۱۰ پاسخ

اصلا اشکال نداره عزیزم.
ببین شما بپذیر که بذر جدایی رو خودت پاشیدی و اشتباهت رو بپذیر.
از امشب به بعد کنار هنسرت بخواب بگو ارامشی ک تو بهم میدی این بچه نمیده
بگو میترسم وقتی تو کنارم نیستی صدا از بیرون میاد خیلی ترسیدم
تو گوگل سرچ کن رفتار با مادر ک تازه زایمان کرده رو بده بخونه تو اینستا هم خیلی متن‌های خوبی داره. خیلی رو مردا تاثیر میذاره ک بدونن همه زنها این شرایط رو دارن و به حمایت مرد نیاز دارن. از این به بعد خیلی از مار هذرو اروم اروم بهش بسپار جا عوض کردن، اروغ گرفتن. بدار اشتباه انجام بده بذار بچه بالا بیاره هیچ اشکالی نداره نترس. بچه اونم هست.
برا خودت عزت قایل باس اون بچه یه مادر با عزت نفس میخواد نه کوزت مثل مامان هامون

منم دقیقا با شوهرم همین داستانو داشتم
اولش گفتم گناه داره باید بره سرکار نخوابه که نمیتونه
بعدش دیدم اخه نامردیه
من تا صبح بیدااار، اون جدا واسه خودش تو خواب نازه
نباید باهاش دعوا میکردی
من اروم اروم اول گفتم من خوابم میبره بچه یه موقع بیدار میشه توام پیشم باش
بعد کم کم نصف شب یه بار بیدارش میکردم خودم برم دسشویی
بعد دیگه خودش پیش ما خوابید
بعدشم رفتیم تو اتاق
ولی هنوزم شبا پا نمیشه😐🫠
هیچ لحظه ی دو نفره ایم تا حالا نداشتیم🤕🤣

گربه رو درحجله نکشتی دگه دلسوزی این چیاروهم داره والا

چرا جاتونو عوض کردین خب

باید عادت کنه بچشو بگیره مگه نوکر برا خودشو بچش استخدام کرده
وقتی اولش دلت سوخت براش نتیجه این شد

عزیزم مشکل خودته بچه رو از خونه بابات نیاوردی که بچه خودشو چرا رفتی تو حال خوابیدی که عادت کنه؟؟به درک که میره سرکار😐😐😐

بره سرکار باید کمک توام کنه راحت بخابع تو بیداری بکشی

رفتارت درسته عزیزم همسرتون باید این شرایط روبپذیره

از اولش نباید جاتو عوض میکردی باید میزاشتی شوهرتم بی خوابی بکشه برا بچه واقعا نباید همه کارای سخت برا مادر باش که

نه عزیزم بنظر خودم خودش رفتارش اشتباهه و تو حق داری از کارش ناراحت بشی
برا منم این اتفاق پیش اومده ک مستقیم و خیلی جدی به شوهرم گفتم ک این بچته و شرایط جدید همینه چ بخای چ نخای باید قبول کنی ک خداروشکر خوب شد بعدش
چون من تا ۲۰ روز پیشش نمیخابیدم بخاطر دخترم

سوال های مرتبط

مامان آرین مامان آرین ۲ ماهگی
سلام من دیشب با یه حرف آدم بیشعور قلبم تیکه داره شد من بعد زایمان همینطوری عصبی هستم و دنبال بهونم انقد دلم پره نمیتونم به خونوادم بگم من دوروزه پسرمو ختنه کردم اومدم خونه مادر شوهرم مادرشوهر م خوبه کمکم می‌کنه پدر شوهر احقم مدام زر میزنه دیشب به من میگه چون تو به بچه شیر ندادی اون هیچ حسی به تو نداره براهمین به تو اعتنا نمیکنه خیلی قلبم شکست خیلی گریه کردم با اینکه جوابشو دادم ولی هنوزم ناراحتم واقعا همچین چیزیه ؟یا شوهرم میگ تو عرضه نداری بچه جم کنی همه هم سن و سالانه بچه بزرگ کردن من یعنی واسه واکسن ختنه اومدم اینجا این نشون بر بی عرضگی منه یعنی بچه من گریه می‌کنه دوماه کولیک داشت آروم نمیشد تقصیر منه؟من بی عرضم منم یه مامان اولیم و بی تجربه دیشب به شوهرم میگم بریم خونمون من ارومترم پدر شوهر احقم میگ میخوای بری بچرو بکشی گفتم ۹ماه سر دل من نفس کشیده یعنی تو بیشتر از من دوسش داری گفتم یعنی من دشمنشم میگ آره تو دشمنشی انقد لعنتیه از دیشب محل سگ برنداشتم ازش دیدم گفتم نمیام به مادر شوهرم گفتم میخوای بیای بیا من هفته یه بار اونم جمعه در حد چند ساعت بیشتر نمیام و نمیزارم دیگ کسی بچمو دست بزنه