۹ پاسخ

آخ من تجربه تو الان خوندم
چهار تا فحش میدادی بهشون انگار با تو لج بودن که بهت آمپول بی حسی نزدن
اعصابم خورد شد😠😶‍🌫️

آخ عزیزم چقددردکشیدی مث من بوده زایمانت
ولی همینکه به خوشی زایمان کردی می ارزه😍💛

مامان کیان من خیلی دوست دارم طبیعی زایمان کنم
دردش چطوریه قابل تحمله
اخه میترسم بمیرم😓💔💔🥹🥹ترس تو دلمه دردش مثل چیه

منم عین تو خیلی درد کشیدم...
و با حجم استرسی که قبل بستری شدن ماما بیمارستان بخاطر سونو اخرم که گفته بودن طول استخوان ران بچم کوتاهه بهم داد
بهم گفتش که بچت مشکل داره
شکمت کوچیکه این شکم برا ادم ۳۹ هفته نیست برا ۳۴ هفتس. و من همینطور اشک میریختم. تا زمانی که بچه دنیا اومد و سالم بود و هیچ مشکلی نداشت... ولی نمیبخشم اون ماما رو که دم زایمان استرس وحشتناکی بم وارد کرد

بسلامتی عزیزم
الان راحت میشینی؟دستشویی چی

مبارک باشه عزیزم
خداروشکر زایمان کردی و پسرت بقلش کردی
واقعا زایمان طبیعی خوبه
من سزارین هستم خیلیی سخته
شیر میدی به گل پسرت برا منم دعا کن هم زایمان سزارین خوبی داشته باشم هم سرفه دارم زودخدب بشه

عزیزم خداروشکر که بسلامتی زایمان کردی خیلی سخته، خیلی درد کشیدی انشاالله که عاقبت بخیر باشه و قدمش براتون خیروبرکت باشه.مرسی ک تجربتو برامون نوشتی

منم ۸صب فردا بستری میشم برا طبیعی رحمم یه سانته نمی‌دونم چی در انتظارمه
دعا کن برام گلم🥲

بازم برگردی عقب انتخابت طبیعیه یا سزارین؟

سوال های مرتبط

مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۳ ماهگی
پارت ۴
ولی بعد کلی ورزش اخرم با دست یه سانت وا میشد ولی عالی بود که بعد اون همه درد من درد نداشتم
دیگه رسیده بودم به ۹ سانت حس زور شدید داشتم سر بچه بالا بود دیگه انقدر زور زدم و سجده رفتم با انقباض که سر بچم اومد پایین دیگه ۱۰ سانت بودم ولی یه مانع بود تو واژن که با تمام قوا زور زدم بچه اومد تو کانال و دکترم اومد و بهترین بخیه ای که تو عمرم دیدم رو برام زد
دکتر موقر بهترین دکتر دنیا برای من تو کل بارداری بچمو گذاشتن تو بغلمو از شوق اشک ریختم
و اینم بگم من از ۴ سانت دیگه هیچچچچ دردی نداشتم
و الان تنها دردم بواسیرمه که خیلی بد شده چون قبل بارداری هم شدید بود و با زور زایمان خیلی بد شد
از طبیعی با اپیدورال خیلی راضی بودم
برای من بد درد که تازه فهمیدم ارثی از خاله هام هست باز نشدن دهانه رحم
عالی بود
بیمارستان پاستور بود شیفت صبح زایشگاه عالی بودن
و بیمارستان خوب بود
هزار بار بگردم طبیعی میارم الان خواهرخام غبطه میخورن به حال من بعد زایمان
و تخت بغل من ۵ نفر زایمان کردن و من هنوز بودم 😅
کسایی رو دیدم که ۸ سانت هم درد نداشتن
مامان mahlin مامان mahlin ۱ ماهگی
پارت دوم
ی هر ۵ دقیقه دردام بیشتر می‌شد جوری که دقیقه‌ای دردام شد زیر سه دقیقه که من تا ساعت ۱۲:۳۰ فقط درد شدید و غیر قابل تحمل داشتم ۱۲:۳۰ ۱۰ سانت شدم و فول شدم و اینجا بود که گفتم زور بزن هرچی قدرت داری زور بزن و تا ساعت ۱۲ و ۵۰ دقیقه فقط زور زدم که سر بچه بیاد بیرون و سر بچه که اومد بیرون واسم لودوکائین زدم و برش دادم که برش دادن و فهمیدم حتی آمپول بی‌حسی هم فهمیدم و ساعت ۱۳ دخترم به دنیا اومد ولی به سختی و دردای زیادی کشیدم اصلاً اگه یه بار دیگه خواستم زایمان کنم هیچ وقت طبی رو انتخاب نمی‌کردم ولی اینجاش خوب بود که لان می‌تونم راحت بشینم ولی نه که راحت درد دارم درد بخیه دارم و به دخترم خوب شیر میدم ولی بخیه زیاد خوردم رگ‌هام پاره شده بود خونریزیم شدید بود اینم بگم که حس خوب و شیرینی بود ولی به سختی گذشت برام یه دختر پشمالو برام خدا هدیه داده واسه نعمت‌هایی که بهم داد تشکر می‌کنم دختری سالم به مهدی داده ولی باز دردم زیاده هنوزم که هنوزه الان یک و نیم روزه که من در بخیم زیاده و حدود فکر کنم ۳۰ تا بخیه خوردم ولی خیلی بیشتر از اینه شاید امیدوارم همه ونایی که زایمان می‌کنن و زمان راحتی داشته باشند بی دردسر و نه مثل من که خیلی اذیت شدم اینم بگم که همه اونایی که گفته بودن واسمون دعا کنین همتون دعا کردم همه اونا دوستم که گفتم واسم دعا کنید زمان راحت داشته باشم واسه همتون دعا کردم انشالله انشالله به لطف خدا زایمان راحتی داشته باشین همتون و اینکه اینم بگم در آخر اگر واقعاً
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی
۳۹ هفته و ۵ روزم بود که به بیمارستان رفتم و چون علائم زایمان رو نداشتم و دکترم گفته بود اگه دردت گرفت که هیچی ولی اگه درد نگرفت برو این نامه رو به بخش زنان و زایمان نشون بده که بستریت کنن ،بلاخره بستری شدم هر چقدر هم که بهم آمپول فشار زدن تو بیمارستان دردم نگرفت دکتر خودش اومد گفت یکم دوز داروهارو ببرید بالا و پرستارای بخش هم بهم توصیه میکردن که شربت زعفران غلیظ بخورم که اونم جواب نداد کلا هیچ دردی نداشتم ولی با آمپول فشار به زور ۳ سانت شدم که دردام بعد از یک روز بستری شروع شد ولی اونقدری نبود که زایمان کنم چون سابقه فشار بالا رو هم داشتم دکترم اومد و خودش کیسه آبم رو پاره کرد و دردم از اون موقع به بعد شروع شد که به غلط کردن افتاده بودم و به دکترم گفتم که سزارینم کن گفت تا اینجا خوب پیش اومدی باید صبر کنیم که زودتر زایمان کنی از ساعت ۱ ظهر تا ساعت ۷:۳۰ درد کشیدم ولی ارزش داشت چون الان پسرکوچولوم بغلم و خداروشکر میکنم که صحیح و سالم تو بغلم دارمش ولی واقعا زایمان طبیعی درسته که یه روز درد داره ولی الان من هیچ دردی ندارم و میتونم خودم کارای خودم رو بکنم
مامان 🌼 امانتی امام رضا🌼 مامان 🌼 امانتی امام رضا🌼 ۱ ماهگی