعد شوهرم کنار یه پارک نگه داشت تا دخترم یکم بازی کنه. پارکم امروز تعطیل بود خیلی شلوغ بود. دختر منم عاشق تاب بازی. تاب هام همه پر بود منم گفتم دخترم بریم بازی‌های دیگه رو بکنیم بعد برگردیم تاب بازی اما گریه میکرد میگفت فقط تاب. یکی از بچه ها خیلی رو تاب مونده بود منم رفتم اونجا ایستادم که اومد پایین دخترم رو سوار کنم. اما دخترم همش گریه میکرد که زود. زود میخوام سوار شم. اصلا مفهموم صبر یا نوبت رو نمیفهمه. بعد مامان اون پسر به من گفت دخترت چند سالشه گفتم سه سالشه. گفت پس چرا اینطوری رفتار میکنه. باید تو این سن مفهوم نوبتی رو بدونن. حتما یه دکتر ببر نرمال نیس. راستش فک میکردم شاید حرفای خانوم درست باشه اما از طرفیم خیلی ناراحت شدم. از اون موقه همش تو فکرم و رفتارای دخترم رو زیر نظر دارم. به شوهرم گفتم میگه تو زیادی حساسی تا یکی حرفی میزنه روت تاثیر میزاره. ولی خب واقعا خیلی درگیرم. دخترم خوب حرف نمیزنه فقط کلمه میگه جیغم زیاد میزنه ولی بنظرم بخاطر حرف نزدنشه. بردم دکتر مغز و اعصاب. دکتر پیشنهاد داد که حتما اول ببرم کاردرمانی چون باید درک و توجهش کامل بشه. که بتونه حرف زدنم یاد بگیره.. اما خب هنوز پیشرفت چندانی نکرده. هنوز نتونستم از پوشک بگیرم. هنوزم خوب دستور پذیر نیس. البته چیزایی که به نفعشه و دوس داره رو زود میفهمه و انجام میده اما بقیه موارد نه. و خیلی چیزای دیگه. دلم خیلی گرفته انگار یه غم رو دلم سنگینی میکنه دلم نمیخواد این موضوع رو هم به کسی بگم فقط به شوهرم میگم که یکم دلم آروم بشه اما اون همش میگه زیادی حساسی چیزی نیس😒
مامان گل پسری مامان گل پسری ۳ سالگی
بچه های شماهم مدام میزنن شمارو محکم؟ پسر من چه جلو خودمون چه بقیه همش گیر میده بی دلیل بهم خیلی محکم منو میزنه تو صورتم چشمم بدنم کلا نابودم کرده دستاشم اندازه آدم بزرگی زور داره ، از سرو کولم می‌ره بالا همش دنبال بازی و شیطنته . از طرفی باز گاهی بغلمم میکنه بوسم می‌کنه میگه دوستت دارم، نمی‌فهمم چرا اینقدر میزنه منو
و اینو بگم من خیلی باهاش بازی نمیکنم بیشتر میبرمش پارک یا بیرون ولی باباش بیشتر تو خونه باهاش بازی میکنه و نمی‌رسه که ببرش پارک یا بیرون چون باباش نیس تا ۹شب ظهر یکساعت فقط هست بقیش نیست تا شب
و درصورتی که همش یا منه همش باباشو میخاد و وابستس بهش نمیزارع بخابع یا غذا بخوره تو مهمانی ها هم تنها بچه ای ک اینقدر اذیت می‌کنه بچه ی ماست آخرشم با اعصاب خوردی مجبوریم ازون مهمونی بیایم بیرون البته الان بهتر شده قبلا وحشتناک بود چکاب هم دادیم مشکلی نداره
خیلی فضول و شیطونه همش دنبال بازیه اصلا دوست نداره تنها با خودش بازی کنه همش به من میگ ظرفارو نشور غذا درست نکن هیچ‌کار نکن فقط با من بازی من همش گریه بهانه باباشم اسیر داره وقتی خونس، خیلیم ما براش وقت میزاذیم همه چی براش می‌خریم حتی نمیدونم چرا اینجوری می‌کنه بیشتر اذیتمون می‌کنه راهکارش چیه بچه ها بنظرتون
مامان عشق مامان عشق ۳ سالگی
سلام خوبید خانما، بچه هاتون خوبن؟ گاهی وقتا برام خیلی سوال پیش میاد چرا بعضی ها خاص و بده اخلاقشون، نمیدونم شاید من حساسم یه دوست دارم نه صمیمی ، دخترش ۲ سالشه بعد دختر من با دخترش بازی میکنه اون حساسه ۴ چشمی حواسش بهشه ، خودشو خیلی دخالت میده تو کار بچه ها کاملا فهمیدم ادا س ، میگه یعنی من اهمیت میدم دنیای دخترا با پسرا فرق داره ما دوتامون دختر داریم اون یه پسرم داره ، اونوقت میگه تو نباید بزاری بچه رژ لب بزنه و لاک ناخن میگه گوشواره ننداز اونوقت پسر ۲۰ ساله ش گوشواره انداخته گاهی با اینجور آدما نمیدونم چجوری رفتار کنم ، به بچه ش میگه از خودت دفاع کن چجوری یعنی مثلا موقع بازی میگه چون دوستت اسباب بازی نداد تو برو از بگیر این رفتار در شان یه زن ۴۳ ساله نیست من ۱۳ سال ازش کوچیک ترم ولی اینجور اخلاقی ندارم ، خیلی رو مخم رفته میگه مت خیلی بلدم ولی واقعا اشتباه میکنه حالا اون رفتار رو کرد به نظرتون چی باید میگفتم ، بعد نیم ساعت اومده به دخترش میگه برو توست رو بگیر حالا نه بچه ش گریه میکرد نه کسی کاری کرده بود منم گفتم دیگه دخترت یادش رفته باز یادش میندازی که چیییی میگه خواستم سر به سر دخترت بزارم کاملا مشخص بود که حرص می‌خورد دخترش توپشو نخواست واقعا اینجور آدما مادر نیستن دشمن دیگران و خودشونن منی که مادرم درسته بچه مو دوست دارم ولی بچه های دیگه هم دوست دارم اون داشت لج می‌کرد با بچم این یه درد دل بود و خواستم بگم واقعا هر کسی بچه ش رو شیر میکنه به بد کزدن به بچه ی دیگه مادر نیست