خب بالاخره منم وقت کردم بیام از تجربه زایمانم بگم براتون .کسایی که نظرشون سزارین اختیاریه حتما بخونن😬
پارت1⃣

من تو ۲۰ هفته سرکلاژ شدم بخاطر طول سرویکس پایین و فانلینگ
بیشترش استراحت بودم و با استرس گذروندم و هر شب شیاف پروژسترون و اینجور چیزا...
خلاصه گذشت تا رسیدم به ۳۷ هفته جذاب و باز کردن سرکلاژ 🪡(تجربه باز کردن اونم تاپیک گذاشتم).
تو ۳۷ هفته معاینه شدم و یه سانت باز بودم .دوباره ۳۹ هفته معاینه شدم و ۲ سانت بودم .ناگفته نماند کلی ورزش هم کردم و شیاف گل مغربی و این حرفا💊.
تا ۴۰ هفته که زایمان نکردم و دکتر نامه بستری بهم داد واسه ۱۳ دی که میشدم ۴۰ هفته و یک روز به تاریخ سونوی ان تی..
صبح پنج شنبه ۱۳ دی ساعت ۷ رفتیم بیمارستان کارای بستری مو انجام بدم🏨 .همون اول معاینه ام کردن که همون ۲ سانت بودم ساعت ۹ و رب یه قرص زیر زبونی فشار بهم دادن تا ساعت ۱۲ و رب که قرص دوم رو بهم دادن هی ان اس تی میگرفتن و کم کم دردام داشت شروع میشد .منم تا میتونستم راه میرفتم و کمرمو قر میدادم و ورزش های نرم انجام میدادم. تا ساعت ۴ که انقباضام مرتب شده بود و شدید و رسیده بودم تقریبا به ۴ سانت .ماما اومد معاینه ام کرد در خواست تزریق اپیدورال کردم که گفتن به یه ۴ سانت فول که برسی هم اپیدورال میزنیم برات هم تماس میگیریم ماماهمراهت بیاد.

۳ پاسخ

منم الان ۲ سانت باز شدم دکتر رفتم ولی درد ندارم

عزیزم هزینه امیدوال چقدی شد

منم اپیدورال خواستم گفتن شب نمی‌زنیم یعنی سرویس شدم ها

سوال های مرتبط

مامان میران مامان میران ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
دیروز پنجشنبه حدودای ساعت یک بعدظهر بود یه دل درد خفیف داشتم میگرفت ول میکرد گفتم برم بیمارستان ان اس تی بدم خیالم راحت بشه چون دکتر بهم گفته بود اگ تاجمعه زایمان نکردی باید شنبه بستری بشی چون شنبه ۴۱هفته میشدم خلاصه ک دیروز ان اس تی دادم معاینه کردن یک سانت و نیم بودم این یک سانت رو من از هفته ۳۷ بودم تا ۴۰ هفته و پنج روز اصلا دهانه رحمم باز نشده بود بااین ک کلی ورزش و ماساژو اینا انجام میدادم برگشتم خونه تقریبا از بیمارستان تا خونه نیم ساعت راه رفتم خونه حس کردم بازم درد دارم گرفتم خابیدم زیاد توجه نکردم دوباره از دل درد بیدار شدم تا ساعت یک شب حس کردم که طبیعی حدود ساعت دو اینا بود دردم بیشتر شده بود باهمسرم رفتم بیمارستان معاینه کرد بازم گفت تعقیری نکردی 😐همون یک سانته برو دردت گرفت بیا بااین ک من دردام منظم بود و درد زایمان بود ولی خب دهانه رحم باز نبود خلاصه رفتم خونه دوباره حدودای ساعت سه و نیم بود که رسیده بودم خونه دردام انقدری زیاد شده بود ک فقط دور خودم میپیچیدم و گریه میکردم
مامان جوجو مامان جوجو ۵ ماهگی
پارت ۲ زایمان طبیعی 🥲
همون ماما ساعت ۹ اومد آمپول فشارمو زد تا ۹ و ربع دردام کم کم خیلی خفیف شروع شد اولاش دردام هر ۱۰ دقیقه یکبار بود بعدش ساعت ۱۰ معاینه شدم یک سانت و نیم بودم و دردم هر ۵ دقیقه یکبار شد تا ساعت ۱۱ ۲ سانت شدم و دردام هر ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بود دیگه تا ساعت ۱۲ دردام اصلا مکثی نداشتن و اومدن معاینه کردن گفتن ۲ سانت تحت فشاره آمپول فشار خاموش کردن و گفتن دیگ از الان به بعد فقط دردای خودته ساعت یه ربع به ۲ بود ک بازم معاینه شدم البته درد شدید داشتم و ۳ سانت بودم دیگه دردام هی بیشتر می‌شد ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بود صداشون زدم گفتم من درخواست ماما همراه میخام دیگه تحمل این همه درد ندارم و بازم معاینه شدم ۵ سانت باز بودم ک گفتن هزینه الکی نده تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی نصف راه اومدی و کیسه آبم رو ترکیدن واسم ولی بعد از هر معاینه من خونریزی داشتم
ساعت ۴ و نیم من احساس مدفوع داشتم میخواستم برم دستشویی ولی گفتن رو تخت کار خودتو بکن لگن درد شدید داشتم وقتی دردم میگربت تمام بدنم به لرزش میوفتاد بعد ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه شب واسم گاز بی حسی آوردن ک بتونم درد تحمل کنم و معاینه شدم ۹ سانت بودم تو همین لحظه فهمیدن صدا قلب بچه ام اف کرده زود اکسیژن بهم وصل کردن و گفتن نفس عمیق بکش تا اینکه صدا قلب بچه ام درست شد
ادامه پارت بعدی🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
مامان شیطون مامان شیطون ۶ ماهگی
خانما میخوام تجربه زایمانم رو بگم
قسمت اول:
خوب من سرکلاژی بودم
تو ۱۵ هفته با طول سرویکس ۲۶ سرکلاژ شدم ،۳۷ هفته و یک روز سرکلاژم رو باز کردم.
از ۱۵ هفته تا ۳۰ هفته روزی دو تا قرص دوفامد ۱۰ میخوردم ، موقع سرکلاژم نزدیک ۱۰ تا شیاف پروژسترون مصرف میکردم
با اینکه دکترم گفته بود ک تا آخر قرص هامو بخورم ولی چون شنیده بودم که پروژسترون روند زایمان رو کند میکنه خیلی استرس داشتم خودم ۳۰ هفته قرصامو قطع کردم
اینم بگم کلی استرس هم میگرفتم با هر دردم که نکنه بچه چیزیش بشه.
خلاصه از ۳۷ هفته هر روز من بیرون بودم ،از ساعت ۶ و ۷ بعدظهر میرفتم بازار دور میزدم.
روز در میون هم نیم ساعت یوگا بارداری انجام می‌دادم
از ۳۷ هفته تا ۳۸ هفته هر روز روزی دو لیوان شربت خاکشیر میخوردم
همشم منتظر بودم که ۳۷ هفته زایمان کنم
چون زایمان دخترم ۳۷ هفته و ۵ روز بود
دیگه گد
ذشت تا ۳۸ هفته و ۵ روز بودم
روز چهارشنبه رفتم معاینه که ببینم چه خبره چرا بچه نمیاد
همین که معاینه ام کرد گفت اووه دختر ۳ و ۴ سانت بازی😍